eitaa logo
خاطراتی از دفاع مقدس
45 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
234 ویدیو
28 فایل
برای حفظ و نشر آثار دفاع مقدس و معارف دینی و اسلامی باز نشر با ذکر صلوات آزاد است. سپاسگزارم از همراهی شما
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸هوالحی امام خامنه‌ای مدظله العالی 💖 🌸امام (رضوان الله علیه) فرمود خرّمشهر را خدا آزاد کرد؛ این همه جوانها آنجا مجاهدت کردند، شهید شدند، کار کردند، [امام فرمود] خدا آزاد کرد؛ این درست است؛ خدا آزاد کرد. 🌸می توانستند همین قدر شهید بدهند و هیچ اتّفاقی هم نیفتد. در عملیّات رمضان، -در جنگی که همان وقتها انجام گرفت- خدا نخواست ما فتح کنیم امّا در خرّمشهر اتّفاق افتاد؛ این اراده‌ی الهی بود. ۹۷/۱۲/۲۳ 🌸
‍ ‌ ‌🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸 🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت 🌸یکسال دیگرهم از آزادی ... ✍نمی دانم چرا هر وقت به این روز سوم خرداد می رسم هوش و حواسم بر می گردد به آن روزها ، درزمان آزادی خرمشهر کوچکتر از آن بودم که در نبرد حضور یابم. اما 🍃 بعد از موفقیت در عملیات طریق القدس وفتح المبین بایدکارهای بزرگتری میشد ، دیگر می شود کاری اساسی تر انجام داد. می شود که عملیات بیت المقدس رابه آزادی خرمشهر پیوند زد. 🍃دستور امام که همراهشان بود، یک همت بلند می خواست که بشود، آنچه که این روزها نُقل مجلس است. شنیده اید ! را توانستیم انجام دهیم... 🍃 شاید یادمان رفته باشد، شاید بزرگترها که در اهواز بودند و یا در جای جای منطقه عملیاتی یادشان باشد که دشمن هنوز زیر گوش اهواز بود. 🍃هنوز عراق اهواز را میزد با توپ و خمپاره، هنوز هم تماس گرفتن برای همه با پشت جبهه خیلی ،خیلی دشوار بود. 🍃رزمنده های در خط وقتی برای استراحت و حمام بعداز مدتهابه اهواز میرسیدند و به مخابرات سر می زدند. با این کلمه ی نام آشنا روبه روبودند.صفر آزاد نمی کنه اِشغاله ! 🍃چندسال پس از آنهم ،همانطور،قبلا یکبارنوشته ام،اما بقیه دشواری های تماس با خانواده را بقیه روایت نمایند، همراه با بقیه سربازها و بسیجی ها ساعتها درصف تلفن می ایستادند وباز هم تماس میسر نمی شد. 🍃آقای من که شما باشید ؛!دشمن هنوز هم همانجاجا خشک کرده بود،یعنی۲۰کیلومتری اهوازهر وقت اراده میکردهم جانانه میزد، خیلی راحت،خیلی خوب ،خیلی دقیق با توپ و خمپاره... هر چه دم دستش داشت. 🍃هنوز همه،بوی چفیه ها و روسری های خونین،بوی باروت حاصله ازانفجار،بوی بمباران هوایی و گرد خاک حاصله ازریزش ساختمان و آوار و آوارگی را به خوبی حس می کردند. 🍃آنچه که شنیده ام هنوز همه ی بچه های حاضردر منطقه عملیاتی درگیر عملیات نشده اند.مرحله به مرحله وبا زمانبندی خاصی البته بدون برنامه ای دقیق هم بوده است.در لا به لای خاطرات دوستانم خوانده ام. با این حال دوستانی دارم که در همان عملیات با سن ۱۴ تا ۱۶سال شرکت نموده بودند.درسوسنگرد،دهلاویه، انرژی اتمی و... 🍃یکسال دیگر گذشت ، هنوز هم عکس های تکراری قبلی را برایمان دارند و روایت میکنند. 🍃یکسال دیگر گذشت باز هم به دنبال روایت اسلام ناب و کفر و دژخیم بعثی هستیم و جنایت هایی که تمامی ندارد. 🍃یکسال گذشت ‌هنوز هم از خیل مجروحان که تا بیست سی سال بعد به دادشان نرسیدند،برگ هایشان را تایید نکردند، حتی حضورشان را برای فرزندانشان برای کاهش سربازی مثبت نکردند.وبرای خودشان هزار و یک تبصره آفریدند تا بشود و سپس درلابه لای زمان پوشاندند.خودشان بهترمی دانند و خدایشان. 