‍ ‌ ‌🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸 🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت 🌸یکسال دیگرهم از آزادی #خرمشهر ... ✍نمی دانم چرا هر وقت به این روز سوم خرداد می رسم هوش و حواسم بر می گردد به آن روزها ، درزمان آزادی خرمشهر کوچکتر از آن بودم که در نبرد حضور یابم. اما 🍃 بعد از موفقیت در عملیات طریق القدس وفتح المبین بایدکارهای بزرگتری میشد ، دیگر می شود کاری اساسی تر انجام داد. می شود که عملیات بیت المقدس رابه آزادی خرمشهر پیوند زد. 🍃دستور امام که همراهشان بود، یک همت بلند می خواست که بشود، آنچه که این روزها نُقل مجلس است. شنیده اید #ما_میتوانیم! را توانستیم انجام دهیم... 🍃 شاید یادمان رفته باشد، شاید بزرگترها که در اهواز بودند و یا در جای جای منطقه عملیاتی یادشان باشد که دشمن هنوز زیر گوش اهواز بود. 🍃هنوز عراق اهواز را میزد با توپ و خمپاره، هنوز هم تماس گرفتن برای همه با پشت جبهه خیلی ،خیلی دشوار بود. 🍃رزمنده های در خط وقتی برای استراحت و حمام بعداز مدتهابه اهواز میرسیدند و به مخابرات سر می زدند. با این کلمه ی نام آشنا روبه روبودند.صفر آزاد نمی کنه اِشغاله ! 🍃چندسال پس از آنهم ،همانطور،قبلا یکبارنوشته ام،اما بقیه دشواری های تماس با خانواده را بقیه روایت نمایند، همراه با بقیه سربازها و بسیجی ها ساعتها درصف تلفن می ایستادند وباز هم تماس میسر نمی شد. 🍃آقای من که شما باشید ؛!دشمن هنوز هم همانجاجا خشک کرده بود،یعنی۲۰کیلومتری اهوازهر وقت اراده میکردهم جانانه میزد، خیلی راحت،خیلی خوب ،خیلی دقیق با توپ و خمپاره... هر چه دم دستش داشت. 🍃هنوز همه،بوی چفیه ها و روسری های خونین،بوی باروت حاصله ازانفجار،بوی بمباران هوایی و گرد خاک حاصله ازریزش ساختمان و آوار و آوارگی را به خوبی حس می کردند. 🍃آنچه که شنیده ام هنوز همه ی بچه های حاضردر منطقه عملیاتی درگیر عملیات نشده اند.مرحله به مرحله وبا زمانبندی خاصی البته بدون برنامه ای دقیق هم بوده است.در لا به لای خاطرات دوستانم خوانده ام. با این حال دوستانی دارم که در همان عملیات با سن ۱۴ تا ۱۶سال شرکت نموده بودند.درسوسنگرد،دهلاویه، انرژی اتمی و... 🍃یکسال دیگر گذشت ، هنوز هم عکس های تکراری قبلی را برایمان دارند و روایت میکنند. 🍃یکسال دیگر گذشت باز هم به دنبال روایت اسلام ناب و کفر و دژخیم بعثی هستیم و جنایت هایی که تمامی ندارد. 🍃یکسال گذشت ‌هنوز هم از خیل مجروحان که تا بیست سی سال بعد به دادشان نرسیدند،برگ هایشان را تایید نکردند، حتی حضورشان را برای فرزندانشان برای کاهش سربازی مثبت نکردند.وبرای خودشان هزار و یک تبصره آفریدند تا بشود و سپس درلابه لای زمان پوشاندند.خودشان بهترمی دانند و خدایشان. 🍃این روزها روزهای انتخاب است ،و من مانده ام که از دفعه ی قبل تاحالا چند نفر به آسایشگاه معلولین،همین علیزاده خودمان سر زده است،آیا باز هم با نطق ها و وعده ها برای دیدن همان هایی که درخرمشهرهای تاریخ انقلابمان دست و پا و نخاع و روانی شده اند، خواهند رفت و بازهم وعده خواهند داد، یا کمی شرم خواهند کرد.یا ... 🍃همین چند وقت پیش بود که جانباز قطع دو دست و دو پا را بروی یکی از همین تخت ها بدرقه سفر آخرت نمودیم، او در این دنیا ی فانی هیچ خویش وقومی نداشت.