eitaa logo
خاطراتی از دفاع مقدس
45 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
238 ویدیو
28 فایل
برای حفظ و نشر آثار دفاع مقدس و معارف دینی و اسلامی باز نشر با ذکر صلوات آزاد است. سپاسگزارم از همراهی شما
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطراتی از دفاع مقدس
🌺معلم فداکار هم رفت✋😔 ✍حسن امیدزاده، معلم فداکاری که در سال۱۳۷۶ برای نجات ۳۰دانش آموز گرفتار در آتش
حسن امیدزاده (۱۳۳۳ - ۲۸ تیر ۱۳۹۱) معلم گیلانی و اهل شهرستان شفت بود که در یک حادثه آتش‌سوزی در مدرسه محل خدمتش، جان ۳۰ دانش آموز را نجات داد و خودش از ناحیه سر، صورت و گردن دچار سوختگی شدید شد. ایشان در سال ۱۳۹۱ به شهادت رسیدند و در کتب درسی ابتدایی نامشان جزو قهرمانان ایران زمین درج گردیده است. سپاسگزارم ❤️✋
☘ لنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ ☘ هرگز به (حقیقت) نیکوکاری نمی‌رسید مگر از آنچه دوست دارید در راه خدا ببخشید ☘Never will you attain the stand of a Good-doer unless you spend [in the Way Of Allāh] of what you love ☘ ☘فاعتبروا يا اولی الابصار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‌ ‌ 🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸 🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت 🌸عملیات والفجر ۸ ✍خیلی از همرزمانی که داشته ام در حین نبرد با دشمن بعثی زخمی شده اند و ذکر یا مهدی بر لب داشتند. و در این بين بودند افرادی که به شهادت رسیدند. جنگ است دیگر ؛! گلوله و ترکش بی سرو سامان می رسد. گاهی همین گلوله مرگ و هلاکت به دنبال دارد و گاهی شهید و فیض شهادت که مهر قرمز زیبای آن در برخی از شناسنامه ها نقش بسته است. و درد مندیم از اینکه کسی ما را نخواست تا به آن سوی مرزها، به پرواز درآییم. 🍃آن روز بارانی و سرد زیر آتش توپخانه که مدام نقاط مختلف شهر خرمشهر را میزد عبور کردیم.انگار توپخانه ی دشمن یک دیدبان ثابت فقط برای ثبتی ما اجیر کرده باشد. وارد آبادان شدیم. همه جا سوت و کور بود. خب صبح بود و دشمن هم با خمپاره ۱۲۰ و گاهی اوقات توپخانه نقاطی را میزد. 🍃همینطور که رد می شدیم یکی از بچه ها گفت آنطرف گلزار شهدا ست. چرا آنجا را می زند. تعجب کردیم واقعا" جاده با این همه تردد را نمیزد.اما گلزارشهدا راچرا!؟دوستم مصطفی گفت : ببین چقدر دقیق هم میخورد. من آنجا رفته ام. 🍃با این حال عقب ماشین ها وسایل داشتیم و درنگ جایز نبود. مسئوليت رسیدن به مقصد به عهده ی من گذاشته شده بود. باید از زیر آتش دشمن به قول خودمان سریع رد میشدیم و نفرات و تجهیزات را به موقع و سالم می رساندیم. 🍃از آبادان هم بیرون آمدیم و در جاده ی نسبتا خلوت خسرو آباد قرار گرفتیم. ماشین ها با فاصله ی معنا داری حرکت می کردند و ماشین های همراه من به هم چسبیده، ایستادم و به هر کدام از خودروها گفتم‌ صد متر فاصله بگیرند و در جایی گیر نکنند تا به بهمنشیر برسیم. آنجا را به خوبی به یاد دارم. 🍃یک پاسگاه ژاندارمری در همان نزدیکی بود و کلی دردسر؛ گویا منطقه براثرعملیات والفجر ۸ بیش از حد شلوغ شده بود و آرامش را از آنان ربوده بود. بگذریم که حرفهای نامربوط هم‌میزدند. 🍃همه را برای عبور از پل تعمدا" نگه داشته بودند و هرچه افراد هشدار میدادند که خطرناک هست و هواپیمای دشمن سر می رسند و نقاط تجمع را می‌زنند. گوشی شنوا وجود نداشت. رفتم جلو و به فرمانده پاسگاه که استواری بود گوشزد کردم.