🍃این روزها روزهای انتخاب است ،و من مانده ام که از دفعه ی قبل تاحالا چند نفر به آسایشگاه معلولین،همین علیزاده خودمان سر زده است،آیا باز هم با نطق ها و وعده ها برای دیدن همان هایی که درخرمشهرهای تاریخ انقلابمان دست و پا و نخاع و روانی شده اند، خواهند رفت و بازهم وعده خواهند داد، یا کمی شرم خواهند کرد.یا ... 🍃همین چند وقت پیش بود که جانباز قطع دو دست و دو پا را بروی یکی از همین تخت ها بدرقه سفر آخرت نمودیم، او در این دنیا ی فانی هیچ خویش وقومی نداشت.دوستان و چند نفر از همرزمان او را بدرقه ی سفر آخرت نموده بودند. پس از سی واندی سال خوابیدن درتخت آسایشگاه... 🍃همین چند وقت پیش همرزم و همکارم را به دلیل سرطان حنجره با کلی مواد شیمیایی در سینه بدرقه سفر آخرت نمودیم،و هنوز هم چند نفردرنوبت هستند.جالب اینجاست که سرطانها هیچ ربطی به شیمیایی ندارد!؟و جالب اینجاست با چند دستور العمل صعب العلاج و بیمه و ...حتی دوستان درصدر مسئولیت هم از کمک و یاری این عزیزان سر بازمیزنند.آخر بیشتر از این چکاربایدبکنند؟ 🍃عجب ؛ راستی چرا وقتی سن حضور درجبهه را از ۱۸ سال به ۱۶ سال تقلیل دادند،و ما قبل از آن هم در جبهه بودیم نگفتندفرزندم در جبهه آش و شُله تقسیم نمیکنند.با انواع عوارض وبی عواطفی و بی خیالی و دردی پس از آن هم بایدبکشی، ! 🍃 البته این را خیلی از مسئولین مان درخط و پشت خط هنگام استراحت،دم گوشمان گفته بودند که شما با خدا معامله می کنید. اما نگفته بودند که چرا فقط ما و خود آنان نه... 🍃 آقا اصلا ازاسارت و ...چیزی نگفته بودند ، فقط در،پشت بیسیم و صدجای دیگر حضوری و غیر حضور ی ، نامه ای و... میگفتند گردان برود جلو به پیش با توکل به خدای متعال رفتیم و خیل عظیمی رفتند، تاسالها نزد صدام و بعثی ها ی درنده خو و سفاک بمانند. 🍃از خوم هم نالانم، چرا چون وقت نکردم در جنگ و پس از جنگ بیشتر بیاموزم و به آن توجه کنم.هنوز هم وقتی می بینم دل همرزم خون است و ماتم به دل دارد.برادر شهید نحوی
شهادت اخوی خود را نمی شنود و اگر هم بشنود. صدجور است...ناراحتم. چقدر این روزها شادی هایمان حقیر شده است. درست مثل خودمان ... 🍃گاهی اوقات نزد خودم چنین فکر می کنم آیا درست است که برای خرمشهر هم چهلم بگیرم یا نه !؟ 🍃 شما چطور فکر می کنید!؟ 🍃این موضوع هم بالاخره چهل سالگی که دارد. مگر نه !؟ 🍃چهلم هم سنگر که نبودیم در آن زمان! 🍃چهلم جنگ‌را نمی دانم باید خود سرانه شرکت کنم یا دعوت هستم،!؟ 🍃شاید هم بودجه نباشد تا با خانواده و فرزندان بروم، !؟ 🍃شاید بگویند پروتکل های بهداشتی و این کرونای لعنی نمی گذارد برگزار کنیم!؟ 🍃شاید باید از خانواده معظم شهدای مدافع سلامت و حرم تجلیل شود. !؟ 🍃ما که بخیل نیستیم در این چهل سال چه گُلی بر سرمان زدند که بخواهند بر سر آنان بزنند.‌.. 🍃آقا کسی ایستگاه صلواتی سراغ ندارد مثل قدیما بریم یه گلویی تازه کنیم بدون هیچ تشریفات و شیله پیله ای .. 🍃نه یاد گرفتیم، ونه یاد دادند که خاطرات را ثبت وضبط کنید... 🍃هر بود و هست در گنجینه ها دفن و خاک شده! 🍃هر چه خاطره داشتیم و نداشتیم را به باد فراموشی سپردیم! 🍃 آن‌چه هم باقی مانده گردفراموشی بر رویش نشسته و به شاید و شاید به همراه دارد. 🍃البته هنوز تجربه دارم که متن های خوانده شده برای چنین روزی را طوری جدا کنم که خوب هایشان را با کمی اشک در گوشه چشم بگویم و آزاردهنده هم نباشم از واگویه های تلخ ها و... نمی گویم. 🍃 برایم هنوز هم آزادی خرمشهر رویایی بی بدیل است. 🍃برایم هشت سال دفاع مقدس ، واقعا مقدس و بی بدیل است. 🍃برایم پایان جنگ و نا ملایماتش هنوز خاطره انگیز و بی بدیل است . 