یاسهاسبزخواهندشد ؛
از اوایل دانشگاه. یه شبی که خیلی دانشگاه موندیم و جدیجدی خیلی شب شد.
یاسهاسبزخواهندشد ؛
کلاسِ استاد قرابی:))))))))))
اگر بگم همچون یک حیوانِ باوفا دلم برایِ ترم یک تنگ شده دروغ نگفتم.
یاسهاسبزخواهندشد ؛
حلقه هنر درباره ببعی.
اون روز دوتا از همکلاسیهای فعلیم اوک عقب نشسته بودن که هنوز نمیشناختمشون. زندگی خیلی جالبه.
یاسهاسبزخواهندشد ؛
این برای اولین باریه که تو دانشگاه برف دیدیم. عین دیوانه ها رفتیم تویِ ایوون طبقه دوم. البته که فقط ما نبودیم خیلیهای دیگههم بودن ولی فقط ما دیوانهها پاهامونو از لبه ایوون آویزون کردیم.