eitaa logo
خاطراتی از دفاع مقدس
45 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
229 ویدیو
28 فایل
برای حفظ و نشر آثار دفاع مقدس و معارف دینی و اسلامی باز نشر با ذکر صلوات آزاد است. سپاسگزارم از همراهی شما
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸هوالمحبوب ✍هیچوقت فوتبالیست خوبی نبودم باور بفرمایید حتی پام به یه فینال مهم هم باز نشده 😊✋ ☘اما همه میدونن که بازیکن فوتبال رو بدون تمرین قبلی به مسابقه فینال نه نمی‌فرستن و نه راه میدن 😁✋ ☘حالا نمی دونم چطور شده که ما توقع داریم ؛ در عصر ظهور تاثیرگذار باشیم وقتی که خودمون رو برا شرایط بعد از اصلا" آماده نکردیم. ☘وقتی خودمون رو حتی برا پذیرش که ممکنه به ضررمون تموم بشه آماده‌ نکرده‌ایم؛! ☘ آخه ، چطور می‌تونیم واردِ چنین بشیم. باور بفرمایید همّت بیشتری لازمه 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ 🌸و بعضی دیگر گویند: خدایا ما را از نعمتهای دنیا و آخرت هر دو بهره‌مند گردان و از عذاب آتش دوزخ نگاه دار. 🌸QaraiShakirPickthallyusufali And among them there are those who say, ‘Our Lord, give us good in this world and good in the Hereafter, and save us from the punishment of the Fire. ✍اگه ما آدما واقعا" به دنبال حسنه و نيكى مطلوب در زندگیمون هستیم ؛ نباید دنیا و آخرتمون با هم منافاتی پیدا کنن؛! 🍃حتما" میگید: پس جهنم وعده داده شده چی !؟ ، خُب اون حسابش جداست. با اينكه از خدا نيكى آخرت رو طالبیم ، اما همزمان براى نجات از آتش دوزخ هم ؛ جداگانه دعا مى‌كنیم .«قِنا عَذابَ النَّارِ»💖✋ 🌸والعاقبه للمتقین
خاطراتی از دفاع مقدس
🌸هوالحکیم 📚 معرفی کتاب رومی روم (رمان) 🔸در داستان این کتاب، «حاج ارسلان»، رزمنده دوران دفاع مقدس که از اول تا آخر جنگ (از ایستگاه هفت آبادان تا عملیات مرصاد)، در صحنه نبرد حضور داشته، الان در اواخر دهه نود (سال ۱۳۹۸ هجری شمسی) شصت و چند سال سن دارد و تصمیم می‌گیرد برای برآورده کردن نذرش، عازم راهپیمایی اربعین شود. 🔸از دیگر سو نیز کهنه‌سربازی به اسم «برزان الخزرجی» از رژیم بعث عراق، اکنون توبه کرده و به خدمت زوار امام حسین علیه‌السلام درآمده‌است. زندگی این‌ها به‌نوعی در واپسین روزهای جنگ با هم تلاقی پیدا می‌کند. 🔸جنگ به پایان رسیده، رابطه ایران و عراق ترمیم یافته و پیاده‌روی اربعین دوباره احیا شده‌است. حالا این دو نفر دوباره سر راه هم سبز می‌شوند و همدیگر را می‌شناسند. هر دو از هم کینه به دل دارند و اگر شرایط مساعد باشد، بدشان نمی‌آید که زهرشان را به یکدیگر بریزند. 🤔اما چرا کینه؟ ☘یک اتفاق مهم و سرنوشت‌ساز در زندگی آن‌ها در روزهای پایانی جنگ در میدان نبرد می‌افتد که تقریباً سرنوشت زندگی آن‌ها را بعد از این تغییر می‌دهد؛ طوری که زندگی آن‌ها از آن پس با سختی می‌گذرد تا به این مرحله (مواجهه با هم) می‌رسند. اصلاً به همین دلیل است که هر دو با گذشت قریب به سی سال، همدیگر را خوب به خاطر می‌آورند و از هم کینه به دل دارند. این، دورنمایی است از آنچه در «رومی روم» می‌گذرد و اتفاقاتی را در دو سوی مرز جغرافیاییِ ایران و عراق بر رمان تحمیل می‌کند. 🔹رومی روم، ماجرایی درهم‌تنیده است از دو شخصیت ایرانی و عراقی که وجه اشتراک‌شان، حضور در بزرگترین جنگ کلاسیک تاریخ معاصر است؛ جنگی که البته با پیروزی جبهه حق به پایان رسید و ثمرات آن نیز تا اکنون ادامه دارد و با توجه به رابطه برادرانه مردمان ایران و عراق که که مناسبات مذهبی، فرهنگی و سیاسی نزدیکی با هم دارند، دنیا به چیزی جز این نمی‌تواند شهادت بدهد. 👥از این دو شخصیت، آنکه در جبهه ایران است، بسیجی است و آن‌که در جبهه مقابل می‌جنگد، بعثی. تفاوت دو دیدگاه، از زمین تا آسمان است و اتفاقاً این دو هم بار روایت داستان را به‌طور موازی، یکی در میان بر دوش می‌کشند. 📗 رمان غیر از دفاع مقدس، گریزی هم به برخی اتفاقات زمانه حال می‌زند؛ به‌ویژه داعش، که سهمی انکارناپذیر به جهت اهمیت در داستان دارد. ✍نویسنده: حسین زحمتکش زنجانی 📖تعداد صفحات: ۲۸۶صفحه ▪️ناشر: نشر بین الملل
