🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸
🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت
🌸جیره غذا رو کی می بنده؟! (۵) وپایانی
✍ باز هم یادش بخیر چه دوران باشکوهی بود و چقدر زود گذشت و نمی دونیم چقدر تونستیم مفید و موثر باشیم و یا اینکه اصلا" جهاد برامون نوشته شده یا نه...!؟
🍀 آن شب رویایی و دلدادگی وقتی که بچه ها همینطور بی سر و صدا کمک میکردن دیدم سید علی توکلی اون موقع جانشین گردان بود هم اومد دید همه ی رشتی ها جمع هستن و شوخی و خنده بالا گرفت... یادش به خیر شهید شد...
🍀مدام میگفت: نبی قربون دستت با این خودکار جیره فرمانده گردان و جانشین رو علامت بزن ؛!😳
🍀 اصلا"علامت بزن که کدوم ،کمپوت گیلاس داره و کنسرو ماهی🤔 من هم همه ی اونایی رو که می بستم علامت میزدم...😁
🍀خود سید علی هم نشست و کمک کرد. یهویی گفت: نبی خدا بگم چت کنه با خودکار بیت المال داری کار شخصی انجام میدی!؟ یکی گفت: نبی میری جهنم استغفار کن ! یکی گفت: پس چرا همه ی جیره غذایی ها رو علامت زدی!؟ لغو دستور! از فرمانده گردان طلب بخشش کن گناهی نابخشودنی انجام دادی! حالا باید صد بار بگی الهی العفو...😁
🍀من هم از خدا خواسته بلند شدم گفتم ببخشید برم وضو بگیرم... سید که فهمید میخوام در برم گفت: همینطور بگو نیاز به وضو نیست من هم نامردی نکردم و رو به قبله شدم و سر به سجده ؛ شروع کردم به گفتن ذکر...😁
🍀 آقا کارها گره خورد...دیگه کسی جیره نمی بست...همه افتاده بودن خنده و شلوغ کاری، اما این دوست و همشهری عزیزم اسماعیلی بود که با دست ناقص با جدیت دنبال جیره بستن بود و گاهی به ما نگاه میکرد و لبخند میزد.
🍀 میخوام بگم که بستن جیره چقدر سخت بود و چقدر شوق و شعف بود براش ؛ و هیچ عمدی هم برا گذاشتن انواع جیره خشک در مقدار و نوع نبود.یعنی موقع مصرف که خودمون تجربه گردان و سر قله بودن رو داشتیم ، همه برای جمع کردن این نوع جیره بر روح پدر و مادر و انصاف خود جمع کننده صلوات می فرستادیم و حالا خودم گیر کرده بودم ؛ معلوم بود که با این نوع جمع کردن جیره جنگی ؛ رزمندگان روی ارتفاعات برا ما هم صلوات می فرستادن ، نخند برادر ! نخند! شاید برا خودت هم فرستاده باشن هاااا😁✋
🍀کنسرو ماهی ، لوبیا چیتی ، لوبیا باسیب زمینی ، خاویاربادمجان ، بادمجان و... درهم تو یه گونی بود. قوطی هایی که بر اثر حمل و نقل و سنگینی وزن ، ضربه خورده ، بعضا" بدون کاغذ و...تازه اونجا متوجه شدیم که ای بابا اصلا" معلوم نمیشه که کی ، چه چیزی ، و چه مقداری رو تو پلاستیک میریزه و بعدش هم ، این همه کیسه پلاستیکی نصیب چه شخصی در کدوم گروه، دسته، گروهان و... میشه✋
🍀 بعضی وقتا گردو و فندوق و یا بادم هم بود ، از همون بادم هایی که کله ش زدگی داشت ، ما بهش می گفتیم بادم دست دوم نخندید ، حالا چه کسی و چند نفر بودند که این بادم ها رو امتحان میکردند تا کام رزمندگان تلخ نشه و بعد همه توی یه گونی ، می ریختند وای که چقدر میخندیدیم 😁
🍀 وقتی بعضی بادام ها سالم بودن ، تو جمع، یکی میگفت: اینو ننه من که دندون نداشته امتحان کرده ، خودش گفته: ننه اونی سالمه رو من امتحان کردم از اون بخور😂 بالاخره ساعت دو صبح باید یکمی شادی و خنده هم باشه.
