eitaa logo
خاطراتی از دفاع مقدس
45 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
234 ویدیو
28 فایل
برای حفظ و نشر آثار دفاع مقدس و معارف دینی و اسلامی باز نشر با ذکر صلوات آزاد است. سپاسگزارم از همراهی شما
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💖در یکی از دعاهای ماه میخونیم: 💚اللّهم اِنّی اَسئَلُکَ صَبرَ الشّاکرین لَک... صبر شاکران ، مقام بسیار بالاییه. یعنی انسان به درجه ای برسه که نه تنها بر شرایط سخت ، صبر کنه ، بلکه بخاطر اون شرایط و مشکل ، خدارو شکر هم بکنه. 🍀این مقام ، نتیجه معرفت به خدای سبحانه. 🍀اگه انسان بدونه که هر چه از جانب خداوند برسه ، با همه ی سختیهاش ، حتما خیر و رشدی برای انسان داره ، اونوقت بخاطر اون سختیها خدارو شکر میکنه. 🍀درست مثل مریضی که میدونه هر دارو و نسخه ای که دکترش بهش میده ، با همه ی تلخی و زحمت ، حتما سلامتی براش داره ،! بنابراين بخاطر داروهای تلخ و دردآور ضمن صبر ؛ از دکترش تشکر هم میکنه. 💖 فاعتبروا یا اولی الابصار
خاطراتی از دفاع مقدس
🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ‍ ‌ ‌ 🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸 🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت 💚 سه‌شنبه‌های مهدوی 💚 ✍ آقا جانم من هرچی دارم از شما هست. 💚 آخه مولای من هر لحظه با منه ؛ خیلی جاها حسش کردم که در کنارمه ، خیلی جاها هم دستم رو گرفته و خیلی جاها آرامشم بوده. 💚 نمیدونید که چه حالی میده وقتی روزانه باهاش حرف میزنی ، وقتی کنار سفره مولا هستی و دعا میکنی ؛! شاید هم این حداقلی رو رعایت کنیم و یه قنوت برای سلامتی امام زمان ارواحنا فداه تو نمازها و نافله ها مون بخونیم 💚 صبح که از خواب بلند میشم دست به سینه و یا روی سر یه سلام به زبان ساده... 💚شبها به وقت خواب یه شب بخیر ساده... اونوقت هست که بخوبی حسش میکنم انرژی میگیرم که همه ی زندگیم به مولا و آقا امام زمان تعلق داره... 💚اللهم بارک لمولنا صاحب الزمان 💚 این روزها ، برکتش در همه زندگیم به خوبی حس میشه. تا حالا شده ببینیم که روزانه چقد برا همین گوشی وقت میزاریم شده به طور خاص یکم‌ هم برا آقا امام زمان ارواحنافداه وقت بزاریم ، همین حالا میتونیم از روزی چند دقیقه شروع کنیم و زمانش رو افزایش بدیم... 💚 همین لحظه با چشم دل ببینش ، بیشتر حسش کنیم ، اگه یک قدم بسمتش بریم ، صد قدم به سمت ما میاد... باور نداری امتحان کن هیچ هزینه ای هم نداره... 💚خواهش میکنم این روزها بیشتر با آقای حی و حاضر حرف بزنید می شنوه صدای ما رو‌...آقا جانم دوستت دارم و دعاگو هستم. 💚﷽اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً َ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 میهمان داریم ؛! میزبانانِ خوبی باشیم برایشان ؛ تشییع پیکر ۴۰ شهید تازه تفحص‌شده... 