🌸دلبرانه💖 کمی صلوات شعبانیه بخوانیم🌺
🌸هوالحکیم 🌸دلبرانه شعبان 💖 🌸 وَهذا شَهْرُ نَبِيِّكَ سَيِّدِ رُسُلِكَ..... ✍در این روزهای پایانی ماه شعبان بیشتر تلاش نماییم تا برای ورود به ماه مبارک آماده شویم. 🌸شعبان ماه پیامبرست و پيامبر، پدر اُمت اسلامی ست. 🌸هرچقدر در این ماه به صلوات الله عليه نزدیکتر شویم، ماه رمضان بهتری خواهیم داشت. رمضان المبارک ماه مهمانی بزرگ خداست و نبی مکرم اسلام در بالاترین جایگاها نشانده می شوند. 🌸وقتی ما انسان‌های خاکی تلاشی مضاعف داشته و اتصالی قوی با ایشان برقرار نماییم.از پذیرایی میزبان برخوردار خواهيم شد. 🌸این امر مانند های بشری ست ، فرزندی که دست در دست پدر خود داشته و وارد مهیمانی شود ، میزبان همانند پدر ؛ فرزند را نیز اکرام کرده و او را در کنار پدر و در جایگاه خوبی می نشاند. 🌸والعاقبه للمتقین 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
‍ ‌ ‌ 🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸 🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت 🌸عملیات والفجر ۸ ✍در روزهای فصل سرد سال ۱۳۶۴ می رفتیم تا آمادگی لازم برای کسب عملیاتی عظیم آغاز شود. اما در همان زمان هم فکر می کردیم بنا بر اصل غافلگیری بنا نباشد تا کسی متوجه مکان و زمان عملیات شود. 🍃با این حال حضور در قرارگاهی که برادر جعفری فرماندهی آن را بعهده داشت می طلبید که نقطه ی اصلی عملیات آفندی در قرارگاه خودمان باشد. قرارگاه قدس... 🍃جالب این بود که آنقدر درگیر عملیات شده بودیم که فکرش را نمی کردیم با این یگانهای که در اختیار قرارگاه داریم عملیات بزرگی نمی شود انجام داد. 🍃با این حال تعداد افرادی که برای پیک های امریه فرماندهی در عملیات در نظر گرفته شده بود به بیش از بیست نفری می رسید. 🍃ماشین های تویوتا وانت شش دستگاه و موتور ۲۵۰ هوندا تریل هم پنج دستگاه تحویل دبیرخانه شد برای عملیاتی که حدودا می دانستم در کجا هست. 🍃قرار بر این بود که خودروها و امکانات اداری به مرور وارد ساختمانهای دو طبقه ی ابتدایی خرمشهر شود. محلی از پیش تعیین شده که از قبل توجیه شده بودم. 🍃محل های یگانها و نقاط استقراری فرماندهی و ستاد یگانها و سایر نقاط برای دسترسی به فرماندهان نیز مشخص و به امربرهای دبیرخانه آموزش داده شد. این آموزش‌ها ابتدا در روز و پس از چند روز در تاریکی مطلق شب و بدور از روشنایی های مصنوعی صورت پذیرفت. خودم و یکی از برو بچه های عملیات برای توجیه مقرهای یگانها در نزدیکی منطقه عملیاتی در شب اعزام شدیم و تمام نقاط و سنگرهای مورد نیاز را یاد گرفتم تا جداگانه امر برهای خود را آموزش دهم. 🍃گاهی که وارد اتاق جلسات می شدم متوجه سختی عملیات می شدم. و فکرم را مشغول می کرد که چطوری در شب و روز عملیات با این تعداد کم باید عملیات را به سرانجام برسانیم. 🍃در شب عملیات فقط هر پیک قادر بود یک مرتبه به سمت یگانی برود تا پیام را برساند آن هم اگر شانس می آورد و زنده میرسید. معمولا یا پیام نمی رسید و یا اگر هم می‌رسید ، در مسیر برگشت مورد هدف قرار می‌گرفت و پیک دیگر به قرارگاه بر نمی گشت. راهی به سمت مجروحیت. جانبازی و یا شهادت... 🍃در پایان هر عملیات هم جستجو می کردم در آمار تعاون و بهداری که نام پیک های ما در آمار مجروحین و جانبازان هست یا خیر. همان نیروهای مجروح نیز خیلی کم مجددا بر می گشتند قرارگاه ؛! و ما می بایستی برای عملیات بعدی مجددا عضو گیری میکردیم. 🍃تلاش داشتم تا نیروهای جوانِ مجرد ، شجاع و قابل اعتماد با داشتن گواهینامه ماشین و موتور را در دبیرخانه جذب نمایم. اما با این شرایط و در آن زمان این افراد بسیار کم و محدود بودند. 🍃بالأخره روز اسباب کشی از قرارگاه پنج طبقه های اهواز به خرمشهر رسید و وسایل را جمع و جور نمودم و با فاصله زمانی وارد خرمشهر شدیم. و مورد استقبال گرمِ ستاد اجرایی قرارگاه و مدیریت محترم آن قرار گرفتیم. 🌸والعاقبه للمتقین 🌸این نوشتار ادامه خواهد داشت اگر خداوند متعال فرصتی عنایت فرماید. 🌸خوبان_عالم_دعا_بفرمایید ✍نبی زاده 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