🍃برایم هنوزم،جراحی و جانبازی و کمیسیون‌های پس از آن برای برخورد اصابت ترکش و اثبات اینکه آن ترکش است که دربدم وجود دارد بی بدیل است. 🍃برایم هنوز جبهه هایی که بودم اما برگه اش گم شد و محاسباتی که هیچ گاه انجام نشد خوش تر از صد محاسبه است ، آنها هم بی بدیل است . 🍃خیلی چیزهای بی بدیل دیگر هم برایم خوش تر و گواراتر است از نداشته هایم حتی آنچه که مصادره شد به دلیل نداشتن سن ، مدرک، و... 🍃هنوزم در توقف گاه خاطراتم محکم ایستاده ام و غیرتمندانه و صادقانه روایت می کنم. و برای آینده می نویسم و می گویم تا بماند. 🍃 از بی معرفتی های کارون و اروند و جزایر درونش ، ازکارخانه ی نمک فاو، از کانال ماهی شلمچه، والفجرها و کربلاها و ... 🍃از قله های شمالغرب و از حاج عمران و ۲۵۱۹ و کدو ، از الواتان و جنگلش ، از زندان دولتو، از سردشت و دوپازا ، از هزار قله و شاخ شمیران ...،! 🍃از حیدک و سیدک، سومار و قصر شیرین و مهران و دهلران از ... 🍃 آهای آنهایی که با کاوه بودید؛ وقت کردید پرسیدید که او چه می داند و چه می بیند بر فراز ۲۵۱۹ شاید یکی باشد بداند ، شاید... شاید... 🍃 شاید دیگر فرصتی نباشد ، شاید هم همرزمان بگویند بس است دیگر نمی خواهیم بشنویم ! 🍃بس است، روایت هایی که خون به جگر می کنند پس از سالها از وقوع آنها 🍃بس است وقایع مین ها، کمین ها، تک و پاتک ها ، شاید این اربعین دفاع مقدس خرمشهری برایم جشنی حکایت نماید. غیر آنچه نگاشتم.و اگر در جشن بعدی آن حضور نداشته باشم... 🍃با این حال نا امید نیستم ، می نویسم تا بماند. هر چند این نوشتار در این بخش به اتمام رسید اما روایت و حکایت باقیست اگر خداوند متعالی مجالی عنایت فرماید. 🌸والعاقبه للمتقین 🌸 دعابفرمایید ✍ نبی زاده✋🌸
🌺 سوم خرداد، سالروز آزادسازی خرمشهر گرامی باد
🌸هوالمحبوب 🌸وقتی امام خمینی ره 💖 ✍در۱۳۶۱فرمودند: 🌸 را خدا آزاد کرد می خواست این پیام را منتقل کند که: 🌸ای کسانیکه که در پیروز شدید . 🌸مراقب باشید در که مبارزه با غرور ناشی از پیروزی است مردود نشوید... 🌸فَلَم تَقتُلوهُم وَلٰكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُم وَما رَمَيتَ إِذ رَمَيتَ وَلٰكِنَّ اللَّهَ رَمىٰ 🌸سوم خرداد روز آزادسازی خونین شهر گرامی باد...
🌸هوالحکیم 🌸 ایستگاه سه شنبه 🌸شب گذشته و یا اصلا هر شب بدون هیچ اطمینانی از بیدار شدن در روز بعد ، به خواب عمیقی فرو می رویم ، و دائما برای آینده و روز های آتی برنامه ریزی می کنیم این اصل و اساس روز مَرّگی است بدون امید به فردایی بهتر ! 🌸تا حالا به این فکر افتاده اید که دنیای کنونی با چنین وضعیتی ارزشمندهست یا نیست .!؟ 🌸امروز سه شنبه کمی بیشتر بیاندیشیم و با هم چنین مطلبی را مرور نماییم: 🌸آقا جانم؛ نبودنت همان بلای عظیم است ، که کره زمین را تنگ نموده و هزار سال است که منتظر شما هستیم. 🌸آقا جانم ؛ صاحب دلا ، شما رخ بنما تا سربازیت کنم ، هرچند خود می دانم بیشتر سربارت هستم تا سربازت... کسر همین یک نقطه ، و خود تعادل تمام دنیا و زمین و زمان را بر هم می ریزد. 🌸 دوستان میدانم تنهایی انسانها بسیار عظیم است، خیلی بزرگ تر از آنچه تصورش را می کنید.! شاید به وسعت اقیانوس‌ها، شاید هم به وسعت ... 🌸 اما عشق و محبت به آقای خوبی ها برای ُپُرکردن این وسعت کافیست.! اینگونه نیست!؟ 🌸 شاید هم این عشق و امید در انسانها سبب شود تا دنیا را کمی بهتر از آنچه تحویلمان داده اند ، تحویل دهیم. شاید... ✍روز و روزگار برای شما بر وفق مرادتان باد. از درگاه باریتعالی می خواهم در آغاز این روز زیبا وبا دلدادگی کامل ، شیرین ترین و شاد ترین، طعم های زندگی را به شما بچشاند. 🌸 طعم دیدار امام زمان ارواحنافداه، طعم، پاکی نیت، طعم عشق به الله، طعم خوشبختی ، طعم عافیت ، طعم عاقبت به خیری ، طعم ... 🍃 الهی آمین 👈 و در پایان سلام ✋🌸 🌺صبحتون به خیر و نیکی روز خوبی آرزومندم 🌸والعاقبه للمتقین 🌸دعابفرمایید✍ نبی زاده✋🌸 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
