چه ها با جان خود دور از رخ جانان خود کردم
مگر دشمن کند اینها که من با جان خود کردم
#وحشی_بافقی
#شعر
چنین دلدادگی کارِ من و این عمرِ کوته نیست!
هزاران سال پیش از بودنم دل بستهات بودم...
#معصومه_صابر
#شعر
نه غزل نوشته بودم نه ترانهای سرودم
که به حرمت سکوتم، تو به دیدنم بیائی
نه سراغ من گرفتی، نه سخن به نامه گفتی
به همان بهانهای که، نشنیدهای ندائی
#فریدون_مشیری
#شعر
این مرد خود پرست
این دیو، این رها شده از بند
مست مست
استاده رو به روی من و
خیره در منست
گفتم به خویشتن
آیا توان رستنم از این نگاه هست؟
مشتی زدم به سینهی او،
ناگهان دریغ
آیینهی تمام قد رو به رو شکست
#حمید_مصدق
#شعر
دیدی آن را که تو خواندی به جهان یارترین
سینه را ساختی از عشقش سرشارترین
آنکه میگفت منم بهر تو غمخوارترین
چه دل آزارترین شد چه دل آزارترین
#فریدون_مشیری
#شعر
دلا سخت است اگر مانند یک فرماندهی عاشق؛
امیر یک سپاه اما اسیر یک نفر باشی...
#علی_ارحامی
#شعر
شادمان باش ولی حال مرا هیچ مپرس
آنچه غم بر سرم آورد نمیدانی چیست...!
#سجاد_سامانی
#شعر
از درد ترک خورده و از زخم کبودیم
کوهیم و تماشاگرِ رقصیدنِ رودیم...
#حامد_عسگری
#شعر