دوستان و چند نفر از همرزمان او را بدرقه ی سفر آخرت نموده بودند. پس از سی واندی سال خوابیدن درتخت آسایشگاه... 🍃همین چند وقت پیش همرزم و همکارم را به دلیل سرطان حنجره با کلی مواد شیمیایی در سینه بدرقه سفر آخرت نمودیم،و هنوز هم چند نفردرنوبت هستند.جالب اینجاست که سرطانها هیچ ربطی به شیمیایی ندارد!؟و جالب اینجاست با چند دستور العمل صعب العلاج و بیمه و ...حتی دوستان درصدر مسئولیت هم از کمک و یاری این عزیزان سر بازمیزنند.آخر بیشتر از این چکاربایدبکنند؟ 🍃عجب ؛ راستی چرا وقتی سن حضور درجبهه را از ۱۸ سال به ۱۶ سال تقلیل دادند،و ما قبل از آن هم در جبهه بودیم نگفتندفرزندم در جبهه آش و شُله تقسیم نمیکنند.با انواع عوارض وبی عواطفی و بی خیالی و دردی پس از آن هم بایدبکشی، ! 🍃 البته این را خیلی از مسئولین مان درخط و پشت خط هنگام استراحت،دم گوشمان گفته بودند که شما با خدا معامله می کنید. اما نگفته بودند که چرا فقط ما و خود آنان نه... 🍃 آقا اصلا ازاسارت و ...چیزی نگفته بودند ، فقط در،پشت بیسیم و صدجای دیگر حضوری و غیر حضور ی ، نامه ای و... میگفتند گردان برود جلو به پیش با توکل به خدای متعال رفتیم و خیل عظیمی رفتند، تاسالها نزد صدام و بعثی ها ی درنده خو و سفاک بمانند. 🍃از خوم هم نالانم، چرا چون وقت نکردم در جنگ و پس از جنگ بیشتر بیاموزم و به آن توجه کنم.هنوز هم وقتی می بینم دل همرزم خون است و ماتم به دل دارد.برادر شهید نحوی

‍ ‌ ‌🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸 🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت 🌸 ایرانی سرافراز یکم گپ خودمونی 🍃همرزم سر افراز ایرانی و پاکدامن بیایید بار دیگر و با انتخاب خود، دست در دست هم دهیم تا ایران همیشه سر افراز را آبادکنیم .از مدتها پیش وعده داده شده که #ما_میتوانیم✋🌸 ✋شاید هیچگاه میخ کج به دیوار سفت خوب و به اندازه کافی فرو ننشیند. ✋شاید باید اوراچکش کاری نمود.تا صاف شود ✋شاید گاهی اوقات بایدکمی آن را گداخت. ✋شاید اصلا نیاز باشد تا او را از زنگار زدود ✍ می فرمایید :عرایض بنده زاده چه ربطی به انتخاب آتی پیش رو دارد!؟ باستحضار جنابان مستطاب عالی برسانم که : 🍃انسانهای خردمند و با بینش پاک ایرانی اسلامی،هیچگاه نخواهند پذیرفت که در رأس بدنه ی دولت منتخب خود که همواره با خون هزاران شهید و جانباز و آزاده آبیاری شده چون میخ کجی علم شود. ! اگر نمونه هایی هم بوده با فریب و نیرنگ چنین رخدادی عملی شده است. 🍃مردم ایران اسلامی با خون دل خوردن میلیونها پدر و مادر ایرانی پای کار قطار انقلاب شکوهمند اسلامی در چند دهه اخیر آماده اند و با تحمل سختی ها و دشواری ها وملالتهای فراوانی که تحمل کرده اند.این بار اجازه نخواهند داد،حتی یک میخ کج در بدنه ی اجرایی واستوار انقلاب رخنه کند.ان هم در رأس و سایر دامنه های اجرایی!! 🍃 هم وطنم، نخواهند گذاشت تا با این عمل برخی از افراد سودجو و یا نا اهل،خدای ناکرده کل انقلاب را مجددا به سستی و انحراف سوق دهد و مهندسی از پیش تعیین شده ی غربی اروپایی را رونق دهند. 🍃همه می دانیم مسئول و شریکیم در انتخاب آتی، و حتی با انتخاب اشتباهمان، سبب پشیمانی و ندامت و سر افکندگی خود و سایرین می گردیم.تجربه ای تلخ است . 