‍ ‌ ‌🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸 🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت 🌸 پس از آقای حمومی😁 ✍اگر دست نوشته این بنده ی ناچیز را دنبال می فرمودید متوجه میشدید،چندی قبل و پیش تر ازآن دست به قلم شده واز و چند سطری برای سلام صبحگاهی خدمت شما عزیزان نوشته ام. 🍃حالا اگر هم مطالعه نفرمودید حق دارید. حتماباب میل حضرت نبوده است،اما خواهشمندم قبلی ها را مطالعه واین نوشتار را نیز وقت گذاشته ومطالعه بفرمایید . 🍃البته این وجیز چندان هم بد نیست درحد متوسط کمی رو به بالا؛کمی تا حدزیادی ،قابل تحمل و تعمل است. 🍃قدیما حمام به دو صورت بود عمومی یا نُمره؛! در زمان جنگ و پس از آن هم رهایی از این وضعیت به عقل فردی یا جمعی نرسید یا کمتر رسید.تا این وضعیت را سرو سامانی بخشد. 🍃بعدهاوزراتخانه ی دوا ودرمان غربی کشور، این دوگونه ی نادر از حمام را به دست فراموش خانه ها سپردوجزو آثار باستانی به میراث فرهنگی و موزه ها تغییر کاربری داده وسپرد.! 🍃اما ماجرای امروز اصلابر سر حمام و حمومی نیست ،بلکه برمیگردد به ابزار حمامی و حمام!جسمی به نام ! 🍃آقای من که شما باشی صابون هم به نوبه ی خود در زمان جنگ جزو وسایل شوینده و جزو اقلام گران قیمت و تا حدودی نایاب و کوپنی به شمار می آمد.می گویید نه ؛ رجوع شود به بزرگان وبندِ منزل! 🍃آقا باور بفرمایید اصلا قصد جسارت به صابون رانداشتم، میدانید که آن زمانها چند نوع صابون بیشتر نبود. اتفاقا در جبهه به هر سه مدل آن دسترسی کامل وجود داشت. 🍃صابون سفید چاق و چلهِ وثوقی 🍃صابون معروف زرد مکعب مستطیل مراغه و البته بسیار کج و کوله که البته سفیدش هم یافت می شد. 🍃صابون معطر و جانانه ی نخل زیتون سبز رنگ که هم بوی نخل می داد و هم زیتون و البته بوی هیچ کدامش را که تعریف نمودم نمی داد و در اندازه های کوچک متوسط و بزرگ یافت می شد. با جلد های کاغذی و پلاستیکی! 🍃اگر بعدِ سی و اندی سال سراغش را بگیرم جز ناسزا چیزی نیاید عایدم شود. چرا چون روزی روزگاری برو بیایی برای خودش داشت، تاج سر محفل ها بود.نشانه ی تمیزی و لطافت بود! و... 🍃می رفتی حمام و یا موقع نظافت شخصی باید سر و یا پا و دستت را به رخسار مامان جان نزدیک می کردی تا تاییدیه بگیری ؛! 🍃به جای عطر و ادکلن گران قیمت رایحه ی خوش صابون بود و بس! برا بچه مستضعف، 🍃پس از سفیدآب یا همان رو شور ، روی سفیدمان از صابون بود و تمیزی ملحفه ها ی شسته شده ی مامان جان و همرزمان ازهمین !! 🍃اما همانطور که خودمان اندک اندک و سلایق مان بعدا" خیلی سریع تر از آنچه که فکرش را می کردیم ، تغییر کرد ، شاید هم فراموش کردیم جناب صابون را از جا صابونی زیر دوش برداریم و کم کم حل شد و آب رفت و ازدم دست ناپدید.وما هم ، امان ازدست فراموشی! 🍃آنقدرانواع مواردشوینده زیادشد که انگاری دیگر حتی نامش هم در تحریم های بندِ منزل حاج خانم قرار گرفت ،! و خود حدیث مفصل بخوان از این بی عدالتی ... 🍃صابون نخل زیتون و جا صابونی قرمز دَر دار و صابون زرد لباس شویی جزو اقلامی بود که در اعزام نیرو رامسر و پس از ورد به تیپ در پادگان ارتش پیرانشهر به رزمندگان جدید الورود مجدداهدا می شد. 