حقیقتا لحظه ی تحویل سال، سریالای نوروز، فیلماش، هفت سین، عید دیدنی، لباسای رنگی رنگی، شهر سبز و خوشگل، هوای بهاری صبحا، ماهرمضونی ک افتاده توی عید اصلا همش باهم باعث میشه لبخندم کش بیاد((:
هدایت شده از یاسهاسبزخواهندشد ؛
شب همه ی اونایی ک کسی رو ندارن بهشون شب بخیر بگه؛ بخیر(:✨🦋
[من بهتون شب بخیر میگم ما تنها نیستیم،همدیگه رو داریم و خدا رو]
در پناهِ حق؛
ما قرار بود ۵ شنبه ی آخر سال که امسال باشه رو بریم بیرون، باغ کتاب.
[منظورم از ما من و شکول و ریحونچه و مبیناست]
کلی دیشب برنامه چیدیم و اینا و صبح بارون میومد و من کنسل کردم گفتم نمیام بخاطر بارونو و اینا، این بچه ها کلی خورد تو ذوقشون خودمم کلی ناراحت شدم، تا اینکه یکم بارون اروم شد من خانواده رو مجاب کردم پاشدم راه افتادم سمت باغ کتاب، جدا از تمام بدبختیای طول مسیر تا رسیدن به باغ وقتی رسیدم نیم ساعت دنبال بچه ها میگشتم.
یاسهاسبزخواهندشد ؛
ما قرار بود ۵ شنبه ی آخر سال که امسال باشه رو بریم بیرون، باغ کتاب. [منظورم از ما من و شکول و ریحونچ
یه پرانتز کوچَک باز کنم این وسط [ برای پیدا کردن بچه ها مجبور شدم از نگهبان جلوی در بپرسم الان کجام و باید کجا برم و اون همه چیزو برام توضیح داد و بعدش که خواستم برم بجای اینکه بگم دست شما درد نکنه لطف کردین گفتم چشم💀 بخدا میخواستم زمین دهن وا کنه برم توش، یعنی ارتباط اجتماعی زیر صفر]
هدایت شده از سبز جاندار"
من منتظرم عکسا به دستم برسه تا امروزو براتون به نمایش بزارم و از حس خوبم بگم.