eitaa logo
طلوع فکر و اندیشه
932 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
871 ویدیو
23 فایل
ارتباط با نویسنده کانال : @Musa1364 تا بنده نباشی تابنده نباشی کپی بشرط رفرنس مجاز است
مشاهده در ایتا
دانلود
طلوع فکر و اندیشه
🔴 علیکم‌السلام و رحمه‌الله و برکاته، اولاً، این ادعا که : رهبر در شرایط بحرانی پنهان می‌شود ، کاملاً نادرست و ناشی از عدم شناخت جایگاه ولی فقیه، و عملکرد شخص رهبر انقلاب است. رهبر انقلاب در تمام بحران‌های جدی کشور، شخصاً پیش‌قدم بوده‌اند : ▪️ در فتنه‌ی ۸۸، وقتی بسیاری از خواص عقب نشستند، با شجاعت تمام در خطبه‌ی تاریخی نماز جمعه حاضر شدند و مسیر را تعیین کردند. ▪️ در حمله‌ی موشکی به پایگاه آمریکایی عین‌الاسد ، اولین سخنرانی پس از اقدام بی‌سابقه سپاه را ایشان انجام دادند و فرمودند: آن سیلی زده شد، اما انتقام سخت در راه است. ▪️ در دوران خطرناک کرونا، پیش از همه واکسن زدند، و پیش از همه عزاداری‌های عمومی را تعطیل کردند، تا جان مردم فدای احساسات نشود. یعنی حتی در مواردی که مردم نمی‌خواستند فداکاری کنند، ایشان فداکاری کردند. ▪️ در آغاز جنگ غزه و نبرد ۱۲ روزه اخیر، با صراحت فرمودند : 《 دست‌های ما بسته نیست، هرکس بخواهد غزه را شکست دهد، ما با همه وجود کمک می‌کنیم.》و همین طور فرمودند : اسرائیل با این تجاوز بیچاره خواهد شد. ■ حال سوال این‌جاست: آیا ولایت، یعنی رفتن رهبر به خط مقدم گلوله؟ آیا نقش رهبر در جنگ، مثل نقش یک سرباز صفر است؟ اگر رهبر شهید شود، چه کسی سپاه را هدایت کند؟ چه کسی دشمن را در زمین بازی رسانه و سیاست شکست دهد؟ ■ ولی فقیه، مغز فرماندهی امت است؛ نه یک بدن بی‌سر. رهبر، عمود خیمه است؛ اگر بیفتد، خیمه انقلاب فرو می‌ریزد. در جنگ، هیچ فرمانده عاقلی نمی‌گذارد ژنرال استراتژیکش را جلوی گلوله قرار دهند، مگر در لحظه‌ای که همه چیز فروپاشیده باشد. ■ برای فهم بهتر این موضع، به مثال پدر برگردیم : بله، پدر گاهی خودش را سپر می‌کند، اما اگر پدر پزشک جراح خانواده هم باشد، در لحظه‌ی خطر، خودش را زیر آوار نمی‌اندازد؛ بلکه با دقت و آرامش، دست بچه‌ها را جراحی می‌کند تا نجات یابند. ✅ رهبری، سپر بلای مردم هست، اما نه با کشته شدن، بلکه با هدایت و نجات دادن. این نگاه، هم عقلانی است، هم قرآنی، و هم حکیمانه. والسلام علی من اتبع الهدی ✍ موسی آقایاری 🆔 https://eitaa.com/Myidea/6085
طلوع فکر و اندیشه
🔴 سلام علیکم ؛ از اینکه دغدغه بیان حقیقت دارید، سپاس‌گزارم. اما باز چند نکته بسیار مهم را با هم مرور کنیم، تا هیچ سوءبرداشتی باقی نماند : ■ شما می‌فرمایید : یکی از فرماندهان سپاه در تلویزیون گفته ایران برای بقای بشار اسد وارد سوریه شد. خب، کدام فرمانده؟ دقیقاً در چه زمانی؟ با چه زمینه‌ای؟ آیا کل سخن را دیدید یا فقط یک جمله تقطیع‌شده؟ بگذارید مثالی بزنم : فرمانده‌ای می‌گوید : ما کمک کردیم دولت سوریه بماند. این جمله اگر ناقص نقل شود، می‌شود: ما برای حفظ اسد رفتیم،!! اما اگر کامل شنیده شود، منظورش این است: ما کمک کردیم تا دولت مشروع سوریه سقوط نکند و کشور به دست داعش و تروریست‌های آمریکایی و سعودی نیفتد. این دقیقا همان چیزی است که سردار سلیمانی، سردار همدانی، حاجی‌زاده و حتی خود مقام معظم رهبری به شکل روشن بارها فرموده‌اند. ■ مطابق حقوق بین‌الملل، وقتی دولت رسمی یک کشور، از کشور دیگری برای دفاع کمک می‌خواهد، این دخالت نیست؛ این حمایت مشروع است. ایران نه اشغالگر بود، نه مهاجم، نه به دنبال غارت نفت، و نه به دنبال پایگاه دائمی. داعش و گروه‌های تکفیری از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۲ وارد سوریه شدند. هنوز حافظه تاریخی زنده است؛ همه می‌دانند که در همان سال‌ها، مرزهای سوریه از سمت اردن، ترکیه و عراق باز بود و تروریست‌ها از تمام جهان جمع می‌شدند. همین فرماندهان سپاه گفته‌اند که ما وارد سوریه شدیم نه برای بقای یک شخص، بلکه برای حفظ خط مقاومت، جلوگیری از تجزیه سوریه، و سرایت آتش جنگ به عراق و لبنان و ایران. ■ آیا انصاف است که ما هم مثل شبکه‌های ضدانقلاب، فقط یک جمله از یک فرمانده را جدا کنیم، و آن را علیه کل نظام جمهوری اسلامی استفاده کنیم؟ آیا انصاف است کارنامه چندین ساله مدافعان حرم، خون شهدای فاطمیون، زینبیون، مدافعان ایرانی، و شهدای پاک‌باز را با این جمله بی‌پشتوانه تحقیر کنیم؟ آیا سردار سلیمانی، حججی، همدانی، و هزاران شهید، برای نگه داشتن یک شخص به سوریه رفتند؟ یا برای اینکه نبرد را از کوچه‌های تهران، به دشت‌های حلب ببرند و ریشه فتنه را از جا بکنند؟ ■ نتیجه حضور ایران در سوریه اینها بود : شکست پروژه تجزیه سوریه از بین رفتن خلافت داعش جلوگیری از سقوط دمشق تثبیت جبهه مقاومت در منطقه آرامش نسبی در مرزهای ایران و عراق اگر ایران نبود، دمشق مثل کابل سقوط می‌کرد و سرنوشت مردمش، بدتر از مردم لیبی، افغانستان و سودان می‌شد. ✅ سخنان یک فرمانده، اگر تقطیع شود، به جای سند، تبدیل به ابزار عملیات روانی دشمن می‌شود. حرف آخر را رهبر انقلاب زدند: ما اگر در سوریه و عراق نمی‌جنگیدیم، باید در همدان و کرمانشاه می‌جنگیدیم. امروز وقت ایستادن پشت حقیقت است؛ نه تکرار روایت‌های برش‌خورده‌ای که بوی جنگ روانی می‌دهد، نه تحلیل. ما با تحلیل‌گری حرف می‌زنیم، نه با بریده‌گویی رسانه‌ای ، و در میدان سوریه آن زمان ، حق ایستاد و باطل عقب نشست. والسلام. ✍ موسی آقایاری 🆔 https://eitaa.com/Myidea/6088
طلوع فکر و اندیشه
