🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
💫خاطرات بیادماندنی ✨این قسمت
🌷انتخابی امام حسین (علیه السلام)
💖ماه #شعبان از راه رسیده بود. به #حاج-آقا گفتم: «اگه میشه، چند روزی بریم تهران و این ایام جشن و شادی رو توی تهران باشیم.»
✨ قبول کرد و ما را به تهران فرستاد. | چند شب از آمدن مان به تهران نگذشته بود که #شب در عالم خواب، آقا #اباعبدالله #الحسین ( علیه السلام) را دیدم که به خانه ی ما آمده بودند و دنبال #چیزی می گشتند.
✨از ایشان پرسیدم. «آقا! اینجا دنبال چی می گردین؟»
✨ایشان فرمودند: «من اومدم چیزی رو از شما بگیرم!» گفتم: «آقا، اختیار دارین! این چه فرمایشیه که می کنین؟ زندگی ما #متعلق به #شماست.»
✨ در همین گیر و دار از خواب پریدم. معنی تعبیر خواب را نیافتم. تا چند روز با خودم فکر می کردم که ما چه چیز با #ارزشی داریم که امام حسین صلوات الله عليه) آن را از ما #می-طلبد.
✨ بعد از چند روز #حاج-آقا پیغام فرستاد که «بیاین #ارومیه، میخوام شما رو ببینم.» رفتیم ارومیه و او را دیدیم.
✨ حال و هوای #خاصی داشت. بعد از رفتن او به #ذهنم-خطور کرد که نکند #امام-حسین (صلوات الله عليه) او را از ما #طلب کرده است.
✨#دلشوره ی عجیبی گرفته بودم.
🌷✨#چند روز بعد #خبر #شهادت #حاج-آقا را برایم آوردند.
🌷راوی همسر سرلشگر پاسدار شهید محمد بروجردی فرمانده تیپ ویژه شهدا🌷