یاسهاسبزخواهندشد ؛
Gifted.
فیلمِ "خدایِ جنگ".
واقعا زیبا بود. نوعِ روایتش متفاوت از بقیه داستانهای دفاع مقدسی بود. البته درسته که داستان تویِ فضای جبهه و جنگ تعریف نمیشد اما بازهم از یه زاویه جدید به موضوع و دوره زمانی جنگ نگاه کرده بود و به نظر بنده حقیر، من امروز شاهد نوع و سبک متفاوتی از فیلمهای دفاع مقدسی بودم.
نکته بعدی که به نظرم جالب بود این بود که ما کاملا میدونستیم فیلم درباره شهید طهرانی مقدم ساخته شده ولی اینکه روایت رو کامل به داستانِ این شهید گره نزده بود پوینت مثبتی بود. این قضیه اجازه دستکاری در داستان رو داده بود که همزمان با رسوندنِ مفهومِ کاری که شهید طهرانی مقدم کرده، روایت رو جذابهم میکنه.
اصولا من فکر میکنم فیلمی که بتونه احساساتِ مخاطب رو تا حد زیادی درگیر بکنه بخش زیادی از راه رو رفته. شایدم دارم اشتباه میکنم نمیدونم. ولی مثلا سر فیلم "آسمانِ غرب" من یک اپسیلون حتی، احساساتی دَرَم غلیان نکرد. حتی هیجان! ولی خب خدایِ جنگ خیلی خوب تونسته بود انواع و اقسام احساسات رو درگیر بکنه. این شکل از درگیری عواطف رو من توی فیلمهای حاتمیکیا تجربه کرده بودم قبلا فقط.
یکی فکر میکنم به خاطر این موضوع و شاید به خاطر بازیگردانی و ایجاد موقعیت ها [تاحدی بیشاز بقیه فیلمها] قابل لمس برای مخاطب، تونسته بود مخاطب رو بشونه پای فیلم. من بشخصه یکم بیشتر از نشستن بودم، رفتم توش دیگه.
یه چیزی که خیلی بهم چسبید نوع دکوپاژ یا حتی تا حدی فکر میکنم تدوینش بود. داستان خیلی نکته داشت که باید میگرفتی و اگر شبیه بقیه فیلمهای دفاع مقدسی روایت میشد قطعا وقتی به آخر فیلم میرسیدم یک سری نکات مبهم داشتم همچنان. اما تو این فیلم اینقدر جاهای درست و با فواصل مناسب اطلاعات به مخاطب داده شد که واقعا کیف کردم. فلشبکها درست، زمانبندی وقایع درست. یه سری اتفاقاتی که تو فیلمهای دیگه نصف زمان سرش هدر میره اینجا تو یه پلان ۱۰ ثانیهای جمع شد. البته این موضوع قطعا به جز اینکه حاصل یه دکوپاژ و تدوین قوی بود، نتیجه یک فیلنامه به شدت قویتر هم بود.
در کل که من کیف کردم. نمیدونم شایدم اونقدرها نظراتم درست نباشه [چون خیلی چیزی حالیم نیست] ولی بهرحال دوست داشتم اینارو تا داغم بگم. از موقع جشنواره تا حالا دلم میخواست برم اینو ببینمش.
ولی من واقعا از فیلمسازی هیچی بلد نیستم، دونستنِ این مهم رو مدیون همون یک ترم کارگرانی خوندنم. شاید یه آدم باسواد بیاد بشینه اینارو بخونه، بزنه زیر همشون. اما بلاخره باید از یه جا شروع کنم برای دونستن دیگه.
زهرا میفهمه، میشه با زهرا غُرِ مرتبط زد. زهرا شکلِ منه. با زهرا میشه تا صبح گریه کرد. میشه خندید، میشه دلقک بود. زهرا خوبه. یه زهرا جیبی میخوام.
یاسهاسبزخواهندشد ؛
زهرا میفهمه، میشه با زهرا غُرِ مرتبط زد. زهرا شکلِ منه. با زهرا میشه تا صبح گریه کرد. میشه خندید، می
خدایا میشه زهرا نَمیره؟ ممنون.
من اصلا دیگه از کسی تعریف نمیکنم که در معرض چیز قرار نگیره، چیز، فنا.
هدایت شده از Purple things 💜🍬
حالا بذار فعلا یه شلیل بخورم حالا که اینطوره...
یاسهاسبزخواهندشد ؛
حالا بذار فعلا یه شلیل بخورم حالا که اینطوره...
این راهکار برای شرایط سخت و طاقت فرسا واقعا جوابه. چرا تا حالا به ذهن خودم نرسیده بود؟ ظهرهم دقیقا داشتم خفه میشدم با یه شلیل چند ساعت عقب افتاد. البته فکر کنم مسکن فوریه. اثرش زود میپره، فعلا باید شلیل بخورم تا یه مسکن بلند مدت بجورم.
عهعهعه..
یعنی اینهمه موشک خاک برسر زدن رو تهران، تو با خودت نگفتی شاید حانیه مرده باشه؟
هدایت شده از نھنگ و میرا
آره، در بهار جنگ شد یهو، دلمم برات تنگ شد یهو.