🔴 جناب آقای دانشگر ؛ در نوشتار اخیرتان تلاش کرده‌اید با کنار هم چیدن گزاره‌هایی از جنس خیال و تحلیل‌هایی از قبیل 《 تمارض رهبری برای گریز از تسلیم 》 ، تصویری معکوس از واقعیات ترسیم کنید. پیش‌فرض‌های ذهنی شما البته محترم‌اند، اما زمانی که در لباس تحلیل به میدان آورده می‌شوند، باید در محک خرد، تاریخ و تجربه آزموده شوند. بیایید چند پرسش ساده اما مهم و کلیدی را بررسی کنیم : ■ آقای دانشگر ، آیا آیت‌الله العظمی خامنه‌ای، رهبر مصلحت‌اندیش و مقتدر این نظام، تا امروز نشانی از فرار از میدان نشان داده‌اند؟ کسی که در بحران‌های واقعی چون: فتنه ۸۸، تهدیدهای نظامی آمریکا و اسرائیل، ترور حاج قاسم، تحریم‌های بی‌سابقه، جنگ اخیر 12 روزه دو ابر قدرت علیه ایران اسلامی ، با صراحت و صلابت ایستاد، آیا امروز نیاز به سناریوی تمارض دارد؟ چرا با طرح سخنان ناشیانه چوب حراج به آبروی علمی خود می زنید؟ چرا این همه عاشقان و دلدادگان ایشان را در ایران و حتی آن طرف مرزها نمی بینید؟ رهبر حکیم انقلاب در این سال‌ها نه تنها از تصمیم‌های سخت نگریخته، بلکه بارها مسئولیت تصمیم‌گیری‌های حساس را شخصاً به عهده گرفته‌ است. آیا شما برای چنین مردی، تمارض را تجویز می‌کنید یا خود دچار توهّم تحلیل و حرف تصنعی شده‌اید؟ ■ آقای دانشگر ، اتفاقاً آنکه می‌خواهد زمان بخرد، آمریکا و غرب‌اند، چون تسلیم را با آتش بس پذیرفته اند ، نه رهبری که صراحتاً فرمودند: 《 نه جنگ می‌شود ( یعنی جنگ تمام عیار فرسایشی ) ، نه مذاکره می‌کنیم ( یعنی مذاکره مستقیم ) 》 چه در دولت روحانی، چه در دولت فعلی، خطوط قرمز رهبری مشخص بوده و اجازه ندادند کشور به تسلیم کشیده شود، حتی اگر هزینه‌اش سنگین باشد. این عقلانیت مقاومتی‌ست، نه سیاست تمارض. ■ آقای دانشگر این نوشته از شما بعید بود. حتی اگر جسمی ضعیف شود، مگر پیامبران در بستر بیماریشان از مسئولیت گریختند؟امیرالمؤمنین(ع) در اوج زخم سرش فرمود : 《 دیروز همراه شما بودم، امروز موعظه‌گر شما هستم.》 بیماری، افتخار کسی نیست، اما نشانه‌ی خیانت و نیرنگ هم نیست؛ بلکه گاه نشانه‌ی صداقت در میدان ایستادن است، تا لحظه‌ی آخر. ■ آقای دانشگر ؛ دشمنان رهبری از بیماری او خشنود می‌شوند یا از هوشیاری‌اش خشمگین‌اند؟ اینکه رسانه‌های اسرائیلی، سعودی، آمریکایی، و جریان‌های شبه‌روشنفکری داخلی، از بیماری رهبری سخن می‌رانند، نشان قدرت اوست نه ضعفش. دشمن از بدن ناتوان نمی‌ترسد، از 《 مغز بیدار و قلب آرام و صبور و مقاوم 》 می‌ترسد. و این همان سرمایه‌ای‌ست که امروز در جهان بی‌صبر سیاست، نایاب است. ✅ خلاصه آقای دانشگر ؛ تحلیل‌تان را خواندم. قلم‌تان روان است، اما تحلیل‌تان ریشه در باورهایتان دارد، نه واقعیت ها. کاش پیش از نوشتن این سناریو، کمی تاریخ، کمی صحنه‌های میدان، و کمی صدای رهبری را مرور می‌کردید. رهبری ما نه تمارض می‌کند، نه تسلیم می‌شود. او راه انبیا را ادامه می‌دهد: راه ایستادن، نه وانمود کردن. کاش تحلیل‌تان، نه توهین، که گفت‌وگویی شریف بود. ✍ موسی آقایاری 🆔 https://eitaa.com/Myidea/6090
طلوع فکر و اندیشه