🍃آنهایی که صلواتی جوراب و لباس همرزما را می شستند کاملا در جریان هستند. البته ریا نشود. اما داشتیم رزمنده ی پاک دست و ایمانی و رعایت کننده ی حدیث النظافت من لایمان که در خط مقدم هم دست از سر صابون نگون بخت بر نمی داشت. 🍃و از هر فرصتی برای شست و شوی دست و صورت حتی از برکه ها و رودهای فصلی در زمان آوردن آب از پای قله برنمی داشت. اسمش را نبرم بهتر است خودش می داند و من و بقیه همرزمان آشنا به فنون شست و شو! 🍃فقط یک مورد داشتیم که صابون نخل به عنوان اعتراض از جایش در رفت و البته با دستور فرمانده دسته و زدن به آب رودخانه و عبور از آن که زیاد گود هم نبود اما جریانی تند داشت و سبب زمین خوردن رزمنده ی متعصب ما شد و چند پیچ و وارو زد تا در تاریکی شب گرفتیمش! 🍃و پس از حرکت در مسیر و تکانهای بِدو بایست و ... صابون ناقلا شروع به کف کردن کرد و انتقام گرفت ، بگذریم که بد جنسی ما هم گُل کرد و انتقامی سخت هم از همرزم خوب و با وسواس خودمان گرفتیم ، نه جیره ای بود و نه ... التماس هم فایده ای نداشت. اما 🍃نتیجه ی خوبی برای همرزمان نزدیکتر به دوستمان داشت که از آن به بعد دست از این کار برداشت و عادی رفتار نمود. تا این وجیزه پس از سالها نوشته و نُقل مجلس همرزمان دفاع مقدسی شود. 🍃آقا اصلا می دونستید بهترین وسیله برای غیر فعال کردن ویروس کرونا همین صابون هست ولاغیر✋🌸 ✍سلام صابونم صبح امروز به خیر ؛ ببخشید😳 💖 سلام صبح عالی متعالی همرزم و هم سنگری دعا گو هستم. 🌸این وجیزه ادامه خواهدداشت اگر خداوند متعال بخواهد 🌸والعاقبه للمتقین 🌸دعابفرمایید ✍نبی زاده ✋🌸
🌸 هوالباقی 🌸 روزگار غریبی 🌸خدایا!! وقتی که🚶مرا با تو روبرو میکنند، درانتهای این جاده زندگی ... ▫️بدون تعارف ریز ودرشت اعمالم را کف دستم میگذاری برای حسابرسی ‍ 👈شهید یعنی: به خیرگذشت نزدیک بود بمیرد! 👈"تو" چه میکنی در این میانه...؟! 👈آخ ...یادم رفته بود ... 👈شهید بیدارت میکند ... 👈شهید دستت را میگیرد ... 👈شهید بلندت میکند ... 👈امروزه با یاد شهدا زندگی میکنیم 👈زمان معطل من و تو نمی ماند ؛!اگر شهید نشوی ، لاجرم خواهی مُـرد!. 🌸ای مهربان ازحالا دستِ دلم میلرزه! ▫️از شرمِِ صفحات سیاه پرونده قطورم 📖«إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ ثُمَّ يُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» 🌸سوره مبارکه انعام آیه شریفه ۶۰ ✋🏻 سلام من پنج شنبه ام 👈 هر هفته همین موقع ها میام خدمتتون!! 🌸میام که یادتون نره آدمائی اونور خط چشم براه شما هستند ! 🌸میام که یادتون بمونه از این پنج شنبه ها برای خودمون هم هست ! 🌾 برگ عیشی به گور خویش فرست 🌾کس نیارد زپس تو پیش فرست ! ▪️اللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ ▫️الاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ ▪️انَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ ▫️و اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ 🕊والعاقبه للمتقین 🌸دعابفرمایید ✍ نبی زاده 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
هوالشاهد🌷 🌸حضرت ‏‎حمزه نخستین شهید اُحُد بود که پیامبر اکرم(ص) بر او نماز گزارد. 🌸سپس سایر شهیدان را در چند نوبت آوردند و کنار او نهادند و رسول خدا بر آنها و بر او نماز می‌گزارد. 🌸بدین ترتیب، حدود هفتاد بار به صورت مستقل و همراه با دیگر شهداء بر پیکر وی نماز گزارد. 🌸 پانزدهم شوال سالروز وفات سیدالکریم و شهادت حمزه سیدالشهدا تسلیت باد.🏴 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