🍃ایرانی جماعت اینار با انتخاب خود ثابت خواهد نمود که حتی اگر شده در انتخاب همان یک نفر هم ، همچو کاوه آهنگر عمل خواهد نمود. ، منتخب خود را با چکش کاری انتخاب و مناسب می سازد تا سایر انتخاب های وابسته و پیش روی او پوسته پوسته و کج؛ وارد کشورداری نشده و ضمام امور را در دست نگیرند. 🍃 اگر شده، کاوه های ایران زمین باید چنان آهن را در کوره داغ و با چکش کاری ، مناسب نمایند که او در مقابل هیچ ضربه ای ، راه به کجی و ملالت و سستی و نا اهلی نبرد. 🍃 کاوه های ایران زمینم بدرستی میدانند حتی اگر شده با انواع ابزار و یراق باید منتخبش را صیقلش داده تا سپید و یکدست و پاک گردد؛ از هر آنچه که می تواند در کار اوثلمه ای وارد سازد. 🍃با این حال ایرانی سرافرازدر هنگام نجوا های منتخبین و اصحابش فقط حرف راست را خواهند شنید و پذیرنده ی واقعیت خواهند بود و به حقیقت غیر قابل انکاری دست خواهند یافت و سپس تاییدش می نمایند. 🍃ایرانی سر افراز صداقت و راستی و پاک دستی و کار آمدی راملاک انتخاب خود قرار می دهد. این اوصاف فقط با حرف و حرافی بدست نمی آید. به عمل کار برآید و عمل را در سابقه ی منتخبت خود به خوبی کن و کاش خواهند نمود وعملکرد جدیدش را هم مورد واخواهی در آینده ای نزدیک قرار خواهند داد ... 🍃هم وطن سرافراز، به خوبی می داندکه حرف های دروغ و ناثواب و اعمال زشت و نا پسند ، همچون میخ کجی هستند که در دل هیچ جسم و در عمق هیچ شیئی نمی نشیند. 🍃اودر این سالها تجربه نموده ، اگر میخ کج انتخابی او در جسم فرو رود پس از اندکی نیاز به عمل جراحی خواهد یافت و این کار هم سخت و هم طاقت فرساست و هم باید تا مدتها صبر وشکیبایی پیشه نماید،تازه تحمل درد و اندوه آن را باید با جان و دل بپذیرد و هم صدمات و عواقب بعدیش را با خون و دل خوردن پذیرا باشد .

‍ ‌ ‌🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸 🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت 🌸یکسال دیگرهم از آزادی #خرمشهر گذشت! ✍نمیدانم چرا هر وقت به این روز سوم خرداد میرسم هوش و حواسم بر میگردد به آن روزها ، درزمان آزادی خرمشهر کوچکتر از آن بودم که در نبرد حضور یابم. اما 🍃انگاری بعد از موفقیت در عملیات طریق القدس وفتح المبین باید کارهای بزرگتر و اساسی تری میشد ،عملیات آزاد سازی خرمشهر را میگویم. 🍃دستور امام که همراهشان بود، یک همت بلند میخواست که بشود، آنچه که این روزها نُقل مجلس است. شنیده ایدکه #ما_میتوانیم! را توانستیم انجام دهیم. 🍃 شاید یادمان رفته باشد، شاید بزرگترها که دراهواز بودند و یا درجای جای منطقه عملیاتی یادشان باشد که دشمن هنوز زیر گوش اهواز بود. 🍃هنوز عراق اهواز را میزد با توپ و خمپاره، هنوز هم تماس گرفتن برای همه با پشت جبهه خیلی،خیلی دشواربود. 🍃رزمنده های در خط بعد از مدتها وقتی برای استراحت و حمام به اهواز میرسیدند و به مخابرات سر میزدند. با این کلمه ی نام آشنا روبه روبودند.صفر آزاد نمی کنه اِشغاله!😂 🍃چندسال پس ازآنهم ،همانطور،قبلا یکبارنوشته ام،اما بقیه دشواری های تماس با خانواده را بقیه روایت نمایند، همراه با بقیه سربازها و بسیجی ها ساعتها درصف تلفن می ایستادند وباز هم تماس میسر نمیشد.😁 🍃آقای من که شما باشید ؛!دشمن هنوز هم همانجاجا خشک کرده بود،یعنی۲۰کیلومتری اهوازهر وقت اراده میکردهم جانانه میزد، خیلی راحت،خیلی خوب ،خیلی دقیق با توپ و خمپاره وهر چه دم دستش داشت. 