🌹صلوات خاصه امام هادی علیهالسلام
🌸«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَصِيِّ الْأَوْصِيَاءِ وَ إِمَامِ الْأَتْقِيَاءِ وَ خَلَفِ أَئِمَّةِ الدِّينِ وَ الْحُجَّةِ عَلَى الْخَلَائِقِ أَجْمَعِينَ
🌸اللَّهُمَّ كَمَا جَعَلْتَهُ نُوراً يَسْتَضِيءُ بِهِ الْمُؤْمِنُونَ فَبَشَّرَ بِالْجَزِيلِ مِنْثَوَابِكَ وَ أَنْذَرَ بِالْأَلِيمِ مِنْ عِقَابِكَ وَ حَذَّرَ بَأْسَكَ وَ ذَكَّرَ بِآيَاتِكَ وَ أَحَلَّ حَلَالَكَ وَ حَرَّمَ حَرَامَكَ وَ بَيَّنَ شَرَائِعَكَ وَ فَرَائِضَكَ وَ حَضَّ عَلَى عِبَادَتِكَ وَ أَمَرَ بِطَاعَتِكَ وَ نَهَى عَنْ مَعْصِيَتِكَ فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَمَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ وَ ذُرِّيَّةِ أَنْبِيَائِكَ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ.»
🌺الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلیِّ بنِ أَبِی طالِب وَ الْأَئِمَّةِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ
🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌷
🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
📚زادالمعاد، ص٣١٢
بوی غربت میرسد از سوی خاک سامراء..
🖤🌷شهادت امام هادی علیه السلام تسلیت باد.
🌺الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلیِّ بنِ أَبِی طالِب وَ الْأَئِمَّةِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ
🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌷
🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸
🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت
🌸 پُشت چی بمونیم...
✍روزگاری را درتیپ ویژه شهدا و کردستان بیاد می آورم ؛ علی رغم ساده و ابتدایی بودن تجهیزات ،امکانات، و ضعف هایی که در این بخش داشتیم ، اما در هر عملیات بدون اتکاء به این توان نظامی ؛ هرگونه عملیات چه آفند و چه پدافند غیر ممکن به نظر میرسید.
🍀 برو بچه های #مهندسی-رزمی با آن ماشین آلات سنگین را می گویم...
🍀 ما آنقدر درگیرودار عملیات و یورش به ضدانقلاب و دشمن بعثی بودیم ، آنقدر درگیر کمین وضدکمین یا تک و پاتک بودیم که اصلا" فکرش رو نمیکردیم که کجا هستیم ، چطور و به چه طریقی توان خودمان را حفظ کرده ایم.
🍀کمی به عقب برگردیم ، خداییش ، در هر عملیات اگرجایی بودیم که نقطه حیاتی بود و به قول امروزی ها استراتژیک و بایستی چند شب در آنجا می ماندیم ، چه اتفاقی میافتاد؟
🍀 بنا به دستور فرمانده! آنقدر همانجا می ماندیم ، تاراننده ای از جان گذشته بایکدستگاه زرد رنگ می آمد و به سادگی و با ویراژی پر سروصدا و به همراه دود مشکی ، از کنارمان میگذشت و ماهم تماشاچی مهارت او بودیم ، که با چه مهارت و دقتی و با چه انگیزه ای بسرعت خاکها را جابجا میکند.
🍀#مهندسی-رزمی-را میگویم، مهندسی رزم!
🍀هر بیل لودر او ، گواهی بود ، برای آنکه آن شب را در پشت خاکریزی مستحکم و با امنیت ساخته شده او که گاهی به چندین متر میرسید و به شکلی خاص دور تا دور قله ای را پوشش وحریم امنی فراهم میساخت، تانیروی پیاده پشت آن تا سپیده دم با قوت قلب نگهبانی و باقی بماند.
🍀آن لحظه به سادگی در خاکهای نرم بجا گذشته از لودر مهندسی ، کیسه های شن سنگر را با بیل های کوچکمان پر و روی هم می گذاشتیم و خیالمان راحت بود که نه دستمان تاول میزند. نه سختی کندن زمین داریم ، نه آنقدر باید تلاش کنیم که عرقمان در آید. تازه می توانستیم شب بهتر و هوشیار تر بیدار بمانیم و...
