eitaa logo
خاطراتی از دفاع مقدس
45 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
229 ویدیو
28 فایل
برای حفظ و نشر آثار دفاع مقدس و معارف دینی و اسلامی باز نشر با ذکر صلوات آزاد است. سپاسگزارم از همراهی شما
مشاهده در ایتا
دانلود
💚 🍁💥کار نا تمام فتنه گران دیماه ۱۳۸۸ را داعش تمام کرد. 🌺 ؛ یاد و خاطره سردار شهیدحاج حسین همدانی و شهدای مدافع حرم اهل بیت علیه السلام را که درتمام مقاطع حساس انقلاب به ویژه فتنه ٨٨ بصیرتی مثال زدنی داشتند را گرامی می داریم و بر روح بلندشان صلوات می فرستیم 🌷شهدارامیزبان باشیم حتی باذکرصلواتی 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💚 ✍گاهی ‌وقتا اگه‌ دعات ‌مستجاب ‌نشد برو یه گوشه ‌بشین ‌و‌ زانوها تو بغل‌ بگیر و یک دل ‌سیر ‌گریه ‌کن… 🍀 شاید‌ هم لازم‌ باشه ‌بین ‌گریه‌هات‌ بگی 💚اَللهُمَ‌اغفِرلی‌الذُنُوبَ‌الَتی تَحبِسُ‌الدُعا 💚خدایا ببخش آن‌گناهانم ‌را ‌که ‌دعایم ‌را حبس‌ کرده است. 🌸صبح عالی متعالی ، عاقبت به خیری و عافیت برای شما همراهان آرزومندم. 🌺الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلیِّ بنِ أَبِی طالِب وَ الْأَئِمَّةِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ‍ ‌ ‌ 🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸 🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت 🌸جیره غذا رو کی می بنده؟! (۴) ✍ قسمت های قبلی مقدمه ای بود برا این قسمت و شاید بخش پایانی ، البته بی ربط هم به نظر نمیرسه. 🍀با این روایتها میخواستم زوایای مختلفی را از نبرد و همچنین برا بستن یک جیره جنگی که ما خیلی راحت اونو می گذاشتیم تو کوله پشتی و میرفتیم دنبال جهاد و شهادت و... روکمی براتون روشن کنم ، که به همین سادگی ها هم که فکرش رو میکردیم نبود. 🍀 برا بستن جیره غذایی دقیق ابزار نیاز بود اما ازنداشتن ترازو و چیلو ، پلاستیک مناسب ، بگیرید تا حتی نیروی انسانی مناسب و با انگیزه ، خستگی ، زمان محدود سبب میشد وقتی جیره به دست رزمنده برسه کوچک و بزرگ و یا کم و زیاد باشه و شاید هم گاهی اوقات دوتا از یه نوع جنس داخل بسته... 🍀همچنین محتویات غذایی با کیفیت کم ، درسبد غذایی برای جیره و... رو می توان از سایر عللی دانست که در تغذیه و همچنین بهداشت رزمندگان نقش تعیین کننده ای داشته باشن ؛ اما آن زمان زیاد به چنین مسائلی اهمیت داده نمیشد. یاد آوری این نکته مهم هست که تلاش همه ی مسئولين تیپ و لشگرها بود با محدودیت های موجود در کشور بهترین ها برای جبهه فراهم شود حتی اهدایی های مردم از بهترین های موجود در بازار فراهم می شد اما حمل و نقل و نگهداری و توزیع سبب کاهش کیفیت می شد... 🍀برگردیم به همشهری بازی ، این همشهری ما هر بار از مرخصی می آمد تیپ ؛ بعد از چند روز ، مرخصی میگرفت و میرفت ، تا جایی که برای آخرین بار ، کارگزینی تاییدیه بهداری را درخواست کرد. 🍀 آن زمان من در بهداری بودم . از این وضعیت ناراحت شدم و مثل شمر با شمشیر ایستادم جلویش و گفتم باید برگردی گردان 😳 🍀دُرسته ، گردان ، نه آشپزخانه ، و این همرزم و همشهری ما برگشت گردان ، اما باز هم تدارکات گردان ، و بهترین جایی که میتونست بره که از آشپزخانه هم مطمئن تر بود بستن جیره غذایی رو بعهده گرفت. 🍀یطورهایی دیگه دور برخط روخط کشید. اما اگه فکر میکنید مشکل حل شده ، نه این جوری نبود ، تازه مشکل بوجود اومده بود چون دستش واقعا کارایی لازم رو نداشت. 🍀واقعا میگم ، خیلی سختش شده بود. نه میتونست بره خط ، نه آشپزخانه ، نه پشت جبهه و...تازه حالا تو گردان و اونم تدارکات و برای جیره بستن هم ؛ فاقد کارایی لازم بود. 