‍ ‌ ‌🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸 🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت 🌸دنیای ساختگی یا... 🍃انقلاب اسلامی دنیا را دست خوش دگرگونی نمود.معادلات ازهر نوعی را که بخواهید تغییر وبه شکلی فزاینده عوض کرد. 🍃اما هشت سال دفاع مقدس نیز در پس انقلاب شکوهمند اسلامی که نگرشهای ملت ایران اسلامی را تغییر دادسبب تحول و تعالی نوجوانان و جوانان و سایر ملت ایران اسلامی گردید.‌ 🍃درهمان روزگار وبه تناوب و درپادگان پیرانشهرارتش، یا صالح آباد یا فنی حرفه ای مهاباد از برادران بروجردی ، گنجی زاده، کاوه می شنیدیم که انقلاب اسلامی و جنگ به نیروهای کار آزموده و کار بلد جنگی نیاز دارد. 🍃بایدصحنه ی جنگ را با حضور پرشور و انقلابی حفظ،تقویت، وبرای تغییرات اساسی در آینده سرزمین اسلامی تصمیم درست گرفت، باید، ماند وخون داد.آن موقع تصور و درکش برایم بسیار سخت بود. آرمان، آینده، اهداف بلند مدت،... 🍃سالها از آن ماجرا وبه آرامی گذشت و فصل خزان من و ما و شما ، پس از دفاع مقدس برای جا ماندگان عرصه جهاد و پیکار فی سبیل الله آغازگردید. 🍃مدتی طول کشید تا بیادآوریم آنان چه بودند، چه کردند و چه می خواستندبرای سپاه ، انقلاب و ملت و... 🍃البته سالهای پس از جنگ هم با انواع حوادث روبه رو شدیم، و بدون تحلیل درستی، من هم مانند برخی از همرزمان و دوستان و آشنایان همچنان در سرگیجه بودم. 🍃هر چه بیشتر گذشت،تجربه مان بیشتر شد،اما هدف هم به همان اندازه دورتر! آنقدرکه درهمین کش مکش ها، رسیدن به آرمان و هدف نهایی تبیین شده امام ره برادر بروجردی و سایر شهدا دشوارتر و ناممکن تر و حتی گم شد. حتی گوش شنوا به امام زمانه ندادیم !چه رشد چشم و دست با بصیرت...!! 🍃بعدها شنیدم که عده ای هوشیارانه به من و... میگفتند: بکجا چنین شتابان!؟ 🍃دانسته وندانسته پس از دفاع مقدس فیتیله آرمان خواهی انقلابی در ظاهر و باطن ،در واقعیت و حقیقت را بنا به مصلحت‌ اندیشی پایین کشیدیم . دستخوش تغییرات اساسی و بنیادین گردیدیم. طوری که سبب جدایی همرزمان از یکدیگر شد. 🍃تفکر انسانی است دیگر، با نسیمی دنیوی و مادی به آرامی اما با شدت جابجا می شود!کاری نمی شود کرد. !! 🍃هر روز مثل ماشین دنده اتوماتیک ، ازجا بلند می شدیم، به سرعت خود را به سرویس می رساندیم و به هر شکل و طریقی در گرما و سرما خود را به دستگاه کارت خوان محل کار رسانده تا حاضری بزنیم و ساعت کار را یکجوری به پایان رسانیم.‌ 🍃از آن طرف هم به بهانه ی نظم و ترتیب مدرج شدیم! 🍃سپس روانه ی انواع آموزشگاه های کلاسیک بنا به دستور شدیم 🍃می گفتند برای آن است که از چرخه ی دنیا عقب نمانیم، اما چیز دیگر بود... 🍃دیگر جهاد به نیروهای خاص واگذار شده بود،! 🍃دیگر نیاز به همه ی ما که روزگاری برایشان دست و پا و سر می شکستند نبود،! 🍃دیگر، کم کم آرمان ها و آرمان خواهی دستخوش تغییر آهسته اما بنیادین شده بود.! 🍃 دیگر نیازی نمی دیدند که در دفاع مقدس بر ما چه گذشت.! 🍃اصلا برای چه مقاومت و برای چه این همه سختی و مشقت و در به دری کشیده ایم! 🍃 اصلا ... 🍃هر از چند گاهی آزاده ای، شهیدی، شهید گمنامی، سر می رسید و برای استقبال شان ، دستوری و یا نه، اگر به روز تعطیلی بر می خورد یا نماز جمعه ای بود از روی کمی همیت دفاع مقدسی و یا شايد هم معنوی بجا مانده از قبل و شاید هم نفسانی و برای بهتر دیده شدن ،به استقبالش می رفتیم،اما نمی دانستم چرا و به چه دلیل بازهم این دلِ صاحب مانده همچنان سر گیجه داشت.!...