🍀سردار باقرزاده: 🌷پیکر ۴۰ شهید دفاع مقدس که اخیرا تفحص شده‌اند در روز ۷ بهمن مورد استقبال مردم عزیز قرار خواهد گرفت. 🌷این شهدا مربوط به عملیات والفجر، خیبر، کربلای ۴ و ۵ و فتح‌المبین هستند. 🌷شهدا را میزبان باشیم حتی با ذکرصلواتی 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ‍ ‌ ‌ 🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸 🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت 🌸نحوه غذا گرفتن (پادگان پیرانشهر)😊 ✍یکی از خاطرات بیادماندنی در تیپ ویژه شهدا در پادگان ارتش پیرانشهر نحوه غذا گرفتن بود که برایمان رقم خورده... 🍀معمولا در زمان استراحت تیپ در پادگان پیرانشهر ارتش این واقعه رخ میداد و زمانی بود که ، پس از چند روزی که برای آزاد سازی جاده ی پیرانشهر به سردشت میرفتیم و در منطقه بودیم بر میگشیم به پادگان! البته باز هم در این رفتن و برگشتن هاخواهم نوشت. 🍀ماجرا از آنجایی شروع میشد که ماشین های غذا ی تویوتا وانت قدیمی پلنگی و خاکی ، زوزه کشان وارد محوطه ی مستطیلی شکل و سنگ فرش شده ی تیپ میشدند.و میرفتند یه گوشه ای می ایستادند تا غذا تقسیم کنن!😳☺️ 🍀یه خودرو برنج با دو تا دیگ بزرگ و یه خودروی دیگه با دیگ خورشت و یک دیگ ماست سفید خوشمزه؛! 🍀یاد تون که نرفته؛!؟ همرزما به ستون یک با صف طولانی و با لباسهای پلنگی و دو تا یقلوی به دستان ، جلوی هر ماشین می ایستادن و شروع به مزاح و شلوغ بازی و... میکردند. 🍀البته بودند کسانی که همشهری بازیشان گُل میکرد و تو صف غذا شلوغ بازی در می آوردند و میگفتند.جا تو داشتم ، و یا اینکه اینجا بودی ؛ یا ،مگه اینجا نبودی!و... خودش کلی خاطره بود، مگه نه😂 البته این کار بدور از منش فرمانده بروجردی ؛ گنجی زاده ، کاوه قمی و منصوری و... بود. 🍀متصدی غذا ، غذا رو با بیل دسته کوتاهی که داشت و فرو میکرد تو برنج نگون بخت میریخت تو یقلوی های استیل دسته دار هر چهار نفر یه بیل ، البته بسته به کَرمش هم بود.😄😊 🍀ماست و خورشت تو صف دیگه بود که بخش دوم چهار نفری تو صف بودند. تا برنج رو نمیگرفتی از خورشت و ماست هم خبری نبود.😂 🍀بعد از دریافت غذا بر می گشتیم آسایشگاه گرم و نرم و تازه ماجرای غذا خوردن و شلوغ کاری اونجا شروع میشد. 🍀چهار نفر چهار نفر دور ظرف غذا بودیم و هر تیم در قسمت خودش غذا صرف میکرد. هر تیم بین سیزده تا پانزده نفر بود. و آسایشگاه شش قسمت با دیوارهای نیمه بلند داشت! 🍀قاشق های غذا خوری ، از جنس رویی بود و لیوان های قرمز پلاستیکی مشهور! گُل سر سبد سفره ی غذاها! 🍀وسط آسایشگاه هم یکی و بعضی وقت ها دوتا چراغ علاالدین سبز کمر رنگ با یه پاره آجر روش و یا یه کتری بزرگ آب که وقتی جوش می اومد می بایستی پُرش میکردی تا به وقت چای کم‌نیاد... 😂 🍀اگه یادم نرفته باشه ، معمولا روز اول استراحت بیشتر موقع ها نهار مرغ نرم و گرم با آب و روغن زیاد رب گوجه زده با ته دیگ ضخامتِ سه سانتی که ازش روغن می‌چکید و مشتاقان زیادی هم داشت توزیع میشد.