🍀 از طرفی میخواست پاسدار بشه و برگرده شهرستان کاری که اون روزا خیلی سخت بود. 🍀دلم براش میسوخت اما تو همون زمون هم نمیشدکاری براش انجام بدیم.یه چادری بیرون ساختمان برای گردان حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم در نظر گرفته بودن ، نصف شب کارم توبهداری تمام شده بود دیدیم چراغ لامپ صد وات داخل چادر روشنه ،رفتم داخل همشهری ما بود با دونفر دیگه از بچه های بسیجی خراسانی! 🍀انتهای چادر تا سقفش گونی های مختلف روی هم انباشته شده بود و این بندگان خدا در حال جیره غذایی زدن توکیسه نایلونی بودن 🍀جیره برای حداقل سیصد نفر گونی های مختلف نان خشک ، که از همه سبکتر هم بود براش خیلی سنگین بنظر میرسید ، کیسه گونی نقل ، نخودچی، کشمش، کمپوت وکنسرو جای خودش بماند. 🍀خیلی متأثر شدم ، زدم بیرون ، رفتم دنبال بقیه بچه ها و بقیه هم رفتن دنبال سایرین ، جمع شدیم و شروع کردیم به بسته بندی ، یواشکی و زیر چشمی نگاهش میکردم ، براش خیلی سخت بود حتی دو طرف کیسه پلاستیکی رو باز کنه ،چه برسه بخواد گره بزنه و... 🍀اما اصرار داشت کاری که بهش دادن رو با دقت و نهایت مسؤلیت و تعهد انجام بده. و این مایه خوشحالی و سرافرازی همه ، البته شوخی هایی که براش پایانی نمیشه نوشت شده بود. 🍀دو مشت نان خشک ، یک مشت نخودچی ، یک مشت کشمش ، نصف مشت ، نقل یا نبات ، یا آبنبات ، دوسه عدد قند صخره ای ، یک عدد کمپوت ، (آلبالو، گیلاس، زردآلو، سیب، گلابی ) رو نوبتی میریختیم تو پلاستیک و میرفت تو گونی که همه چیزش درهم بود... 🍀بعضی از کمپوتها حتی کاغذ برچسب هم نداشت که معلوم بشه چه نوعی هست ، از روی قوطی که چند تا نوار برآمده روش بود به تجربه لوبیا یا خاویار بادمجان بود رو تقسیم میکردیم. 🍀 وای بر من که گاهی اوقات کیسه ها قاطی بودن و اکثر قوطی کمپوتهای زرد آلو هم همین شکلی بودن. تازه یه بار به همین شکل کمپوت توی پلاستیک زدن ، بعدا رفتم رو ارتفاع فهمیدم کنسرو لوبیاست. و یه بار هم دوتا کمپوت زرد آلو کاشف به عمل اومد کمپوتی که زیاد طرفدار نداشت و نمیشد روی ارتفاع با کنسرو عوض کرد. تازه اونجا بود که می فهمیدی دوری از تسهیلات شهر و روستا یعنی چی...😄✋ 🍀 وجیزه پایانی این بخش ان شاءالله روز بعد 🌸والعاقبه للمتقین 🌸این نوشتار ادامه خواهد داشت اگر خداوند متعال فرصتی عنایت فرماید. 🌸خوبان_عالم_دعا_بفرمایید ✍نبی زاده 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💚 💚إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءهُ فَلاَ تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَلاَ يَحْزُنكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ... این شیطان است که پیروان خود را ‏(با سخنان و شایعات بى ‏اساس) مى ترساند، از آنها نترسید! و از من بترسید اگر ایمان دارید کسانى که در راه کفر، شتاب مى کنند، تو را غمگین نسازند! 🍀 ✍ فرق «خوف» و «حزن» اینه که خوف، ترس نسبت به آینده س، یعنی نگرانی از این که آینده چی میشه...و حزن ، غصه نسبت به گذشته س، یعنی ناراحتی از عملکرد گذشته. 🍀قرآن میگه شیطان میخاد شمارو نسبت به آینده بترسونه و نگران کنه ، ولی شما تا خدا رو دارید از چیزی نترسید ، فقط از این بترسید که نکنه خلاف امر خدا کاری بکنید. 💥منافقین و دشمنان هم میخان با ایجاد حس منفی نسبت به عملکرد و تصمیمات گذشته تون، شمارو غصه دار کنن و بگن اشتباه کردید ، تا در تصمیمات آینده ضعیف بشید. ولی شما وقتی به وظیفه الهی تون عمل کردید ، غصه نخورید و بدونید که خدا هواتونو داره. 