🍀 آخرای کار همین جیره ها ؛ شاید چندین ماه بعد ؛ یه نوع شکلات مینوی کشی کاکائویی هم به جای نقل و نبات و شکلات و آبنبات میدادند که زیاد خوشمزه هم نبود اما پُر کالری بود. یادممیاد ؛موقع عملیات توی زندان دولتو و آزاد ساز الواتان که هوا خیلی سرد بود توزیع میشد و یادم هست. بعدها هم یکی از همین نوع شکلات ها تو ارتفاعات گرد رش عراق بهمرسید و تجدید خاطره شد.
🍀اون شب همه با هم قرار گذاشتیم کمک باشیم تا کارها زودتر جمع و جور بشه، من دو دفعه که تومقر فنی حرفه ای که بودم ، جیره بستم ، بقیه دفعات ، همیشه ی خدا با بچه های بهداری در ماموریت، بودم ؛ بگذریم که برام حرف هم درآورده بودن که از ترس حاضره شب تو خط بخوابه اما نیاد جیره ببنده ، اون چه عوض داره گله نداره!
🍀اما واقعا اگه جیره غذایی جنگی کم یا زیاد میشد و یا نوع آن متنوع بود تقصیر تدارکات چی ها و بسته بندی کننده ها نبود،چون معلوم نبود کدوم کیسه از کدوم شهر و از کجا رسیده و یا کمک مردمی کدوم شهر شهید پرور و قهرمان بوده.
🍀تازه یا تون باشه برای بقیه هم تعریف کنید که ، پنیر، تخم مرغ، مرغ، قند، شکر ،گوشت، مایع ظرفشویی، پودردست، صابون ، چای و.... با دفترچه بسیج اقتصادی بین مردم توزیع می شد و این امت، از خود گذشته و ایثارگر علاوه براینکه همسر،پدر ، برادر و...روبرای جهاد به جبهه فرستاده بودن ، با کمک مالی و مادی نیز در بخش تدارکاتی جهاد میکردند.
🌸والعاقبه للمتقین
🌸این نوشتار ادامه خواهد داشت اگر خداوند متعال فرصتی عنایت فرماید.
🌸خوبان_عالم_دعا_بفرمایید ✍نبی زاده
🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💖 #ذکردلبرانه
✍صدای قدمهایش را میشنوی؟
💚 آسمان ، ابرهای مغفرت خداوند را آرام آرام ، به سوی زمین ، سوق میدهد...
💚 و این یعنی: #رجب پشت در است خودت را آماده باران رحمت کن
💚 آماده خیس شدن باش و...
🌺الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلیِّ بنِ أَبِی طالِب وَ الْأَئِمَّةِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ
🌺اللّهُمَّ صَلِّ عَلي فاطِمَة وَ اَبيها وَ بَعْلِها وَ بَنيها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فيها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ🌺
🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌷
🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
🌷 زمین همچون قفس می ماند ؛ بعضی ها آفریده می شوند برای #پــرواز
#سردارملی_سربازوطن_قاسم_سلیمانی
🌷شهدا را میزبان باشیم حتی با ذکرصلواتی
🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌷
🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💚 #دلبرانه
🍀برف نو ، برف نو ، سلام... سلام بنشین خوش نشسته ای بر بام پاکی آوردی ای امید سپید ، همه آلودگی ست این ایام...!۱
❄️برف این روزهاچقدر مرا یادِ تو می اندازد... سفیدی اش،ِپاکی اش و هنگامه ی دیر آمدنش!
💚 ایهاالمحبوب العزیز ، نمی آیی!؟
💚اين همه لاف زن و مدعی اهل #ظهور پس چرا يار نيامد که نثارش باشيم
💚سالها منتظر سيصد و اندی مرد است آنقدر مرد نبوديم که يارش باشيم
💚اگر آمد خبر رفتن ما را بدهيد ، به گمانم که بنا نيست کنارش باشيم۲
🍀۱_ زنده یاد احمد شاملو
🍀۲_ زنده یاد العبد حضرت آیت الله العظمی بهجت
🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💚 #رجب
💚پیغمبر اکرم(ص) در روایتی می فرمایند:
💚 خداوند در آسمان هفتم فرشته ای را نصب فرموده است که ، به آن #داعی گفته میشود.
