.
.
👥آیینه سان باشیم
.
.
گاهی شعر و یا مطالبی می نویسم که بر روح لطیف شما اشکی می چکاند و یا لبخندی می گذارد، این بدان سبب است که خود بارها بر درد مشکلات جامعه و مردم و یا بر مصائب اهل بیت گریسته ام و یا در شادی هایشان، همراه با آنان خندیده ام.
براستی اگر دل یک شاعر و یا یک نویسنده آیینه سان است، آیا می تواند نسبت به تغییرات و حوادث جامعه و تصویرهایی که می بیند، توجه ننماید؟!
.
گاهی هم برای ما طیف نویسنده و یا شاعر الزام آور نیست که در مطالب خود از غربت، غریبی، درماندگی ها، پیری و کهنسالی، گناهان، اشک ها و تنهایی ها و مانند آن به شکایت و ندبه بنشیند و انگار خود را قهرمان آن صحنه ها بداند!
نه این گونه نیست.
و البته نویسندگان و شاعران چه بسا که خود جای دیگران می گریند، چرا که دردهای مردم و مرارت های آنان را حس می کنند.
.
آری !
من قامت معنوی خویشتن را در برابر بلندای معنویت و صداقت و بزرگواری مردمم، کوتاه می بینم...!
.
👌🏻به قول شاعر :
.
⚘جا دارد اگر خون خورد از درد، طبیبی
⚘کاندر بَلَدِ مردمِ بی درد، طبیب است
.
⚘از غربتِ دور از وطنان هیچ غمی نیست
⚘ایوای بر آن مرد که در خانه غریب است
.
.
#حسین_محدثی
.
.
📌پی نوشت:
#آیینه_سان_باشیم
https://eitaa.com/Mypoemsandheartnotesmohaddesi
🗒شعری از میان اوراق گمشده ام
شکستگی و غم شاعر، از پراکندگی روح آنان حکایت دارد، گویی فصل پاییز است و در پای درختان، برگ های کهنه را به نمایش گذاشته است.
چرا که در میان فصول سال، پاییز بیشتر به شاعران، شباهت دارد.
از منظر من شاعر که قلم به دست می گیرد، و به سرودن رو می آورد، کلمات و جملات تاب نمی آورند، زُلف قلمشان پریشان است و همیشه عشق را به مدد می طلبند.
من در این باب، دفتر آشفته ای ندارم، چرا که در برابر گرمای احساساتِ پراکنده ام، ندای عشق و محبت را می شنوم و رویشِ گل های سرخ را می بینم و آنگاه اسرار کرّوبی عشق متجلّی می شود.
و حال از میانِ اوراق گمشده ام، تجلی یک انتخاب را تقدیم می کنم :
در دو سوی افق
تنها و خاموش ایستاده ام
در دو بی نهایت غرقم
هر لحظه در چکاچکِ نبرد
در صعود و در سقوط
گاه پیروز می شوم
و گاهی مغلوب
سرزمینِ سینه ام
صحنه ی کارزاریست
کارزاری که نه تفنگی مشهود است
و نه کشته ای معلوم
کارزار وجدان با شیطان
که هر دو مخلوقِ خدایند
اما در کشاکشِ زندگی
یکی رهروی صدیق است
و دیگری مخلوقی مغرور
و من در این میانه
تجلیِ یک انتخاب
#حسین_محدثی
#تجلی_یک_انتخاب
https://www.instagram.com/h.mohaddesi1396?r=nametag
https://eitaa.com/Mypoemsandheartnotesmohaddesi
🖤پیامبر سالار اولین و سرور آخرین
ای رسول خدا (ص) !
چه نابخردانه سنگ ستیزه بر تو زدند
و داس نافرمانی تیز کردند،
و از رحمت و حرارتِ حرای تو محروم شدند!
تو اما یتیم و درس ناخوانده، " مسئله آموز صد مدرس " شدی
و کتابخانه هفت ملت را باز شستی
و بر پاره ی پارسایی بر نشستی
مهمیز توکل به دست گرفتی
شمشیر مجاهدت، حمایل کردی
کتاب حکمت در آستین نهادی
کمر همت بر میان بستی
خاتم ختمیت در انگشت نهادی
و به اشارتِ سرِ انگشت
ماه را شکافتی
از گردونِ گذشتی
و آدمی را از حضیضِ خاک برکشیدی
و بر اوج افلاک نشانیدی.
آری !
تو سالار اولینی
تو سرور آخرینی
تو ملح پیشین
و حلوای پسینی
و میوه درختِ عظیم نبوتی
براستی !
در شب رحلتت فرشتگان عرش می گریند. عاشقانت با چشمانی اشک آلود، مرثیه غم می سرایند. ما نیز در شب رحلت آسمانی ات در سوگ می نشینیم و
اشک غم می ریزیم و بی تاب می شویم و عروج آسمانی ات را تسلیت می گوییم...!
.
.
#حسین_محدثی
#پیامبر_سالار_اولین_و_سرور_آخرین
https://www.instagram.com/h.mohaddesi1396?r=nametag
https://eitaa.com/Mypoemsandheartnotesmohaddesi
.