🍃بازیهای دنیوی، استراحت های خانوادگی، زن و بچه و تمایلات خواسته و نخواسته ی سیاسی ، اقتصادی و خانوادگی همچون پر کاهی ما را به این طرف و آن طرف میکشید و با سربه دیوار و صخره میخوردیم، آرمان‌ها به دست فراموشی سپرده شده بود.به کجا چنین شتابان!؟ واقعا"... 🍃خواسته و نا خواسته آرمانهای فرماندهان و شهدایی که روزی روزگار در کنارشان زمان سپری می نمودیم دست خوش حوادث و تغییرشدند. فکر میکردیم نفس میکشیم ، ای کاش مانند دویدن های دور پادگان پیرانشهر و صالح آباد آنقدر میدویدیم تا نفسمان به شماره بیافتد. کاش از تمام وجوددرحین دویدن قرآن و دعا می خواندیم... اما نشد که نشد... 🍃در حال نفس کشیدن در کوچه و خیابانها بودیم با انواع مشغولیات مادی، نفسانی ؛! به نا گاه، تابلوها ی شهدا را با... عوض، حتی ذرات آلوده ی شیمیایی و کارخانه ها و ... را خوردیم ،اما نشد آنچه که قبلا در ذهن داشتیم و به آن نرسیده بودیم... 🍃 در این مدت جنگ ها و ستیزه ها شد.! 🍃 جنگ خلیج‌فارس ، 🍃جنگ عراق، 🍃جنگ افغانستان، 🍃جنگ بوسنی، 🍃جنگ اوکراین، سپس صلح 🍃بعضی هاهمچنان ادامه دارد . 🍃سوریه ، 🍃 یمن و... 🍃شاید جذابیت قبل را نداشته باشد. اما جنگ است. ! حتی جنگ با کرونا هم داریم. 🍃آرمان‌ها وقتی دستخوش حوادث می گردد و یا به طریقی ایزوله می شود. 🍃دیگر خیلی چیزهای زندگی ،خیلی مرام و مسلک ها، خیلی از عرف وعادت ها، خیلی از آن سخت گیری های قبلی ، خیلی از آن قوانین دست و پا گیر نظامی اداری وخیلی از این دست مقررات دیگر دقیق نیستند، دیگر بدرد نمی خورند. بارها به چشم خودم می بینم آب از آب تکان هم نمیخورد. پس چرا اینقدر گرفتارش بوده و هستم!!؟ 🍃اما این روزها دیدم می شود بدون آرمان زندگی کرد و به روی خود هم نیاورد، چرا اینگونه شده ایم! واقعا مقصر چه کسی ست هاج و واج مانده ام!؟ 🍃جالب است از درب مسجدالحرام بگیر تا مناسک حج و تاسوعا و عاشورا و اربعین و مسجد و نماز جماعت و جمعه و عید و... تا 🍃مراسم ، ورزشی، عروسی و غسل وکفن و دفن ، حتی اجازه خواندن نماز میت را نمی دهند و آب از آب تکان نمی خورد. 🍃حتی با دستپاچگی و پس از چند سال فرصت سوزی؛ منافع ملی را به قتلگاه برده اند و چاقوی ذبح مجددا " بر حلقوم ملت گذاشته و می فشارند اما می گويند صبر کنید! و ما هم دستخوش روز مرگی و عافیت اندیشی و سادگی و سر گیجه و به دور از آرمان‌هاو خواستگاه هایمان در مانده ایم. توجه به نصیحت خیر خواهانه ی امام جامعه نداریم. 🍃 واقعا ما را چه شده است تا کجا چنین شتابان !؟ ✍فقط به همان خدایی که می پرستید ،باید دست در دست هم ، دنیای جدید و اینچنینی را دوباره به زباله دان تاریخ بیاندازید و فراموشش کنیم ، ! 🍃این دنیا به خراب شدن و چینش مجدد نیاز دارد. بیایید شتابان و منطقی و با اهداف تبیین شده ی امامین انقلاب آن را با انتخاب اصلح مجددا ، کارآمدتر شکوفا تر ، انقلابی تر و زیبا تر و با خواستگاههای انقلابی و مهدوی بنا کنیم. نمی دانم هنوز هم گیج هستم یا درست تصمیم خواهم گرفت درست و با بصیرت اصلح ترین را از روی ملاک های تبیین شده ی امام زمانه انتخاب وحمایت خواهم نمود. 🌸فاعتبرو یا اولی الابصار 🌸دعابفرمایید ✍ نبی زاده
