eitaa logo
یاس‌ها‌سبز‌خواهند‌شد ؛
2.5هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
618 ویدیو
1 فایل
هوالمعشوق؛ • و ما به زودی سبز خواهیم شد عزیزم، زیر سایه یک چنار. آن زمان که گنجشک‌ها رسیده باشند به مقصد و نامه‌هایِ من به دست‌ِ تو. وقتی بخوانیشان، آنگاه سبزخواهیم شد. • ده روز مانده به پایانِ تابستانِ چهارصد
مشاهده در ایتا
دانلود
آخرین تلاش‌هام رو می‌کنم. آخرین تیر‌هام رو در تاریکی میندازم، آخرین نفس‌هام رو می‌کشم.. فقط برای اینکه یه روزی برنگردم و حسرت بخورم. کاش هیچوقت نمی‌دیدمت.
- احساس میکنم وقتی از کنارم هم رد میشیم، ۷۰ کیلو حسرت داره از کنارم عبور میکنه. + چرا همچین فکری میکنی؟ - چه فکری؟ + از کجا میدونی ۷۰ کیلوعه؟
باشه خداجون، صلح کنیم؟ ببخشید که وقتی به تهش می‌رسم اونقدر کودکِ غرغرویی میشم. و تو همیشه میذاری من یه شب همه گله هام رو بکنم، همه گریه‌هام رو بکنم، بعدش فردا برام یه عالمه نشونه میفرستی که هنوزم حواست بهم هست، و این دردها به معنی رها کردنم نبوده:)
یاس‌ها‌سبز‌خواهند‌شد ؛
باشه خداجون، صلح کنیم؟ ببخشید که وقتی به تهش می‌رسم اونقدر کودکِ غرغرویی میشم. و تو همیشه میذاری من
حالاهم به رسم قدیم، قدیم‌هایی که به قدر یکسال رفته عقب، دوباره به تو اعتماد میکنم. و پایِ تصمیماتی که با اختیار خودم گرفتم میمانم. باشد که قضا و قدر الهی، با ما دست دوستی بدهد.
این‌هاهم میگذره و به قول شفی ما یه روز بهشون میخندیم.
سید جان، دلم برات تنگ شده و تولدت مبارک، از اون بالا بالاها هوای مارو داری، قطعا غیر از این نیست.
یاس‌ها‌سبز‌خواهند‌شد ؛
می‌بینی؟ ورید پاکِ امیرم من، که (با دست‌ها و میل باطنی خودش) در تدارک حمام است.
و خدا آدم‌های جالبی رو میفرسته سر راهت که نشون بده حواسش هست. مثلا امروز استاد حامدی با جمله "اگر سختی و رنج نباشه که عیار انسان مشخص نمیشه" تیر خلاص زد بهم قشنگ.
استاد حامدی تا اینجای کار دوستداشتنی‌ترین استاد این دانشکده بوده. امروز بهم می‌گفت که بنظرم انگشتر حدید بندازید، شما که با چاوشی منقلب می‌شوید. بچه‌ها مگه شماها با چاوشی منقلب نمی‌شوید؟ اصلا ذات چاوشیه واقعا.. استادِ قند.
امروز به طور عجیب و غیر قابل پیش‌بینی‌ای من و شفی و نورا یه روسری با یه طرح و یه رنگ دقیقا سرمون بود. بدون هماهنگی و این‌هم به علاوه بارون و صحبت‌های عمیق و دوستانی که آدم بابتشون شکر میکنه و امید نکته جالبی از امروز بود.
ولی خدایِ پر زورِ در عین حال مهربونِ من، جدی من با مقوله امیدی که شما ایجاد کردی کنار نمیام. اگر یه وقت خدایی نکرده خواستی امیدهایی که امروز در وجودم جوانه زد رو ازم بگیری، قبلش لطفا خبر بده،همین واقعا، برای داشتنِ آمادگی. مچکرم... ولی کاش امیدی که میخوای از آدم بگیری رو ندی خداجون، نگیر لطفا، نگیریا تورو خدا.