.
🕯شمع عشق و شعله های عزادار
.
.
.
یا علی بن موسی الرضا (ع) !
امروز کوچه های نگاهمان را با اشک های جاری، همراه با غمی جانکاه می شوریم.
شمع عشق خاموش شده است، اما عزادار تویند، شمع ها هم سینه می زنند و شعله ها شبیه دایره های عزا، خم می شوند و دوباره بلند می شوند و بر سینه می کوبند.
چراغ های فانوسی خدّام حرم، از غمت، سوسو می زنند.
درب های حرم ات به روی دوستداران و علاقه مندان به تو بسته اند.
یک ویروس و این همه مشکلات عدیده ای که در پیش روی داریم.
یک بیماری مهلک که از دیدار و زیارتت منع شده ایم.
و اما تو را مظلومانه به شهادت رساندند.
تو که دست هایت از بوی بخشندگی و شفا سرشار است.
تو که حاجت روای همه حاجتمندانی
تو که زبان گویای همه پاکی ها و پاسدار شرافت و فضل و تقوایی.
.
ای آقای ما !
پناهمان ده ای سم چشیده مجروح !
آه آورده ایم، درد و رنج و زخم آورده ایم و شکوه داریم.
.
ما را دریاب🤲
.
.
#حسین_محدثی
#شمع_عشق_و_شعله_های_عزادار
https://www.instagram.com/h.mohaddesi1396?r=nametag
https://eitaa.com/Mypoemsandheartnotesmohaddesi
.
.
🔴یاوران ظلم و ستم
.
.
در مثل ها آمده است:
ظلم امروز، ظلمت فرداست.
.
ستمگران منفورترین چهره های تاریخ هستند که هم مورد نفرت مردمند، هم مورد غضب پروردگار.
کیفر ظلم در همین دنیا هم به ظالم می رسد و آه مظلوم، دامنِ ستمگر را می سوزاند.
و اما نکته مهم آن است که اگر در جایی ستمی به کسی انجام می گیرد، مانند ترور و قتل ناجوانمردانه مردم و دانشمندان و نخبگان و ... باید آنان محاکمه و قصاص شوند و در زمان قصاص واکنش برخی به این مجازات هم یاوران ظلم و ستم نامیده می شوند.
.
اگر نمی توانیم، از مجازات آنان حمایت کنیم، دست کم، شریکِ ظلم نباشیم و به ستم ظالمان راضی نگردیم، زیرا در عقوبت با آنان شریک خواهیم شد.
.
اگر نتوانیم پاور مظلومان باشیم، لااقل ...
" باز این خواهم که همکار ستمکاری نباشم ".
.
.
#حسین_محدثی
#یاوران_ظلم_و_ستم
https://www.instagram.com/h.mohaddesi1396?r=nametag
https://eitaa.com/Mypoemsandheartnotesmohaddesi
.
.
🍂راز و نیاز برگ های پراکنده
.
.
در آن هنگام که انبوه اندوه ها
بارش غم را
بر سر و سینه زندگی، آغاز کرد
در آن هنگام که نجوای رازناکی دل و تنهایی
در پهنه ی گوشِ جان ها
طنین انداز می شود
در آن هنگام که ناله ها و آهِ نیازمندان شنیده می شود
تردید نکنیم که زندگی برخی انسان ها
هیچگاه نظم و نسق نمی پذیرد.
زیرا برگ های پراکنده
در کنار آنان
از پراکندگیِ روحشان حکایت می کند.
گوئی درختی پائیزی
در پای خود
برگ هایی کهنه را به نمایش گذاشته است
و این تصوّر، چندان بی مناسبت نمی نماید
چرا که میان فصل ها
پائیز
از فصول دیگر به انسان های محتاج و نیازمند شبیه تر است.
پس...
برای چنین برگ های پراکنده
ناز و نیاز آنان را دریابیم...!
.
.
#حسین_محدثی
#ناز_و_نیاز_برگ_های_پراکنده
https://www.instagram.com/h.mohaddesi1396?r=nametag
https://eitaa.com/Mypoemsandheartnotesmohaddesi
.
.
🛎زنگها برای که به صدا در آمده اند؟
.
.
آگاه دلان و بیداردلان
از در و دیوار
از کاخ و کوخ
از مرگ و بیماری انسان ها
از طلوع و غروبِ قدرت ها
از شکست و پیروزی انسان ها
از عزِت و ذلّتِ اقوام
از فضای گورستان و خفتگانِ در قبرها
از بی وفایی مال و مقام و ثروت
پند می گیرند.
.
نیازی نیست که ما را پند دهند
چرا که در هر چیز موعظه و هشدار است.
خدا نکند کسی خود را به خواب بزند، که بیدار کردنش بسیار دشوار و گاه ناممکن است.
.
براستی !
مرگ هر یک از آشنایان و عزیزان
یک بیدارباش نیست؟
کاش انسان به مرحله ای از خودآگاهی و بصیرت و هوشیاری برسد که " پیام ها " را درک کند و " هشدارها " را بشنود.
