🕊🌷🕊🌷🕊
😄 #طنز_جبهه
💠 اللهم ارزقنا ترکشاً ریزاً
✍ استاد #سرکار گذاشتن بچهها بود.
🍀 روزی از یکی از برادران پرسید: «شما وقتی با #دشمن روبهرو میشوید برای آنکه #کشته نشوید و توپ و تانک آنها در شما اثر نکند چه میگویید؟»
🌸 آن برادر خیلی جدی جواب داد: «البته بیشتر به #اخلاص برمیگردد والا خود #عبادت به تنهایی دردی را دوا نمیکند.
🌺 اولاً باید #وضو داشته باشی!
🌺 ثانیاً رو به #قبله و آهسته به نحوی که کسی نفهمد بگویی:
🌸 «اللهم ارزقنا ترکشاً ریزاً بدَستَنا یا پایَنا و لا جای حسّاسَنا برحمتک یا ارحمالراحمین»😃
🍀 طوری این کلمات را به #عربی ادا کرد که او باورش شد و با خود گفت:
🍀 «این اگر آیه نباشد حتماً #حدیث که است» اما در آخر که کلمات عربی را به فارسی ترجمه کرد ، شک کرد و گفت:
🍀 « #اخوی غریب گیر آوردهای؟»😃
💚 #لبخندی_بزنیم_ و لبخند فراموش نشود😊
🌷شهدا را میزبان باشیم حتی با ذکرصلواتی
🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌷
🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
🕊🌷🕊🌷🕊
💖 #طنز_جبهه!
🌺 بار اولم بود که #مجروح می شدم و زیاد بی تابی می کردم؛ یکی از برادران #امدادگر بالاخره آمد بالای سرم و با خونسردی گفت:
چیه، چه خبره؟!🤔
🍀 تو که چیزیت نشده بابا! تو الان باید به بچه های دیگر هم روحیه بدهی آن وقت داری گریه میکنی؟! تو فقط یک #پایت-قطع شده!😂😂
👈ببین بغل دستیت #سر نداره ، هیچی هم #نمیگه. برای سلامتیش صلوات.
🍀این را که گفت؛ بی اختیار برگشتم و چشمم افتاد به بنده خدایی که #شهید شده بود!
🍀 بعد توی همان حال که درد مجال نفس کشیدن هم نمی داد کلی خندیدم و با خودم گفتم: عجب عتیقه هایی هستند این #امدادگرا
✍ راوى: امدادگر #شهید مجید رضایی
🌷شهدا را میزبان باشیم حتی با ذکرصلواتی
🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌷
🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