بعد از اونجا ما دقیقا مثل همیشه شونزده آذرو اومدیم پایین از جلوی حسینیه هنر رد شدیم و بله، برو و بیایی داشت دیروز. چون فردا افتتاحیه است و میدونم امسال هم نمیاین دوباره جشنواره ولی خب میگم. قرار این بود که بریم گلزار و رفتیم و اونجا برای دومین بار فهمیدم ریحانه میتونست بازیگر بشه، یه بازیگر خوب. من دیروز دوبار تولد گرفتم، بار دوم توی گلزار وقتی که مامان بابام، و خالم، و برادرم و یه پسر دایی هام با کیک اومدن بالا سرم و دادان! یه حانیه خوشحالِ گوگولی تویِ دلم بیدار شد.
جلویِ مزار ابراهیمو شلوغ کرده بودیم و یک حس خجالتی داشتم از اینکه ما جلف بازی در میاوردیم و یه کیک بسیار بزرگ دست من بود و مردم نمیتونستن بیان سر مزار ابراهیم و این مسخره بازیا چیه وسط گلزار وا؟ اما خب واقعا خوشحال بودم و یه بار ابراهیم رو برای خودم داشتم، کاملا اختصاصی، باهم تولد گرفتیم، با اکثر قریب به اتفاق رفیق های خوبم. دیروز واقعا، روز، خیلی، خوبی، بود. تولدم مبارک و همین. هوهوهو✨
امسال فکر نکنم بتونم برای خودم متنِ خوشگل بنویسم ولی زیادم مهم نیست چون دیگه برای روراست بودن با خودم نیاز به متن ندارم. امیدوارم تویِ ذهن اطرافیانم نسبت به پارسال حانیه بهتر، گوگولی تر، مهربون تر و با درک تری باشم. خدایا شکرت.
این مسخره بازیا چیه که اینقدر زود ملت تولدشونرو تموم میکنن بره؟ من کُلِ دی رو جشن میگیرم. وا!
امشب ششمین استوریمو برای تولدم گذاشتم. من اونقدرام خودپسند نیستم نمیدونم حس میکنم طریقه درست استفاده از اینستارو بلد نیستم و دارم ندید پدید بازی در میارم [وسواس فکری] ولی خب هنوز خیلی چیزا هست که میخوام بذارم یعنی چی؟😭
دیروز یه آدم خیلی عزیزی یهویی و دور از انتظار تولدمو تبریک گفت و من اینطوری بودم که، سیروسعلی؟ واقعا؟ واقعا فکرشم نمیکردم و یه عالمه پروانه رنگی رنگی در شکمِ من ظاهر گَشت. آدمایی که حواسشون به بقیه هست واقعا، واقعا.. جالبن :)
هدایت شده از - دلدادھ مٺحول -
ددان.The Don - Man Tanham.mp3
زمان:
حجم:
10.9M
ء.
سوالی ازم نپرس. اما اگه ساعتی بعد،
از کنارم رد شدی، آهسته و بدون حرف در آغوشم بکش.