🍀مهندسی رزمی را در تیپ ویژه شهدا فقط با یک لودر و بعدها یک بلدوزر میشناختیمش ، نه به راننده آن کار داشتیم ؛ نه به مسؤولش که اصلا" چه کسی بوده؟ واقعا"به چه طریقی این دستگاه عظیم الجثه به منطقه آورده شده و یا رسیده ، چطوری و چه موقع خارج میشد. امنیتش چگونه تامین می شود. با پای خود به اینجا رسیده یا با کمرشکن آورده اند. کجا بالای کمرشکن رفته و به چه طریقی پایین آمده و...!؟
🍀ما فقط از آن لودر زرد رنگ خوشمان می آمد که مدام ویراژ میداد و با جلو عقب رفتن ، ده ها ، و صدها کیلو خاک را جابجا میکرد. به تیر تک تیر اندازها ، به گلوله دقیق خمپاره اندازه ای ضد انقلاب ، نه در روستاهای اطراف پسوه ، نه در اطراف جلدیان ، نه در بادین آباد ، نه هنگ آباد ، نه تپه درمان ، نه بازرگان و نه میر آباد ، نه دولتو ، نه دره افشین مهاباد ، نه دوپازا ، نه حاج عمران ونه هزاران هزار نقطه ای که بیاد ندارم ، اما او با ماشین زرد رنگش پا به پای نیروی پیاده حضور داشت. #مهندسی-رزمی را میگویم.!
🍀چه رخ داده بود که باز هم ما و شما فقط از مهندسی رزمی جاده سازی و سنگر دور پایگاه برای ژاندارمری و یا ارتش را میکند به یاد داریم؟!آن هم جسته گریخته!
🍀 از مهندسی رزم با ریختن و ساخت و ساز جاده آسفالت پس از هر مرحله آزاد سازی ، جاده پیرانشهر سردشت ، البته که فقط آنها نبودند. جهادسازندگی سنگر سازان بی سنگر را هم به مهندسی رزمی اضافه کنید. اما فقط آسفالت سازی هم نبود.!
🍀گاهی اوقات با بیل مکانیکی کانال میکندند و حتی زه کشی کنار جاده انجام میدادند، اون قسمت دیگه من و بعضی از شماها درلشگر نبودیم و لااقل از همه ی این دستگاهها حداقل یکی داشتیم.
🍀شاید من و ما نبودم اما تو خاطرات همرزم ها شنیدم تو والفجر ده ، کمکی بقیه مهندسی رزمی ها ، جاده و تونل زدن شدن ، یا در عملیات بدر ، مرداب پُر میکردند و پل میزدند.
🍀 کربلا چهار و پنج پل شناور... مهندسی ها کنارمون نبودن کارمان زار بود ، هرچند اصلا" به چشم هم نمی آمدند. و شاید هم مظلوم تر از آنها در جبهه نیست! چون چراغ خاموش میآمدند و کارشان را زیر منورهای دشمن انجام میدادند و میرفتند.
🍀 آنها را همیشه میدیدید؟! خیر؛!چون قبل از ما آنجا بودند تا ما بعد بیایم و مستقرشویم. گاهی اوقات باید نیروهایی ، آنها را یاری میدادند. تا میدان موانع و سیم خاردار با ارزش جهانی برایمان بکشند.
🍀 شایدسرویس بهداشتی و حمام سیار کار بگذارندو...خداییش اصلا" چنین رزمندگانی را یادتان میاد ؛؟!فکر نکنم ،! چون فقط آثارشان را میدیدیم و به ندرت خدمات آنها را درک می کردیم.!
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
(۲)
🍀اگه فکر میکنید تمام شده که در اشتباهید! حسین آقا پیکام همان درجه دار ارتشی خوش سیما و جذاب که جلوتر از همه با اون ماشین جیپ و بعدها تویوتا سفید رو باز و جلوتر از ستون موتور ریزه یادتان هست ، بعد از میر آباد به عشق امام حسین علیه السلام توی گِل و لای دست کرد تا مین را دربیاورد اما به آرزویش رسید ، یا احمد اکبر خواه رشتی لنگرودی که تو جاده مهاباد پسوه فقط با دیدن زمین و جاده و با چشم خودش ، مین ها را پیدا میکرد یا شهید عاصمی و یا هر کدوم از بچه های تخریب لشگر که هر کدوم از اونا به یک دلیلی اولین و آخرین اشتباهشان را انجام دادن و دیگه بین ما نیستند هم! از جنس مهندسی رزمی بحساب می آیند. حتی خودم هم روزی چنین آموزشی را دیده ام و به جبهه اعزام شده ام...
🍀راستی اگه زخمی شدید، یا جانباز و پاهاتون با کمک بهداری و اورژانس و برانکارد به بیمارستان صحرایی باز شده و جان سالم بدر بردید. باز هم کار مهندسی رزمی به چشم می آید ؛ باور کنید!
🍀اصلا" تو بر و بچه های مهندسی رزمی خلاقیت و ابتکار و نوآوری و... موج میزنه ، از ساخت بلم، قایق مرداب رو و پل های شناور و #متحرک خیبری و... بگیر تا برسید به سد سازی و مترو در این زمانه...
