🕊🌷🕊🌷🕊 ‍ ‌ ‌ 🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸 🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت 🌷 #آقای_خاص_من_(۱) ✍ اوایل که اومدم پادگان پیرانشهر اسم و رسمش رو نمیدونستم. اما #جوان تو دلبرو و دوست داشتنی به نظر میرسید. 🍀 #مشهدی بود و تو صحبت هاش لهجه مشهدی موج میزد ، وقتی با بچه مشهدی های نزدیکش حرف میزد بیشتر توچشم بود. 🍀 حتما" مشهدی بود ، اونم از نوع نابش ، پیراهن لباسش بیشتر اوقات فرم سپاه بود . اما شلوارخاکی بسیجی هم می پوشید. 🍀 پوتینش مثل بقیه بود، اما یه ساق بند بلند سفید و گاهی قرمز پشمی روی جوراب مشکی هایی که ما می پوشیدم می پوشید و با بند روی همون ساق بند می بست. از پوتین تا زیر زانویش را می پوشوند. مثل بچه های اطلاعات عملیات. از این جهت اونا هم تو تیپ خاص تر بودن.! 🍀 هنوزم من اونو با ژ۳ تاشو و بند حمایل بیاد دارم بند حمایل چرمی که می پوشید خیلی خاص می شد با جلد خشابهای تکی و گاهی هم با کلت کمری با قلاب چرمی و... 🍀گاهی اوقات هم کاملا با لباس سبز سپاه و اون آرم مخملی زیبایش می اومد تو جمع یه راهی می رفت ،لبخند میزد و خوش و بشی و حال و احوالی و دلبری میکرد و میرفت. 🍀 موقع #قنوت-نماز وقتی دستاس بالا می اومد سرش کمی به سمتی میرفت نمی دونم چی می گفت ،! اما... 🍀 بعضی وقتا تو عملیات کیسه خواب مثل بقیه باهاش نبود ،خُب هوا هم سرد بود و خستگی زیاد،! با یه پتو چند نفری هم خوابیدند ، هم یخ کردند و هم وقتی صبح شد شاهد بودم اصلا" به رو همدیگه هم نیاوردن که تا صبح پتو رو از سرهم می کشیدند.😁شاید الفتی و حامد یادشون باشه! 🍀 هرگز ندیدم آب و غذا همراهش باشه. اصلا" اهمیتی هم نمیداد ، اگه تعارف میکردی می نشست و هم سفره میشد، بعضی اوقات که اصلا #یادش میرفت باید غذایی هم بخوره! بقیه لقمه میگرفتند میدادن دستش؛! 🍀 اگه کسی می خواست #قربونش بره،! یقینا"برای #سرِ-شکافته ، #دستِ_جانباز، #شکمِ-پاره شده اش و... بود و... 🍀 سرتون رو درد نیارم ،اصلا" این آقای #خاص ما اسمش #محمود-کاوه بود.فرمانده ای که در بیست و پنج سالگی با عنوان #فرمانده_لشگر_ویژه_شهدا دعوت حق رو لبیک گفت و به دیار عاشقان و به همرزمان شهیدش پیوست. 🍀 البته که خاص های دیگری هم تو لشگر بودند .مثل : ناصرکاظمی، محمدعلی گنجی زاده ، محمد بروجردی، علی قمی و... نام داشتند و زودتر از او دعوت حق رو لبیک گفتند و رفتند . 🍀 آقا اصلا" هرکسی می اومد تو تیپ ویژه شهدا خاص بود ،خاص می شد، وخاص خاص هم می بردندش ، دیارشون و تحویل بند منزل تحویلش می دادندش البته نه همونطوری که خودش اومده بود.! 🍀 اما ملت شهید پرور یاد این رزمندگان خاص شون رو هر ساله گرامی میدارن و همرزما افتخار می کنند که با چنین رزمندگان و فرمانده های خاصی هم نشین بودند. 🌷#آقای_خاص_من بخش دوم و پایانی هم دارد ان شاءالله فردا روزی تقدیم خواهم نمود. 🌸والعاقبه للمتقین 🌸این نوشتار ادامه خواهد داشت اگرخداوند متعال مجالی عنایت فرماید. 🌸خوبان_عالم_دعا_بفرمایید ✍نبی زاده 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