هوالمعشوق؛
•
و ما به زودی سبز خواهیم شد عزیزم، زیر سایه یک چنار. آن زمان که گنجشکها رسیده باشند به مقصد و نامههایِ من به دستِ تو. وقتی بخوانیشان، آنگاه سبزخواهیم شد.
•
ده روز مانده به پایانِ تابستانِ چهارصد
میدونی بعد از دانشگاه یه عالمه تو خیابونا بچرخی (و البته که بری دنبال کارات) تا ساعت ۷ بشه که بری دانشگاه تهران هیئت، ولی نگهبان بگه امشب برگزار نمیشه یعنی چی؟ : )))