خیلی غمگینم، من به جای یونسِ تخیلی داستان دارم واقعا درد میکشم اینطوری قصه خوندنو دوست ندارم نه ندارم.
فقط سی صفحه تا آخر کتاب مونده ولی من در تاریکی فرو رفتم، در انتظار برای روشن شدن هوا و توانایی خوندن ادامه ی کتاب.
شیش ماهه دارم دویست صفحه کتاب میخونم، تو این شیش ماه کلا هفتاد صفحه خونده بودم، و صد و خورده ای صفحه ی دیگه رو امشب خوندم.
با این حال آخر این کتاب من بازم درگیر افسردگی اتمام کتاب خواهم بود
شروع شدن مدرسه برام به بار اومدن مجدد هزاران درگیری فکری و استرس و اضطرابه.