💖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ‍ ‌ ‌ 🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸 🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت 🌸جیره غذا رو کی می بنده؟! (۵) وپایانی ✍ باز هم یادش بخیر چه دوران باشکوهی بود و چقدر زود گذشت و نمی دونیم‌ چقدر تونستیم مفید و موثر باشیم و یا اینکه اصلا" جهاد برامون نوشته شده یا نه...!؟ 🍀 آن شب رویایی و دلدادگی وقتی که بچه ها همینطور بی سر و صدا کمک میکردن دیدم سید علی توکلی اون موقع جانشین گردان بود هم اومد دید همه ی رشتی ها جمع هستن و شوخی و خنده بالا گرفت... یادش به خیر شهید شد... 🍀مدام میگفت: نبی قربون دستت با این خودکار جیره فرمانده گردان و جانشین رو علامت بزن ؛!😳 🍀 اصلا"علامت بزن که کدوم ،کمپوت گیلاس داره و کنسرو ماهی🤔 من هم همه ی اونایی رو که می بستم علامت میزدم...😁 🍀خود سید علی هم نشست و کمک کرد. یهویی گفت: نبی خدا بگم‌ چت کنه با خودکار بیت المال داری کار شخصی انجام میدی!؟ یکی گفت: نبی میری جهنم استغفار کن ! یکی گفت: پس چرا همه ی جیره غذایی ها رو علامت زدی!؟ لغو دستور! از فرمانده گردان طلب بخشش کن گناهی نابخشودنی انجام دادی! حالا باید صد بار بگی الهی العفو...😁 🍀من هم از خدا خواسته بلند شدم گفتم ببخشید برم وضو بگیرم... سید که فهمید میخوام در برم گفت: همینطور بگو نیاز به وضو نیست من هم نامردی نکردم و رو به قبله شدم و سر به سجده ؛ شروع کردم به گفتن ذکر...😁 🍀 آقا کارها گره خورد...دیگه کسی جیره نمی بست...همه افتاده بودن خنده و شلوغ کاری، اما این دوست و همشهری عزیزم‌ اسماعیلی بود که با دست ناقص با جدیت دنبال جیره بستن بود و گاهی به ما نگاه میکرد و لبخند میزد. 🍀 میخوام بگم که بستن جیره چقدر سخت بود و چقدر شوق و شعف بود براش ؛ و هیچ عمدی هم برا گذاشتن انواع جیره خشک در مقدار و نوع نبود.یعنی موقع مصرف که خودمون تجربه گردان و سر قله بودن رو داشتیم ، همه برای جمع کردن این نوع جیره بر روح پدر و مادر و انصاف خود جمع کننده صلوات می فرستادیم و حالا خودم گیر کرده بودم ؛ معلوم بود که با این نوع جمع کردن جیره جنگی ؛ رزمندگان روی ارتفاعات برا ما هم صلوات می فرستادن ، نخند برادر ! نخند! شاید برا خودت هم فرستاده باشن هاااا😁✋ 🍀کنسرو ماهی ، لوبیا چیتی ، لوبیا باسیب زمینی ، خاویاربادمجان ، بادمجان و... درهم تو یه گونی بود. قوطی هایی که بر اثر حمل و نقل و سنگینی وزن ، ضربه خورده ، بعضا" بدون کاغذ و...تازه اونجا متوجه شدیم که ای بابا اصلا" معلوم نمیشه که کی ، چه چیزی ، و چه مقداری رو تو پلاستیک میریزه و بعدش هم ، این همه کیسه پلاستیکی نصیب چه شخصی در کدوم گروه، دسته، گروهان و... میشه✋ 🍀 بعضی وقتا گردو و فندوق و یا بادم هم بود ، از همون بادم هایی که کله ش زدگی داشت ، ما بهش می گفتیم بادم دست دوم نخندید ، حالا چه کسی و چند نفر بودند که این بادم ها رو امتحان میکردند تا کام رزمندگان تلخ نشه و بعد همه توی یه گونی ، می ریختند وای که چقدر میخندیدیم 😁 🍀 وقتی بعضی بادام ها سالم بودن ، تو جمع، یکی میگفت: اینو ننه من که دندون نداشته امتحان کرده ، خودش گفته: ننه اونی سالمه رو من امتحان کردم از اون بخور😂 بالاخره ساعت دو صبح باید یکمی شادی و خنده هم باشه. 🍀 آخرای کار همین جیره ها ؛ شاید چندین ماه بعد ؛ یه نوع شکلات مینوی کشی کاکائویی هم به جای نقل و نبات و شکلات و آبنبات میدادند که زیاد خوشمزه هم نبود اما پُر کالری بود. یادم‌میاد ؛موقع عملیات توی زندان دولتو و آزاد ساز الواتان که هوا خیلی سرد بود توزیع میشد و یادم هست. بعدها هم یکی از همین نوع شکلات ها تو ارتفاعات گرد رش عراق بهم‌رسید و تجدید خاطره شد. 