هدایت شده از Purple things 💜🍬
[ My biggest mistake wasn't falling for you, it was thinking that maybe you fall for me too... ]
به طورِ مداوم درگیر یک رودروایسی و خجالتِ عجیبیم باهمه آدمها و در همه شرایط. حانیه بس کن زن.
از حرف زدنهایِ تکراری و بی ثمر خستم، پس لطفا وقتی به من رسیدی فقط مَرا بِبغَل.
کارتو قبول نکردم؟ بهت گفتم وقت ندارم؟ بهت گفتم خیلی سرم شلوغه؟ بهت گفتم این کار، کارِ من نیست و بلدش نیستم؟ چرت گفتم، فقط ازت خوشم نیومده و حالم از نگاهِ از بالا به پایینت بهم میخورده. دوست نداشتم برایِ تو خود همه چیز پندار کار کنم. وگرنه که از پس همه چی برمیام و همیشه برای همه چیز وقت هست عزیزم.
یاسهاسبزخواهندشد ؛
کارتو قبول نکردم؟ بهت گفتم وقت ندارم؟ بهت گفتم خیلی سرم شلوغه؟ بهت گفتم این کار، کارِ من نیست و بلدش
(بابت جمله آخر مطمئن نیستم ولی گفتم دیگه بذار لاتیشو خیلی پُر کنم : )
یاسهاسبزخواهندشد ؛
دختره منم که ماهیهایِ قلبم رو کشتم و واقعا اینو دوست دارمش.