🍃هنوزهمه،بوی چفیه ها و روسریهای خونین،بوی باروت حاصله ازانفجار،بوی بمباران هوایی و گرد خاک حاصله ازریزش ساختمان و آوار و آوارگی را به خوبی حس میکردند. 🍃آنچه که شنیده ام هنوز همه ی بچه های حاضردر منطقه عملیاتی درگیر عملیات نشده اند.مرحله به مرحله وبا زمانبندی خاصی البته بدون برنامه ای دقیق هم بوده است.درلابه لای خاطرات دوستانم خوانده ام.بااین حال دوستانی دارم که در همان عملیات با سن ۱۴ تا ۱۶سال شرکت نموده بودند درسوسنگرد دهلاویه ؛ انرژی اتمی و... 🍃یکسال دیگر گذشت،هنوز هم عکسهای تکراری قبلی را برایمان دارند و روایت میکنند. 🍃یکسال دیگر گذشت باز هم به دنبال روایت اسلام ناب و کفر و دژخیم بعثی هستیم و جنایتهایی که تمامی نداشته. 🍃یکسال گذشت ‌هنوز هم از خیل مجروحان که تا سی چهل سال بعد به دادشان نرسیدند. برگ هایشان را تایید نکردند،حتی حضورشان را برای فرزندانشان برای کاهش سربازی مثبت نکردند. اگر هم شددر پس هزار و یک‌پیچ‌و خم اداری و...برای خودشان هزار و یک تبصره آفریده بودند تا بشود و سپس درلابه لای زمان پوشاندند.خودشان بهترمی دانند و خدایشان. 🍃باز هم انتخاب نزدیک است ،و من مانده ام که از دفعه ی قبل تاحالا چند نفر به آسایشگاه معلولین، مثلِ همین همرزم علیزاده خودمان سرزده است،آیا باز هم با نطق ها و وعده ها برای دیدن همان هایی که درخرمشهرهای تاریخ انقلابمان دست و پا و نخاع و روانی شده اند،خواهند رفت و بازهم وعده خواهند داد، یا کمی شرم خواهند کرد. 🍃همین چند وقت پیش بود که جانباز قطع دو دست و دو پا را بروی یکی از همین تخت ها بدرقه سفر آخرت نمودیم، او در این دنیا ی فانی هیچ خویش وقومی نداشت.دوستان و چند نفر از همرزمان او را بدرقه ی سفر آخرت نموده بودند.پس از سی واندی سال خوابیدن درتخت آسایشگاه! 🍃همین چند وقت پیش همرزم و همکارم را به دلیل سرطان حنجره با کلی مواد شیمیایی در سینه بدرقه سفر آخرت نمودیم،و هنوز هم چند نفردرنوبت هستند.جالب اینجاست که سرطانها هیچ ربطی به شیمیایی ندارد!؟ 🍃و جالب‌تر اینجاست با چند دستور العمل صعب العلاج و بیمه و...حتی دوستان درصدر مسئولیت هم از کمک و یاری این عزیزان سر بازمیزنند.آخر بیشتر ازاین چکار باید بکنند؟ 🍃عجب ؛راستی چراوقتی سن حضوردرجبهه را از ۱۸سال به ۱۶سال تقلیل دادند،و ما قبل از آن هم در جبهه بودیم نگفتندفرزندم درجبهه آش و شُله تقسیم نمیکنند.باانواع عوارض وبی عواطفی و بی خیالی و دردِ پس از آن هم باید بکشی!؟ 🍃البته این را خیلی از مسئولین مان درخط و پشت خط هنگام استراحت،دم گوشمان گفته بودند که شما با خدا معامله میکنید. اما نگفته بودند که چرا فقط ما و خودشان نه...! 🍃آقا اصلا"ازاسارت چیزی نگفته بودند فقط در پشت بیسیم و صدجای دیگر حضوری و غیرحضور ی ،نامه ای میگفتند گردان برود جلو به پیش با توکل به خدای متعال ما هم رفتیم با خیل عظیمی رفتیم. برخی تاسالها نزد صدام و بعثی ها ی درنده خو و سفاک ماندند. 🍃ازخوم هم نالانم، چرا چون وقت نکردم در جنگ و پس از جنگ بیشتر بیاموزم و به آن توجه کنم.هنوز هم وقتی میبینم دل همرزم خون است و ماتم به دل دارد. یا برادر شهید نحوی شهادت اخوی خود را نمی شنود و اگر هم بشنود.صدجور روایت است ،ناراحتم. چقدر این روزها شادی هایمان حقیر شده است. درست مثل خودمان،!✍ نبی زاده