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 🌸خاطرات بیادماندنی این قسمت: 🌸 لصفا"صبوری فرمایید. ✍امروزه می تونی بیشتر چیزا رو با پول عوض کنی یا تبدیل به احسن کنی! اما این روزها یه ویروس میکروسکپی ،وطنم را به شکلی دیگه ای در آورده . 🍃به راحتی، می تونم بگم این روزها، وطنم حال خوبی نداره.این اوضاع و احوال برای پولدار، و فقیر، رئیس و مرئوس،ساکن و مسافر،مهاجر،... فرق چندانی نمی کنه! 🍃یادم افتاد ما هم در تیپ ویژه دچار مشکلات عدیده ی روبه رو می شدیم ،گاهی اوقات مسمومیت غذایی بسیار شدید مثلا در عملیات والفجر دو که واقعا به خیر گذشت و به سرعت تونستیم جم و جورش کنیم و از این مرحله عبور کنیم. 🍃سخت و دشوار بود ، اما رزمنده گان آن شب را هرگز از یاد و خاطر نخواهند برد. نمی دونم باز هم اتفاق افتاده یانه اما امکان بروزش در جمع چند هزار نفری خیلی زیاد بوده هرچند کم آن هم زیاد است. 🍃جاهایی هم بوده که بر اثر رعایت نکردن بهداشت جمعی و هجوم حشرات موزی مثل ساس ، شپش به طور محدودی با مشکل مواجه شدیم اما با رعایت بیشتر دستورالعمل های بهداشتی و سم پاشی و ... این موضوع هم در آسایشگاهها به خیر گذشت. 🍃گاهی اوقات هم خیلی فرا گیر می شد.البته برای تیپ خیلی سخت هست که چنین مسائلی را پشت سر بگذارد.چون همه رزمندگان به طور جمعی و نزدیک به هم زندگی می کردند. اما نظم و ترتیب و رعایت اصول اولیه به همراه آموزش به سرعت مشکل را حل می کرد. 🍃از سالها قبل داریم صحبت می کنیم اما گاهی همین بند پایان ریز میکروسکوپی کار دست ما می داد. شیوع کچلی محدود بین بچه های رزمنده و یا بیماری گال... 🍃همین یک قلم باعث شد تا بخشی که با چنین شرایطی مواجه شدند به سرعت قرنطینه شوند. و افرادی که به طور حاد دچار مشکل شدند کار آنهابه اعزام ارومیه و تبریز هم کشید ، اما باز هم با رعایت از سوی رزمنده ها به سرعت جلو گیری شد. هرچند، چند هفته ای طول کشید و بخش هایی را دچار آسیب جدی، هزینه، و سختی نمود. اما گذشت. 🍃به این مطلب اشاره کردم تا بگویم ، ویروس کرونا هم سختی های خودش را دارد و باید صبوری کرد و در مقابلش مجهز شد. 🍃 همه جا جولان می ده.و اگر اصول اولیه ای رو رعایت نکنی جونت رو به سادگی خواهد برد اما با دردی جانکاه! و غصه ای برای سایرین باقی خواهد گذاشت که ... 🍃وطن این روزها خیلی در سختیه اما آغوش آن مانند مادری مهربان بازه. تا کمی آسایش و آرامش برا هم وطنان بوجود بیاد. البته اگر خودمان بخواهیم، 🍃 اصلا قادر نخواهی بود وطن را از خود جدا نمایی،! شاید در این روزهای سخت ، کار را به خودمان سخت تر کرده ایم ،!شاید به خودمان سخت نگرفته ایم! اما حاضر نیستیم! وطن را هم ترک کنیم! 🍃همین چند روز پیش جوان رعنایی از دست رفت دانشجو ، چهارشانه، با وزن سنگین! اما کلا سه روز طول کشید تا به بهشت زهرا هدایتش کنند! خیلی مراقب خودمون و اطرافیامون باشیم! 🍃این روزها وطنم حال خوشی نداره،! می خواستم بگم، این روزها از هر قشری که باشی باز دلت مثل همیشه شاد نیست! به قول دوستم مام وطن ناخوش احواله!نا امید و دلگیر! 🍃پس بیاین به جای زدن بر طبل نا امیدی و یأس ؛خودمون رو یکمی شاد نشون بدیم! تو طول زندگی مون خیلی مواقع شده با سیلی صورتمون رو سرخ نگه داشتیم و کسی نفهمید! بیایدهرکجا تونستید! از لحظات زندگی خوبی که دارید. نهایت استفاده رو ببرید. 🍃می دونم میگید این از رو شکم سیری این حرف رو میزنه!با یه شکم گرسنه این توصیه ها و حرف هاش بدرد سطل آشغال می خوره ! 🍃اما نه دادش تو همین وضعیت هم میشه کاری کرد که شاد بود و شاد زیست و دست شخصی که تو این روزگار بهش سخت گرفته رو گرفت! ✍هرچی از دستت بر میاد! شاید یه لبخند هم تحویل بدی مشکل گشا باشه! 🌸این نوشتار ادامه خواهدداشت اگر خداوند متعال بخواهد 🌸والعاقبه للمتقین 🌸دعابفرمایید ✍ نبی زاده