😊 🍀چلو مرغ و جوجه ی تیپ زبان زد خاص و عام بین یگانهای ارتش و سپاه بود. و همه به این امر معترف😁✋ 🍀خوردن چلو مرغ ، و حمله به غذای گروه چهار نفره بغل دستی یکی از ناجوانمردانه ترین ، حملاتی بود که در تیم و آسایشگاه می تونست برای هر دور همی رخ بده😳😁 🍀به این شکل بود که اونهایی که زودتر غذا میگرفتند ، تندتر غذا میخوردن و وقتی غذا شون کمتر میشد ، گروهای چهار نفری رو رصد میکردن که کدوم غدای بیشتری دارن 🤔 🍀اونوقت در یک حمله ی برق آسا ظرف غذا شون رو بر می گرداندن توظرف یقلوی چهار نفر بغلی ، که با اعتراض مواجه میشد و ما هم با عذر خواهی مقدار غدای بیشتری رو بر می گردوندیم تو ظرف غذا ی خودمون و اینجوری بود که طرف مقابل میگفت ؛ غذای شما اینقدر بود!؟ ما هم می گفتیم؛! خودت بیا برنج و مرغاتون رو بردار ، اما تو اون دنیا بایدپاسخگو باشی... و همیشه هم کوتاه می اومدیم از این حمله ای که دچارش شده بودیم😂 🍀البته ما که فرشته نبودیم اما خودمون هم دو سه باری مورد حمله ی ناجوانمردانه ی طرفهای مقابل قرار گرفتیم ، اون چه عوض داره گِله نداره😳😂 🍀ماست همیشه ی خدا کم بود! به همین خاطر وقتی استانبولی پلو داشتیم ، ماست رو برمی گردوندیم رو برنج که کم نیاد و... 🍀من و علی رضا و نادر و احمد یه تیم چهار نفره بودیم... آوردن آب ، شستن ظرف غذا با دو نفر و دو نفر هم برای دریافت غذا و این کار ، هر وعده ی غذایی هم مسیولیت ها جابجا میشد ، البته اجباری هم درکار نبود. 🍀چایی در دسته ی ما به طور کلی دم گذاشته میشد و مسؤول تقسیم قند، اون هم اتاقک محقر و کوچک فرمانده دسته خودمون رجبی و خوشدل بودن که به هر لیوان سر خالی پلاستیکی قرمز ، دو تا حبه قند سنگی تعلق میگرفت که میشد با همون دو تا قند پنج تا چایی بخوری؛اصلا آب نمیشد😂 🍀صبحونه هم اگر پنیر بود یا کره با نون و چایی توسط مسؤول دسته و با کمک سر تیم ها تقسیم میشد و دور هم صرف میشد. 🍀هفته ای یکی دوبار هم میوه میدادن که معمولا پرتقال ؛ سیب زرد بود و یا هندونه،!😊 اما بعدها خیلی عالی‌تر هم شده بود. باز هم یادش بخیر💚✋ 🌸والعاقبه للمتقین ✍نبی زاده
🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💚 🍀میان ِ این‌ همه... 🍁تَشویش و بیقراری... 🌷 حُسَ‍ـﷺ‍ـين امن‌ترین... 💚تکیه‌گاه و گرم‌ترین پنـٰاه است... 🌷شهدا را میزبان باشیم حتی با ذکرصلواتی 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💚 💚 من ؛ میان این همه چشم ؛ نگاهت تنها نگاهیست که مرا از هر نگهبان و محافظه ی بی نیاز میکنه... 💚 من ؛ نگاهت را دراین شب و همه وقت برای تمام عزیزان و رفقا و دوستانم آرزو میکنم... 💚 آهای اهل رفقاقت ؛! امشب برایت چه بخواهم ز ؟! بهتر از اینكه : 💚 خودش پنجره باز اتاقت باشد. 💚 عشق ، محتاج نگاهت باشد. 💚 خلق ، لبریز دعایت باشد. 💚 دلت تا به ابد وصل خدایی باشد که همین نزدیکی‌ ست ؛! ان شاءالله شبتون آروم و در پناه خدا ؛ دلتون گرم به عشق خدا باشد.