🕊🌷🕊🌷🕊
🌸 #روایت_درخت_گردو...
🍀 درخت گردوی حیاط خانه ، چند سالی بود که خشک شده و میوه نمیداد.
🍀 مجبور شدیم قطعش کنیم. قسمتی از تنه را فامیلها برای بساط کباب و قلیان بردند. قسمتی دیگر ماند گوشهٔ خانه در انبار....
🖤 #محرم که رسید ؛ بچههای هیأتِ ؛ کنار خيابان ، بساط چای را دایر کردند.
🍀 قسمت باقیماندهٔ تنهٔ درخت را بردیم برای آنها....
🍀 با خودم گفتم: خوش بحال تنهٔ درخت که عاقبتبهخیر شد و در دستگاه امامحسین علیهالسلام سوخت.
🍀 کاش عاقبت ما هم ختم به خیر شود!
🍀 ختم به سربازی امامزمانمان و....
🖤 آجَرَکَ الله یَا صَاحِبَ الزَّمان
🌷أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ کَرْبَلآءَ ...
🌷أَلسَّلامُ عَلَۍ الاَْعْضآءِالْمُقَطَّعاتِ