هدایت شده از سبز جاندار"
وای قسمت خنده داره امروز رو فراموش کردم بگممممم. موقع برگشت از نمایشگاه دیگه جونی نمونده بود برامون و هر جا میشد میشستیم، بعد هیچی آقا حانیه اومد نشست رو پله برقی که داشتیم میرفتیم پایین و انقدر غرق صحبت شدیم که نفهمید کی باید پاشههههههه، وای کاشکی اون صحنه رو ثبت میکردم.
فکر کن پخش زمین بود و پله برقی رو داشت جارو میزد و بلند شدنش یه بدبختی داشت، تمام نگرانیم این بود آقا عقبیه خیلی زود به پایین نرسه تا بیوفته رو حانیه و ما اونجا یه تپه انسان رو هم افتاده داشته باشیم که دیگه نشه جمعش کرد🤣.