eitaa logo
- 𝘮𝘰𝘰𝘯 !
530 دنبال‌کننده
62 عکس
0 ویدیو
1 فایل
زندگی ِمآهمچون‌یخ‌‌فروشیست که‌ از او‌ پرسیدند : فروختی ؟ ! گفت : نه ، تمام‌شد ، ولی‌هنوز حرف‌دلمان‌ باقیست . . . کپی؟نه‌خوشم‌میاد‌نه‌کار‌قشنگی ِ . . - من ؟ [ @fading_moon133 ] . . جان ِدلم؟ [ ‌https://daigo.ir/secret/2471596407 ] .
مشاهده در ایتا
دانلود
آسمان آبی تر ، آب آبی تر ! من در ایوانم ، رعنا سر حوض . رخت می‌شوید رعنا برگ‌ها می ریزد . مادرم‌ صبحی می‌گفت :‌ موسم ِدلگیری است ! من‌ به او گفتم : زندگانی ، سیبی است ‚ گاز باید زد با پوست زن ِهمسایه در پنجره اش تور می بافد می خواند من وداع می خوانم . گاهی نیز طرح می ریزم سنگی ‚ مرغی ‚ ابری آفتابی یکدست ، سارها آمده اند . تازه لادن‌ها پیدا شده اند . من اناری را می‌کنم دانه به دل می گویم : خوب بود این مردم دانه های دلشان پیدا بود . می پرد در چشمم آب انار : اشک می ریزم مادرم می‌خندد ، رعنا هم . . .
[ سهراب ِسپهری ]
*
بى نشانى رفتى و دلتنگ ماندم ، چاره چيست ؟ نامه‌ها را مى نويسم ، بايگانى مى‌كنم !
نامه‌ات را هنوز میخوانم ، گفته بودی بهار می‌آیی ؛ می‌نویسم قطار اما تو ، با کدامین قطار می‌آیی ؟
سرخی ِچشم ِکبوتر هیچ میدانی ز چیست ؟ نامه‌ام میبرد و بر حال ِدلم خون می‌گریست :)
صد نامه فرستادم ُصد راه نشان دادم ؛ یا راه نمی‌دانیُ یا نامه نمی‌خوانی !
پاره پاره می‌فرستم نامه هارا بعد از این ؛ تا مبادا با تو باشد زحمت این کارها !
[ - بخونید از سُـهراب‌سپـهـری - ] - دریاکنار از صدف‌های تهی پوشیده است . جویندگان ِمروارید به کرانه‌های ِدیگررفته اند . پوچی جست‌ُجو بر ماسه ها نقش است. صدا نیست‌ . [ دریا ] پریان مدهوشند . آب از نفس افتاده است . لحظه‌ی من در راه است و امشب [ بشنوید از من ] . امشب ، آب اسطوره‌ای را به خاک‌ارمغان خواهد کرد . امشب ، سری از تیرگی انتظار بدر خواهد آمد.امشب ، لبخندی به فراترها خواهد ریخت . بی‌هیچ صدا ، زورقی تابان ، شب آب‌ها را خواهد شکافت.زورق رانان توانا ، که سایه اش بر رفت و آمد من افتاده است ،که چشمانش گام مرا روشن می کند ، که دستانش تردید مرا می شکند ، پارو زنان ، از آن سوی هراس من خواهد رسید.گریان ، به پیشوازش خواهم شتافت . در پرتوی یک رنگی ، مروارید بزرگ را در کف من خواهد نهاد . .