هدایت شده از "مِهرماهی🐌"
دوست دارم انقدر طراحی کنم که انگشت های دستم بی حس بشه:)))
کاش من اون کاغذهایی بودم که حاجمحمود پرت کرد تا راحتتر بتونه با آقا صحبت کنه.
یک پاندایِ غمگینِ بیپناهِ طفلکی هستم که به نجف نیاز دارد، برای گریستن.
به کارهای امروز نرسیدم، ریحانه که آنلاین بشه، کتک میخورم ولی، تلاشم رو تا حدی کردم واقعا.
کاش یکیتون بیاد یه تیر بزنه تو پام، موقعی که حیاتم در خطر باشه راحتتر میتونم خودم رو جمع کنم و به زندگیم برسم.
هدایت شده از - پژواکسبـ🌱ــز°
https://eitaa.com/MyEmptyMinded/34399
امیدوارم خدا منو ببخشه بابت تصور یک پاندای افسرده وسط صحن حرمامامعلی(ع)
یاسهاسبزخواهندشد ؛
احساس میکنم عزیزم رو از دست دادم و احساس میکنم دلیلش اینه که نویسنده خیلی در کارش تبحر داره.
دو شب پیش تمومش کردم. کتاب "بذرِ خون" اینقدرخوب نبود که روی معرفی کتابها ریپلای بزنم و دراون لیست قرارش بدم.