هدایت شده از - دلدادھ مٺحول -
قول انگشتی بدیم که شهادت غریبانه شهید آرمان علی وردی یادمون نره .
من جمعه:
عالیه چون من قراره کلی با ریحونچه و شکول ذوق کنم و کلی کیف کنم، قراره خوش بگذرونم.
ولی وقتی شنبه رفتم مدرسه از صبحش یکی دستاشو گذاشت روی گلوم تا خود ظهر رها نکرد، عین کسایی ک میخوان نفس بکشن و نمیتونن، فقط دارم دست و پا میزنم ک بفهمم چرا اینقدر عصبیم از همه چیز(:
هدایت شده از کهکشانِآرامش.
اینروزا بیشتر از هر روزی ب آرامش و سکوت نیاز دارم