💚 پس هنگامی که #ماه_رجب وارد میشود این فرشته هر شب تا صبح ندا میدهد:
🔰«طوبي للذّاكرين، طوبي للطّائعين»
🔰خوشا به حال اهل ذکر! خوشا به حال اهل طاعت!
🍀این ملک میگوید: ای مردم! امشب خدا میگوید:
💚من همنشین کسی هستم که با من همنشین باشد.
💚 من ازکسی اطاعت میکنم که ازمن اطاعت کند.(یعنی هر چه بخواهی به تو میدهم.)
💚 هر که از من طلب غفران و بخشش کند او را می آمرزم.
💚 این ماه ، ماه من است ؛ بنده ، بنده من است ، رحمت ، رحمت من است.
💚 هر که در این ماه مرا بخواند جوابش را میدهم.
💚 و هر کس در این ماه از من چیزی در خواست کند به آن عطا میکنم.
💚 هر کس از من طلب هدایت کند ، هدایتش میکنم.
💚 این ماه را ریسمانی بین خود و بنده ام قرار دادم.
💚 اگر کسی در ماه رجب به این حَبل و ریسمان اعتصام پیدا کند ، به من خواهد رسید.
💖 #والعاقبه_للمتقین
🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌷
🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
#فرداروزی_رجب_المرجب_است_به_همین_نزدیکی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
😉 #شکایت_خودمونی
✍ قرار است از یک سوراخ چند بار گزیده شویم؟
🍂عینا" اتفاقات زمان دولت بنفش در حال تکرار است ، طلا حراج شده و قیمت ریال در حال سقوط است و در حالی که سر مردم و مسئولان به این اتفاقات گرم است گروه دیپلماتیک مشغول توافقات پشت پرده است و البته جیب طرفداران دولت در حال پر شدن و کمر اقتصاد در حال شکستن و قشر کمتر برخوردار در حال له شدن و دین مردم در حال رنگ باختن و... .
🌸اگر #امام_خامنه_ای رهبر معظم انقلاب اسلامی حفظهالله دردیدار پایانی دولت بنفش آن دولت را #عبرت نامیدند. عبرت برای چه کسی بوده؟!
🍂متاسفیم که در این بین قوه قضائیه و مقننه که باید از کم کاری شان که باعث وارد کردن لطمات جبران ناپذیر توسط آن دولتِ عبرت به اقتصاد و سیاست و... شد ، عبرت میگرفتند در حال #اغماء بسر می برند.
🍂فایده چنین قوه مقننه و قضائیه چیست؟!
🍂اصلا" چرا سه قوه داریم؟!
💥همه را یکی کنند و اختیارش را بدهند دست یک رئیس جمهورِ... تا خود کامگی وی و... هم رسما" کامل شود.
🍀فاعتبروا یا اولی الابصار
🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸
🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت
🌸یه عده کمک بدن ثواب داره!
✍روزگاران بیادماندنی هشت سال دفاع مقدس پُر است ازخاطرات گوناگونی که هر کدام از آنهامیتواند ، درسی برایمان و آیندگان باشد.
🍀همه آنچه در فضای مجازی در این دوران میگذرد ، بخش نظامی ، نحوه شهادتها ، غصه ها ، کمبودهایی که سبب درد و رنج میگردید ؛ و یا اینکه به نیستی و نابودی و شهادت میرسید ، یا ختم به خیر و عافیت میشد.
🍀همرزمان و نویسندگان آنقدر بر این بخش از خاطرات پرداخته و نوشته اند که اگر بگوییم ، رزمندگان اسلام در دوران هشت سال دفاع مقدس ، نوجوانان و جوانانی سرحال ، شاداب ، طناز و دلربا ،بانشاط و خوشحال و یا اینکه بذله گو و با عزت نفس بالا بودند. به گوینده آن که در حال خاطره گویی و یا... می باشد ، واقعا"شک میکنند.
🍀 وقتی میگوییم، فرماندار شهرستان پاوه ، فرمانده سپاه آنجا هم بوده ، غیر باور میشود. اگر به آن قهرمان بودن در رشته فوتبال را هم اضافه کنیم که دیگر باید خیلی از موارد را هم ثابت کنیم. #شهید_ناصر_کاظمی را میگویم.