🍀اصلا" وقتی با خانواده میروید راهپیمایی روز قدس و ۲۲بهمن در تهران و...حتما از ایستگاه های صلواتی آب و چای وشربت و... دریافت کردید،!؟ این هم مربوط به ابتکار بچه های مهندسی رزمی هست و آن هم در اوایل جنگ که به نام تیپ ۲۱ امام رضا علیه السلام ثبت شده است ، حتی واکسی های صلواتی هم همانجا ابداع شدند!
🍀عزیزان فقط فهرست وار برای یاد آوری خدمتتان عرض کردم که اینقدر به فکر آن نباشید که رزمندگانی هستیم برای آفند و پدافند ، همه آن چیزها یک سیر مراحلی مقدماتی و تکمیلی هم داشت که یکی از آنها پشتیبانی خدمات رزم و دیگری مهندسی رزمی پشتش بود. مهندسی رزمی!
🍀هرچند جای عزیزانی همانند شهید فضلی خانی و یا شهید کنعانی ویا... هرکدام از آن عزیزان در بین ما خالی هست اما همه ی آنچه برایمان یافتند و ساختند و مرمت کردند و باقی گذاشتند،! هنوز هم پابرجاست.
🍀 از حمل توپ غنیمتی به پادگان که بعدها شد پایه توپخانه لشگر و پیداکردن ساختمان برای تیپ که مقر اصلی تیپ شد. همه و همه حداقل در تیپ ما پایه اش می تواند مهندسی رزمی بوده باشد.
🍀یاد همه ی شهدای مهندسی رزمی در هر رسته و گروهی که بودند گرامی باد.
🌸والعاقبه للمتقین
🌸این نوشتار ادامه خواهد داشت اگرخداوند متعال فرصتی عنایت فرماید.
🌸خوبان_عالم_دعا_بفرمایید ✍نبی زاده
🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌷
🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
🌷🕊🌷🕊🌷
💚 #کلام_وحی
💚إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَي الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَلَي رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ
💚البته شيطان را بر كسانى كه ايمان آورده و بر پروردگارشان توكل مى كنند، غلبه و سلطه اى نيست.
🍀 #سوره_مبارک_نحل_آیه_شریف۹۹
✍شيطان به سراغ همه مى آيد ، امّا در همه تأثيرگزار نيست. ايمان و توكّل ، قلعه اى است كه انسان را از آسيب پذيرى حفظ میكند.
💚 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن
🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸
🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت
💚 #گپ_خودمونی
✍زندگی در این دوران پر آشوب ما انسان ها ؛ پُر است از وقایع جدید و مثال زدنی...
🍀 دوران هشت سال دفاع مقدس در کشور اسلامی و عزیزمان ایران ، نیز از چنین وقایعی حکایتهای شنیدنی و مثال زدنی به همراه خود دارد.
🍀 هر یک از رزمندگان ، از صحنه های بی بدیل جنگ و بنا به فرا حال خود ، با چنین وضعیتی روبه رو شده اند . اما آن را یا به رشته تحریر در نیاورده و ترسیم ننمودند و یا بسیار بسیار کم و خلاصه در دور همی های بیان نموده اند.
🍀 مطمئن باشید ، این خاطرات و وقایع اتفاقیه، سبب فرهنگ سازی و جاودانگی آن دوران حماسی میشوند و نام شما را نیز در تاریخ وقایع نگاری آن دوران جاودان میسازند.
🍀 حماسه هشت سال دفاع مقدس از آن دست خاطراتی است که خدا خواهی و خدا جویی، حماسه حسینی علیه السلام ، جاودانگی خمینی کبیر رحمت الله علیه ، عدالت طلبی و حق جویی ، شجاعت ، شهامت ، ایثار و شهادت و... را در خود داشته و به مرحله عینی خود رسانده است.
🍀 حیف است، حیف است ؛ این قسمت از صحنه های نبرد ، مهندسی فرهنگی نشده و به آیندگان منتقل نگردد...!
🍀 ما هم مدیون ، همرزمان ، همسنگران ، شهدا و جانبازان ، مجروحان و رزمندگانی هستیم که زمانی با آنان میزیستیم و خداوند صبرو طول عمری عنایت نموده تا آن فضای سبز و قرمز را به خانواده آنان و جوانان برومند این سرزمین درمیان گذاشته ؛ معرفی و تحویل نماییم.
🍀 به راستی آیاچنین انتظاری بیهوده است ؛!که دست به نوشتار یا ضبط صدایی و...نماییم که از آن صحنه های فاخر و زیبا مطلبی به یادگار گذاریم.!؟
🍀 گروه فاخر و ولایی ، لشگر ویژه شهدا از آن دست گروها می باشد ، که با تبادل نظر ، همرزمان در آن بخش از صحنه هایی که شما در آن نقش داشته اید را به عرصه ظهور خواهد رسانید.