دیدم به خرجش نمیرود. با خشم و با بی اعتنایی از دستوراتش و البته با فاصله از پل عبور کردیم.و از آن محل گذشتیم.‌ 🍃اما در دلم نقشه ها میکشیدم‌که چگونه این بخش راهماهنگ جنگ کنم.همانروز به حفاظت قرارگاه گزارش کردم و دو روز بعد با بچه های حفاظت برگشتیم و پاسگاه با هماهنگی قرارگاه مقدم جنوب ارتش جمع آوری و دژبان سپاه مستقر شد. و بعد هم دژبان و مهندسی ارتش لا به لای نخلستان مستقر گردید. 🍃تا به اروند کنار برسیم‌ چند جای ماشین سوراخ شد. تلفات ندادیم اما ماشین ها و وسایل از ترکش در امان نماندند. خودمان که آنقدر زیر باران رحمت الهی پیاده و سوار شدیم‌که موش آبکشیده شده بودیم.‌ 🍃به مقر بیرونی اروند کنار رسیدیم. جایی در بین نخلستانهای سمت چپ‌جاده که با شیب تندی به نخلستان و داخل مقر وارد می شد. بمحض پیاده شدن تا مچ پا در گل و لای زمین های نخلستان فرو رفتیم. چادر ها در گل و آب بنا شده بود. ما هم رفتیم روبه روی چادر مدیر داخلی مستقر شدیم. سه تا چادر برای ستاد و فرماندهی بود. 🍃با برو بچه های پیک رفتیم دور چادرها زه کشی کردیم و آبهای کف چادرها را تا حدودی به بیرون هدایت کردیم. پلاستیک انداختیم روی چادر و بعدش هم برگ نخل و استتار پلاستیک ها و... با این حال باز هم تا مچ پا در چادر آب بود. رانندها پریدند داخل ماشین تا در امان بمانند.البته در چادر هم جا نبود و سرد هم بود. 🍃از زیر دستگاه فتوکپی شارپ ؛ آب رد میشد و همینطور بی وقفه کار میکرد. دستگاه تایپ قابل استفاده نبود. موتور برق نمی کشید. تا برق چادرها و کپی و تایپ و... را همزمان تامین کند. 🍃به طور خیلی نا محسوس وارد عملیات والفجر ۸ در بخش اصلی آن در نزدیکی های اروند شده بودیم. آقا عزیز و بخشی از عملیات و اطلاعات در فاو مستقر شده بودند. 🌸والعاقبه للمتقین 🌸این نوشتار ادامه خواهد داشت اگر خداوند متعال فرصتی عنایت فرماید. 🌸خوبان_عالم_دعا_بفرمایید ✍نبی زاده 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
🌷كوفه را با تو حسين جان سر و پيمانی نيست 🌷هرچه گشتم به خدا صحبت مهمانی نيست ✍پنج شوال سالروز ورود حضرت مسلم بن عقیل به کوفه صدای پای محرم به گوش می رسد😔 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدالله 🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
5.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💖دلبرانه ی شهدایی 🌷شهید نورالله اختری فرزند مرحوم آیت‌الله عباسعلی اختری عضو مجلس خبرگان رهبری ✍این شهید والامقام (نورالله اختری)علی رغم اینکه سن کمی داشته عازم جبهه شده و در در ۱۹ اسفندماه ۱۳۶۵در عملیات کربلای پنج در منطقه عملیاتی شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل آمد. 🌷شهید اختری از معنویت فوق‌العاده‌ای برخوردار بوده است. وقتی از او می‌پرسند که آرزویت چیست؟ جواب می‌دهد «از خدا خواستم تا سنم کمه و گناهم بیشتر نشده ، شهید بشوم.» 🌷 در جای دیگری در مورد قیامت گفته بود: «اون دنیا ترسناک نیست و فقط تجلی گاه رفتار این دنیای ماست. همه چیز جهان آخرت نتیجه رفتارهای امروز ما در دنیاست. باید خیلی مراقب باشیم.» 🌷شهید نورالله اختری، فرزند عباسعلی، مسئولیت : تک تیرانداز ، مزار شهید : گلزار شهدای قم حرم خانم فاطمه معصومه(س) صحن آینه (صحن امام رضاعلیه السلام) حجره ۳۸ 🌷شهدا را میزبان باشیم حتی با ذکرصلواتی 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍀وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ؛ 🍀و (جست‌وجوی) رضایت خداوند از تو (در هر عمل خیری ای انسان) بالاترین رضایت (مدّ نظرت) برای تو باشد (که بیشترین سودمندی دنیا و آخرت را برای تو به دنبال دارد) 🍀 🌷شهدا را میزبان باشیم حتی با ذکرصلواتی 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
