هدایت شده از سبز جاندار"
کاش بتونم بعضی عکسا رو روی پیشونیم حک کنم
یاسهاسبزخواهندشد ؛
-
-
هفده پاییز است که بیداریم، من و تو.
امروز میخواهم یک پاییز و یک زمستان بخوابم، دلم نمیآید زمستان را بخوابم اما چه میشود کرد؟
هر چقدر هم زانوانم را میان بازو های نحیفم مخفی کنم این احساس را که نمیشود.
تو باز هم نیستی؛ میان تمام آرزوهای امسال تو باز هم نخواهی بود.
و من بازهم گریه خواهم کرد و بیش از پیش جای خالیت در آغوشم را حس خواهم کرد.
حتی اگر تمام شب را بیدار بمانم و کنار نرده های چوبی بالکن به تماشای تو بنشینم باز هم نیستند تکه های این پازل.
سخت است درک حرف های یک دیوانه؛ بی اهمیت بگذر و فراموش کن.
دنیا محل گذر است؛ زیبای من.
در هر حال تولدت مبارک منِ غمگین.
-
#حانیهنویس
"1401/10/5