.
آری !
و بداند که : زنگها برای که به صدا در آمده اند...؟
.
.
#حسین_محدثی
#زنگها_برای_که_به_صدا_درآمده_اند
https://www.instagram.com/h.mohaddesi1396?r=nametag
https://eitaa.com/Mypoemsandheartnotesmohaddesi
.
.
🥀مرا هیچ ادعایی نیست
.
.
روی نگار من !
نوشته های خودم را
به سوگندنامه ای مؤکد کرده ام
اما نصیب مخلص، از این همه مبالغه
شرم است و شرم.
هنوز هم بر خلاف میل تو
خود را فرو دستِ همه علم و حلم تو می دانم.
که این خود
سایه مرحمتیِ تو و اغماض از عیب است
که براستی نهالی کوچک را رُتبتِ سرو می بخشد و گنجشکی خُرد را عقاب می نامد.
.
ای سبد روشنی چشمان من !
مرا ببخشای
اگر گستاخی می کنم
که هنوز هم
جامه ی این مبالغه ها را بر تن نمی کنم و تلاش و کوشش می کنم
که هیچ آفرین و تحسینی
فریبم ندهد.
.
ای عطر افشان نسیم هر روز من !
گاهی برخی به دشنامی، عزیزم می دارند با ذکرِ شَری و نطقی
اجازت نمی دهند به حال خودم باشم، بنا به لطف و مهری که دارند.
اما من دَم زدن از هنر و انعکاس آن را نیز
ضروری نمی بینم!
و انگهی اگر دشمنان و حاسدانم، از دشنامی که به من نثار می کنند
و اتذاذی می یابند
چرا این کمترین لذت را از آنان بازگیرم؟
چرا نگذارم تیرِ تهمت افکندن ها
عقده هایشان خالی نگردانند، که من آن را بی کرامتی می پندارم
که با اغماض
عقده گشایشان نباشم!
پس من خودم را بزرگ نمی پندارم
چرا که خود را بی نیاز از معروفیت و مسئولیت می دانم.
.
👌🏻به قول شاعر:
.
⚘هر که بد گوید به من، از سوی من رویش ببوس
⚘ور مرا نیکو بخواند، بشنو و باور مکن
.
به هر روی
از خدای بخشنده می طلبم
که در نوشتن و زکات آن
شرمنده ام نفرماید
و تو را
از من نگیرد
که من قلمی می زنم
و از تو می گویم
و از قلم آفرینِ اندیشه بخش
در همه حال مدد می جویم.
مطلبی می نویسم و شورانگیزی اش را
از این قلم طلب می کنم
و... ای زیباروی ظاهر و باطن من !
مرا هیج ادعایی نیست...!
https://www.instagram.com/h.mohaddesi1396?r=nametag
https://eitaa.com/Mypoemsandheartnotesmohaddesi
.
.
📜روزی که شعر مرا نخوانی و نخواهی
.
.
هیچ کس را
جز خدای علیم، نمی داند
که تا چه پایه دوستت دارم
هیچ گاه خود را از تو جدا نخواسته ام
که مرگ را بر این جدایی، رجحان می نهم.
.
اگر روزی شعر مرا نخوانی و نخواهی
خطوط مصمّم عشق و ایمان تجسّم نمی یابد
.
اگر روزی بگریم
غم و شیدای توست که جانم را به خروش می آورد.
.
اگر روزی شادی کنی
در سرایم حلقه ای می کوبی
زیرا شادی توست که به اهتزازم وا می دارد
.
و اگر روزی چشمانت از معصومیت دم زند
چشمان پر از عصمتِ تو
پیشِ چشمم رنگ می گیرد...!
.
.
#حسین_محدثی
#روزی_که_شعر_مرا_نخوانی_و_نخواهی
#عشق_های_پاک_اندیش
#عاشقانه_های_من
https://www.instagram.com/h.mohaddesi1396?r=nametag
https://eitaa.com/Mypoemsandheartnotesmohaddesi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
.
دوگانگی در زندگی، هم ما را رنج می دهد و هم دیگران را
ما را دو نیمه می کند
نیمی بودن مان
نیمی زیستن مان
و بعضی در این میانه
نمی دانند کدامین اند؟!
.
پس...
جهت گیری اخلاقی و اجتماعی خود را حساب شده انتخاب کنیم، چرا که از حالت های قلبی و درونی خود، مورد سؤال قرار خواهیم گرفت.
.
به قول اوحدی:
.
بر سبوی دوگانگی زن سنگ
تا ز خمی برآیدت ده رنگ
.
.
#حسین_محدثی
#دوگانگی
https://eitaa.com/Mypoemsandheartnotesmohaddesi
https://www.instagram.com/h.mohaddesi1396?r=nametag
دل نگاره ها
در این دفتر کوچک، با زمزمه نام ها و یادها،
دل ها و دیده هامان را به تبرّک، صفا و جلا می بخشیم...
✍حسین محدثی
https://eitaa.com/Mypoemsandheartnotesmohaddesi
May 11