🍀 اگر بگوییم ، فرمانده لشگرسپاه ، زبده ترین نیروهای عملیاتی خود را و حتی بخشی ازدرسهای تاکتیک نظامی خود را از طریق ورزش فوتبال انتخاب و به اجرا میگذاشت باید به گوینده آن شک و شنونده نیز احساس میکند که مورد تمسخر قرار گرفته است. #شهید_محمود_کاوه را می گویم.
🍀 این صحبت اصلا" به خاطره ما ربطی ندارد ، فقط تلنگری است به همرزمان که در هنگام تعریف بخش های نظامی خاطرات بیادماندنی ، به بخش های زیبا و طنز و حتی غیر مرتبط با صحنه جنگ اما در حاشیه های آن هم توجه ویژه نموده و به آن هم بپردازند.
🍀مثل این موضوع که برای استراحت و گشتی در شهر از پادگان نزدیک بندرگلمنخانه و یا همان پادگان شهیدناصر کاظمی به ارومیه رفتیم .
🍀آن موقع آنقدر نوجوان و بی تجربه بودیم که نمیدانستیم بهترین سوغات های آذربایجان غربی نقل بیدمشک و عرقیجاتی مثل عرق بیدمشک ، بهارنارنج ، و... هم وجود دارد. و اصلا به فکر هم نبودیم که آن را به عنوان سوغات خریداری و برای هدیه با خود به شهرستان ببریم.و...
🍀میدانید؟ از حاشیه رفتن خوشم می آید😊 اما وقتی به ارومیه میرفتیم مقداری خریدهای متفرقه میکردیم و با دستپاچگی خودمان را برای رسیدن به نمازجماعت وصرف غدا به اعزام نیروی زیبای ارومیه که در محاصره بوته های گل رزسرخ و صورتی و گل محمدی (ص)بود میرساندیم.
🍀آن روز هم به موقع رسیدیم و غذا هم قیمه بود ، کم بود اما با مقداری نان ، و کمی ماست در کنار همان غذا ! کاری که امروزه بعضی وقتها حوس آن را میکنم و برنج و قیمه و ماست را با هم قاطی و... کاری که فرزندانم هم انجام میدهند. 😊هم با ماست و هم با سالادشیرازی و....و از این دست کارهایی که در جبهه هم میکردیم برایشان میگویم. اصلا" چه اشکالی دارد که شادی و نشاط و ورزش و سلامتی طنزدرجبهه ها را هم در کنار دشواریها بیان کرد؟!
🍀غذا در یک ظرف رویی لبه دار و یک قاشق رویی لبه تیز و گاهی دسته شکسته ! و لیوان های معروف دسته دار قرمزپلاستیکی دریافت میشد. و پس از قرائت دعای سفره صرف و با آمین گفتن همه رزمندگان آغاز می شد.
🍀اما باز هم حاشیه بود تا کمی برایتان فرض شود،! که وقتی به شهر می آمدیم دیگر اصلا" جنگ نبود ، عکس ، شوخی و خنده ، دنبال هم کردن ، خیس کردن با آب ، نشان دادن خریدها و قیمت گرفتن و سر به سر گذاشتن بود و لبخند و خنده که گوش فلک را کر میکرد. آنقدر می خندیدیم که سختی ها و مشقت ها و...از یادمان میرفت.
🍀بعد از غذا پیر مرد میدان دار سفره غذا پس از شکر خدا و پیامبر (ص) و امام خمینی (قدس) و تاکید بر اینکه غذایی در ته ظرف باقی نمانده باشد ، و اینکه سریع تر بلند شوید تا سفره جمع گردد تا فرشتگان آسمانی خسته نشوند و...سفره به کمک همرزمان جمع میشد.
🍀اما یک بار ، شیر مرد و صحنه گردان سفره ی ما ! به جمع حاضر رو کرد و گفت :
🍀 #یه-عده-کمک-بدن-ثواب-داره !🍀
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
(۲)
🍀اول ماجرا و بی تجربگی کار دستمان داد و بلند شدم گفتم ، حاج آقا من و پیر مرد گفت: باباته! دیگه!...
🍀ده نفری داوطلب و بی خبر! پشت سر حاج آقا رفتیم ته سالن و رفتیم داخل آشپزخانه ، یکی از همرزما میگفت ؛ همه ما تپولیم میخواد برای فردا گوشت صلواتی برداره.!
🍀یکی گفت: نه بابا فکر کنم غذا زیاد شاد بوده میخواد کمی اشک هم قاطی بشه تا متعادل بشه! گفتیم یعنی چی ؟ گفت : ما ها را آوردن پیاز پوست بگیریم!