🍀اون شب همه با هم قرار گذاشتیم کمک باشیم تا کارها زودتر جمع و جور بشه، من دو دفعه که تومقر فنی حرفه ای که بودم ، جیره بستم ، بقیه دفعات ، همیشه ی خدا با بچه های بهداری در ماموریت، بودم ؛ بگذریم که برام حرف هم درآورده بودن که از ترس حاضره شب تو خط بخوابه اما نیاد جیره ببنده ، اون چه عوض داره گله نداره! 🍀اما واقعا اگه جیره غذایی جنگی کم یا زیاد میشد و یا نوع آن متنوع بود تقصیر تدارکات چی ها و بسته بندی کننده ها نبود،چون معلوم نبود کدوم کیسه از کدوم شهر و از کجا رسیده و یا کمک مردمی کدوم شهر شهید پرور و قهرمان بوده. 🍀تازه یا تون باشه برای بقیه هم تعریف کنید که ، پنیر، تخم مرغ، مرغ، قند، شکر ،گوشت، مایع ظرفشویی، پودردست، صابون ، چای و.... با دفترچه بسیج اقتصادی بین مردم توزیع می شد و این امت، از خود گذشته و ایثارگر علاوه براینکه همسر،پدر ، برادر و...روبرای جهاد به جبهه فرستاده بودن ، با کمک مالی و مادی نیز در بخش تدارکاتی جهاد میکردند. 🌸والعاقبه للمتقین 🌸این نوشتار ادامه خواهد داشت اگر خداوند متعال فرصتی عنایت فرماید. 🌸خوبان_عالم_دعا_بفرمایید ✍نبی زاده
🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💖 ✍صدای قدمهایش را می‌شنوی؟ 💚 آسمان ، ابرهای مغفرت خداوند را آرام آرام ، به سوی زمین ، سوق میدهد... 💚 و این یعنی: پشت در است خودت را آماده باران رحمت کن 💚 آماده خیس شدن باش و... 🌺الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلیِّ بنِ أَبِی طالِب وَ الْأَئِمَّةِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ 🌺اللّهُمَّ صَلِّ عَلي فاطِمَة وَ اَبيها وَ بَعْلِها وَ بَنيها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فيها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ🌺 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
🌷 زمین همچون قفس می ماند ؛ بعضی ها آفریده می شوند برای 🌷شهدا را میزبان باشیم حتی با ذکرصلواتی 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💚 🍀برف نو ، برف نو ، سلام... سلام بنشین خوش نشسته ای بر بام پاکی آوردی ای امید سپید ، همه آلودگی ست این ایام...!۱ ❄️برف این روزهاچقدر مرا یادِ تو می‌ اندازد... سفیدی ‌اش،ِپاکی اش و هنگامه ی دیر آمدنش! 💚 ایهاالمحبوب العزیز ، نمی آیی!؟ 💚اين همه لاف زن و مدعی اهل پس چرا يار نيامد که نثارش باشيم 💚سالها منتظر سيصد و اندی مرد است آنقدر مرد نبوديم که يارش باشيم 💚اگر آمد خبر رفتن ما را بدهيد ، به گمانم که بنا نيست کنارش باشيم۲ 🍀۱_ زنده یاد احمد شاملو 🍀۲_ زنده یاد العبد حضرت آیت الله العظمی بهجت
🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💚 💚پیغمبر اکرم(ص) در روایتی می فرمایند: 💚 خداوند در آسمان هفتم فرشته ای را نصب فرموده است که ، به آن گفته میشود. 💚 پس هنگامی که وارد میشود این فرشته هر شب تا صبح ندا میدهد: 🔰«طوبي للذّاكرين، طوبي للطّائعين» 🔰خوشا به حال اهل ذکر! خوشا به حال اهل طاعت! 🍀این ملک میگوید: ای مردم! امشب خدا میگوید: 💚من همنشین کسی هستم که با من همنشین باشد. 💚 من ازکسی اطاعت میکنم که ازمن اطاعت کند.(یعنی هر چه بخواهی به تو میدهم.) 💚 هر که از من طلب غفران و بخشش کند او را می آمرزم. 💚 این ماه ، ماه من است ؛ بنده ، بنده من است ، رحمت ، رحمت من است. 💚 هر که در این ماه مرا بخواند جوابش را میدهم. 💚 و هر کس در این ماه از من چیزی در خواست کند به آن عطا میکنم. 💚 هر کس از من طلب هدایت کند ، هدایتش میکنم. 💚 این ماه را ریسمانی بین خود و بنده ام قرار دادم. 💚 اگر کسی در ماه رجب به این حَبل و ریسمان اعتصام پیدا کند ، به من خواهد رسید. 💖 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