🔴 خانم محترم ؛ وقتی کسی در پاسخ به استدلال، فقط فحش می‌دهد، یعنی منطق کم آورده و دهان به دشنام باز کرده است. شما اگر دلسوز ایران بودید، دست‌کم می‌توانستید چند جمله‌ی تحلیلی بیاورید تا باور کنیم پشت این خشم، اندکی شعور سیاسی هست، اما افسوس... ■ شما نه از منطق دفاع کردید، نه از واقعیت‌های میدان، نه از تاریخ، نه از تجربه. تنها حرفتان، مرگ بر... بود. و این یعنی شما نه اهل دیالوگید، نه اهل تحلیل، بلکه فقط بر موجی سوارید که می‌خواهد فریاد بکشد تا صدای عقلانیت شنیده نشود. ■ گفتید : رهبر شما ایران را نابود کرد ، اما بفرمایید،: کدام رهبر در منطقه پرآتش غرب آسیا توانست کشورش را از تجزیه، جنگ داخلی، اشغال خارجی، تسلیم‌طلبی، وابستگی اقتصادی، تلاشی هویتی، و بی‌دینی گسترده نجات دهد و همچنان بر قله‌ی عزت جهانی مقاومت بایستد؟ ■ شما اگر نابودی را با ایستادگی اشتباه گرفته‌اید، بدانید که برخی ملت‌ها سال‌هاست نفت دارند، اما آزادی ندارند. اسلحه دارند، اما اراده ندارند. پول دارند، اما عزت نه ؛ ما رهبر داریم که در چشم دشمن زل می‌زند و با لبخند، آیه‌ی صبر می‌خواند. ■ بله، مشکلات هست. اما گناه گرانی با رهبری‌ست، یا با آن مدیرانی که بعضاً از اوامر ایشان تمرد کردند و بر اشرافی‌گری، سیاست‌بازی و غرب‌پرستی ، اصرار داشتند؟ چرا نمی‌پرسید که اگر رهبر نبود، امروز ایران چه سرنوشتی چون افغانستان، لیبی، یمن، سوریه یا اوکراین داشت؟ ■ بله، ما پیرو رهبری هستیم که: در روزگار فتنه، چراغ راه بود در روزگار جنگ، شجاع‌ترین حامی مقاومت بود در روزگار تحریم، نسخه‌ی اقتصاد مقاومتی را نوشت در روزگار بی‌تربیتی، پرچم اخلاق را بالا برد و در روزگار ناامیدی، به ما امید داد. شما اگر به مرگ برای دشمنان‌تان ایمان دارید، ما به زندگی با عزت در راه خدا باور داریم. ✅ خانم ؛ فحش دادن، سندی بر حقانیت شما نیست. اما صبوری، ادب، استدلال، تحلیل، توکل، مقاومت و صداقت، سرمایه‌ی کسانی‌ست که در رکاب ولایت، هنوز هم سر خم نکرده‌اند. بگذار دشمن فریاد بزند، ما آرام، اما کوبنده می‌نویسیم، چون راه حق نیازی به عربده ندارد. ✍ موسی آقایاری 🆔 https://eitaa.com/Myidea/6093
طلوع فکر و اندیشه
🔴 تمسخرِ دشمن، نشانِ ترس از حقیقت است؛ نه ضعف حقیقت در روزگاری که صدای رسانه‌ها، سلاحی در حد موشک و پهپاد شده، و روایت‌سازی، مهم‌تر از حتی تصرف خاک و جغرافیاست، حمله به یک مجری زن ایرانی توسط رسانه رسمی رژیم صهیونیستی، یعنی شبکه ۱۲ اسرائیل، خود نشانه‌ای است از عمق اثرگذاری صدای زن ایرانی، بانوی مقاوم، سحر امامی. آنچه آنان را به تمسخر و تحقیر وا داشته، نه ضعف این بانوی شریف، بلکه قدرت صدای اوست؛ صدایی که از دل آوار، از زیر بمباران، با فریاد الله‌اکبر بلند شد و معادلات جنگ روانی دشمن را به هم ریخت.چرا سحر امامی آماج حمله شد؟ دشمنان، با هزاران حمله رسانه‌ای و عملیات روانی، در تلاش‌اند زن ایرانی را یا در قفس مصرف‌گرایی و خودنمایی گرفتار کنند، یا در قالب قربانی نشان دهند. اما وقتی زنی برخاسته از ایمان و وطن‌دوستی، در بحبوحه آژیر خطر، میکروفون به دست می‌گیرد و با تمام وجود فریاد حق سر می‌دهد، تئوری‌های رسانه‌ای غرب فرو می‌ریزد. تمسخر او یعنی: ما نمی‌توانیم ساکتش کنیم؛ پس مسخره‌اش می‌کنیم. ■ تمسخر، آخرین تیر ترکش شکست‌خورده‌هاست رژیم صهیونیستی که در میدان واقعی جنگ، حتی توان پاسخ‌گویی شفاف به حمله موشکی ایران را نداشت، اکنون در میدان رسانه نیز از چهره‌ای زنانه می‌ترسد. چرا؟ چون سحر امامی با لباسی ساده، لهجه‌ای بومی، و صدایی نافذ، حقیقتی را فریاد زد که سال‌ها رسانه‌های غربی با میلیاردها دلار تلاش کردند خاموش کنند: زن ایرانی، نه ابزار غرب است، نه اسیر شرق؛ زن ایرانی، میدان‌دار عزت است. ■ این تمسخر، برای ما یک نشانه است، نه تهدید ابن‌زیاد، امام سجاد(ع) را مسخره کرد؛ ولی امروز جهان، ابن‌زیاد را نمی‌شناسد، اما امام سجاد(ع) را الگو می‌داند. این قانون تاریخ است: مسخره کردن، واکنش ضعیف‌کشان است در برابر بزرگان. اگر سحر امامی دیده نمی‌شد، اگر او پیام‌آور عزت نبود، آیا حتی نامش در دهان دشمن می‌چرخید؟ ■ وظیفه ما چیست؟ ✅ دفاع، نه از شخص، بلکه از پیام ایشان لازم است. سحر امامی، یک نفر است؛ اما اکنون نمادِ صدای زن با بصیرت ایرانی شده است. دفاع از او، دفاع از آن پیامِ درخشانِ عزتمندی و آگاهی است. ✅ بازنشر و تبیین عملکرد ایشان لازم است. سخنان او را در فضای مجازی، در محافل دانشجویی، فرهنگی و حتی خانوادگی تحلیل کنیم. بگوییم چرا دشمن این‌چنین خشمگین است. ✅ خلق روایت در برابر تخریب روایت بر همگان لازم است. دشمن روایت‌سازی می‌کند. ما نیز باید با مستند، کلیپ، مقاله، پادکست، نقاشی و تصویرسازی، سخنرانی و گفت‌وگوی نخبگانی، پیام این صدا را به یک نماد تمدنی زن مسلمان ایرانی تبدیل کنیم. ✅ الگوگیری برای تربیت نسل جدید لازم است باید دختران‌مان را با این نمادها تربیت کنیم؛ نه با سلبریتی‌های بی‌هویت و کم‌مایه‌ای که خود را در آغوش شبکه‌های معاند انداخته‌اند. الگو یعنی سحر امامی، نه سحر قریشی. ■ یک حقیقت تاریخی : سخنِ حق، اول مسخره می‌شود، بعد می‌گیرد این رویهٔ تاریخ است : نوح را مسخره کردند، اما کشتی او نجات‌بخش تاریخ شد. موسی را مسخره کردند، اما عصای او فرعونیان را غرق کرد. پیامبر اسلام را مسخره کردند، اما قرآن تا ابد زنده است. و امروز، بانوی رسانه ایرانی را مسخره می‌کنند؛ اما صدای او، تا دلِ مقاومت نفوذ کرده است. ✅ مسخره شدن توسط رسانه اسرائیل، مدال افتخار است، نه لکه ننگ. بانویی که زیر سایه موشک، فریاد عزت زد، امروز در قلب ملت ایران جا گرفته است، و دشمنانش، با همه سلاح‌هایشان، حتی نتوانستند صدایش را خاموش کنند. این است رمز پیروزی در جنگ روایت‌ها؛ و این است قدرت ایمان در عصر رسانه. و ما همگی، پاسداران این پرچم خواهیم بود. ✍ موسی آقایاری 🆔 https://eitaa.com/Myidea/6095