🍀یکی گفت : بعد ازظهر پیاز میخواد برای چی؟! یکی گفت: پس برای شب سیب زمینی باید پوست بگیریم و...
🍀هنوز حدس ها تمام نشده بود که ، یکی گفت: بیچاره شدیم ننه جان قربونت برم ، نکنه باید سبزی پاک کنم،!؟ قربونت غلط کردم دیگه از خونه فرار نمیکنم ، اصلا" فرار چه معنایی داره،!و...
🍀ما هم از داخل آشپزخانه و محل تهیه غذا و وسط دیگ های برنج و خورشت در حال رفتن و سرگیجه گرفتن بودیم و حدس زدنها هم تمامی نداشت که نداشت!و پیر مرد آخرش هم گفت بفرمایید:رسیدیم برادرها...!
🍀 فکر می کنیدکجا رسیده باشیم خوبه!؟ محل شستن ظرفها! قربونش برم ؛ رسیدیم جایی که اصلا! فکرش رو نمیکردیم! و بدون فکر کردن و با ناامیدی فقط گفتیم: حاجی دستکش هم داره!یکم ما رو نگاه کرد و رفت! پشتش به ما بود که گفت:احسنت! تمام شد میتونید برید.!
🍀 حاجی بعدش هم گفت: دست کش نداریم! رفتین خونه به مادرتون سلام برسونید و بگید، یکی از وسایل مورد نیاز و ضروری جبهه های حق علیه باطل دستکش ظرف شویی هست،! در حال خندیدن بلند بود که دور شد...
🍀بعدش هم زیر لب گفت: خانم جان پنجاه سال با خاک ذغال و ماسه تو سرما و گرما ظرف شستی ، دریغ از یک تشکر!نور به قبرت بباره...
🍀یکی از دوستان گفت: فقط دستکش! حاج خانم،! دامن و پیش بند بدم خدمتتون،!؟ که توسط همزمان آب بازی و کف بازی شروع شد. بعد ازچند دقیقه ، که خیس هم بودیم ، کوهی از ظرف ها توجه ما رو جلب کرد. رفتیم سراغ ظرف شستن و چند ساعتی ادامه داشت!
🍀در میان صحبت ها و در حین کار کردن یکی گفت: این یکی همرزم چقدر بی توجه بوده گفتم چطور!؟ گفت: به حدیث توجه نکرده با نان چربی ته بشقاب را بگیره و باز هم زدیم زیر خنده! آخرهای کار کردن بود که یکی از دوستان گفت: فقط نفهمیدم اون نفر اولی که گفت: حاج آقا من! کی بود!؟ آخه همه ی بچه ها نقشه محو کردنش از روی زمین رو داشتن براش ترسیم میکردن...
🍀همینجا می شوریم ، قیمه قیمه می کنیم و... تو غذای فردا میفرستیم و... را می گفتند و از ته دل می خندیدیم. که کار تمام شد.
🍀یکی گفت: بریم بگیم کار تمام شده ودیگری گفت: مگه از جونت سیر شدی بریم؛ بریم که باید به پادگان هم برسیم و...
🍀یکی از دوستان هم آمد ، در گوشم و گفت: رفیق احسنت! کیف کردم نفر اول داوطلب شدی! به چهره شما نمیخورد چنین کاری انجام بدی! گفتم مگه من چمه گفت: مواظب خودت باش در مرحله نور بالا زدن هستی و خندیدیم و به یگانها ی خودمون برگشتیم.
🌸والعاقبه للمتقین
🌸این نوشتار ادامه خواهد داشت اگرخداوند متعال فرصتی عنایت فرماید.
🌸خوبان_عالم_دعا_بفرمایید ✍نبی زاده
🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌷
🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💚 #کلام_پروردگار
💚مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَي وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ
💚هر كس كار شايسته اى انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالى كه مؤمن است، او را به حياتى پاك زنده مى داريم; و پاداش آنها را بر پايه ی بهترين اعمالى كه انجام مى دادند، خواهيم داد.
🍀 #سوره_مبارک_نحل_آیه_شریف۹۷
✍شرط قبولى عمل صالح ، ايمان است.انسانِ بدون ايمان و عمل صالح، گويى مرده است.
💚 فاعتبروا یا اولی الابصار