‍ ‌ ‌ 🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸 🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت 🌸 ایستگاه پنج‌شنبه ها 🍀بهار قرآن را در حالی پُشتِ سرگذاشته ایم که بهار طبیعت را با خود بهمراه داشت. در بهار رمضان و قرآن سبز شدیم و تجلی وشکوفایی را در شبهای کرامت و قدر مزه نمودیم. 🍀در همان اثنا بود که در فطر رمضان به بار نشستیم و میوه هایمان پا گرفت. هر چند نو نهال بودند. اما با امید به روزهای بهتر و پیش رو به حفظ این دستاوردهای مبارک در فصل های بعدی پیش رو همت خواهیم گماشت. ان شاءالله 🍀یادتان باشد آن هنگامی را که بابت همین کرامت و صبر و شکیبایی در مقابل مادیات دنیوی و هوای نفس استقامت نمودیم. و به ثمر نشستیم. 🍀 همه ی اعمال و رفتارمان در ماه رمضان نزد خدای متعال ثبت و ضبط و منفعتی پُر سود و معنوی در دفتر اعمالمان به ثبت رسیده است. 🍀 باور بفرمایید ،حتی فیلم و عکس آن لحظات ناب ، به همراه شهود واقعی ؛ همین اعضا و جواره نیز موجود است. که به وقتش سئوال خواهد شد و شهادت خواهند داد. 🍀خوشا به حال کرامت کنندگان مستضعفین. 🍀خوشا به حال اطعام دهندگان بی بدیل . 🍀خوشا به حال دست گیران از یتیمان و درماندگان... 🍀مرحبا به آنانی که بنده ای را آزاد و از قید بندِ زندان رهانیدند. 🍀ای کاش این همه مهر و مهربانی و صداقت و عطوفت در طول سال ادامه می یافت و منحصر به یک یا چند ماه نمی شد. 🍀ای کاش پاییز و زمستان مستمندان را می شد به شکلی مضاعف و بی آلایش چاره و بهاری نمود و چه خوش میشد که محصولش را در تابستانی پُر بار با چشمانمان و با تمام وجودمان دیده و احساس می کردیم. 🍀بیایید از کنار این همه مهر ورزی خدا دادی در جاده ی زندگی ، بسان رهگذری بی تفاوت و غافل نباشیم . بیایید بر این جمال الدین که اعطایی خداوند متعال است، نقش زیبنده ای زده و خود را برای روز موعود بیمه نماییم.‌ 🍀 می شود. سودی رساند. 🍀 می شود تبسمی هدیه داد. 🍀 می شودآغوش پُر از مهر را باز نمود و آن را هدیه ای الهی قلمداد نمود برای آنانی که منتظرند.... البته اگر باغبان خوبی باشیم و از باغبانی که مُدرسمان بودند سرمشق گرفته باشیم. 🍀 بدانیم ؛هر آنچه از این باغ زیبای عُمر خود بر می چینیم به پاس زحمات باغبانانی هست که ما را به شکوفایی رساندند. والدین و عزیزانی که در زندگی دنیا به آنان مدیون هستیم و بایستی ادای دین نماییم. همان افرادی را می گویم که در به ثمر نشستنِ مان نقش کلیدی داشته اند. 🍀همان افرادی که در گرم و سرد روزگار در کنارمان بودند. و باغ وجودمان را لبریز از محبت و عشق ورزی الهی نمودند. 🍀بیادشان باشیم . تا بیادماندنی باشند. بالاترین باغبان روزگارمان همانا خالق هستی هست که در غیاب والدین و عزیزانمان همیشه و هر لحظه در کنارمان بوده و هستند . تا احساس تنهایی و غربت نکنیم.‌ 🍀بیایید در ایستگاه پنج شنبه ها یادی نماییم از اسیران خاک همان عزیزانی که دستشان از دنیا کوتاه است و چشم به راه هستند تا برایشان هدیه ای ارسال و فرشتگان آنان را ارج نهاده و یاد آور شوند که جزو فراموش شدگان نیستند. جزو ... نیستند 🌸اللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ 🌸 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