🍀 مهم نیست ، چگونه و به چه نحوی بیان می نمایید. اما مهم است که آن وقایع زیبا و حماسی را بیان و ثبت نمایید تا به یادگار بماند.
🍀 یک نکته هم این است که اگر چنین خاطراتی را هم در این گروه مطالعه نمودید ، حتما" آن را در جمع خانوادگی خود به منظور بستر سازی و نشر فرهنگ دفاع مقدس بیان نمایید. و از آن صحنه های بی نظیر به سادگی عبور نفرمایید.
🍀 به نوبه خود سپاسگزارم که توجه و از هم اکنون دست بکارمی شوید.
🌸والعاقبه للمتقین
🌸این نوشتار ادامه خواهد داشت اگرخداوند متعال فرصتی عنایت فرماید.
🌸خوبان_عالم_دعا_بفرمایید ✍نبی زاده
🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌷
🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸
🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت
🌸خواب خوش در ... تخته ی اول😄
سلام عزیزان مشتاق خاطره...🤔
✍به روایت همه ی عزیزانی که تو جنگ بودن ، جنگ جای گرم و نرمی به حساب نمی اومد... اما :
🍀 هر چیزی از خوردنی و نوشیدنی و پوشیدنی می خواستی ، با یه صلوات می تونستی به صورت شرافت مندانه بدست بیاری؛!😄
🍀 البته راه های دیگه ای هم برای بدست آوردن بود ، استغفار الله چرا همش فکر منفی میکنی! من کی گفتن تک زدن!😄
🍀 البته یکی از راه هاش می تونه همین مورد اخیر باشه! اما اگه میرفتی کمک ندارکات!اونوقت می تونستی یه درخواست کوچیک داشته باشی!🤐
🍀 آقا تو فصل زمستون چرا اینقدر طفره میری ، اصل ماجرا رو بنویس و خلاص ؛ مردم کار دارن میخوان برن دنبال یه لقمه نون حلال!😉
🍀 اول بگم اونایی که اهل دلن و اهل حرم رفتن و...بحسشون جدا ، میگم خدمتتون چرا!
🍀 جونم برا تون بگه که ؛ صبح سرم رو از زیر پتو ، ببخشید ، لحاف گرم و نرم بیرون آوردم دیدم هوا سرده ، هم برفی و هم گرفته ست و...یکدفعه ای صفحه روزگار جلو چشمم برگشت به سی و چند سال پیش ؛ گاهی اوقات اینطوری میشم ؛ البته فکر نکنید ، دیونه ی دیونه که نشدم ، اثرات جنگه ، و پیری😄
🍀 دیدم دراز کشیدم و تمام بدنم هم کوفته ست ، روز قبلش از عملیات پاکسازی جاده مهاباد سردشت برگشته بودیم مهاباد ، دبیرستان فنی ! راستی اونجا تخت داشتیم و تختامون هم چهار طبقه بود 😂 نخند داداشم😂 خودش ماجرایی هست برا خودش...
🍀 داشتم میدیدم ، زیر سرم پتو گذاشتم و تو کیسه خواب ، طبقه چهارم دارم لول می خورم. بحثم هم همین پتو و کیسه خوابی هست که امروزه تو چنگمونه و از نرم ترین و بهترین ها می خریمش؛ البته الان خیلی گرون شده ؛ آهای اونایی که دستشون تو کاره ، مزنه چند!؟ بله ، مزاحم اوقات شریف شدم تا یکم از کیسه خواب بگم :
🍀 نه ، نه اول پتو بوده بعد این یکی یعنی همون کیسه خواب اومده؛! اما پتو بهتره !؟ آره پتو... شاید 🤔 رنگ پتو می تونست ، قهوه ای ، مشکی ، کرم ، و یا طوسی باشه ، اگه رنگی بود که نور الانور میشد.
🍀 البته ما به همون تک رنگ بودنش عادت داشتیم. اما یه رنگ داش پلنگی یعنی آخر پتو😄 یه نوع دیگه ای هم داشت قهوه ای کم رنگ با مربع های سفید که دوتاش هنوز هم تو خونه پدری هست ، اونا رو تو دوتا مسابقه ی جداگانه ی عقیدتی جایزه گرفته بودم.😳
🍀البته بگم ها ما زیر سرمون می گذاشتیم ، برو بچه های ارتشی که تو پایگاه و تو کوه و کمر بودن هزار و یک فوت و فن براش می چیدن!
🍀 مثلا بعد اینکه به دار و دیوار سنگر پلاستیک سنگر یا همون نایلون میزدن وتا کف سنگر و اون ور دیوار تا سقف سنگر یه تیکه ادامه داشت ، قبلا براتون نوشتم ، یادتون میاد؟...
🍀 کف سنگر سرد می شد اونوقت پتو به جای قالی دست بافت ابریشم کرمان؛! استفاده میشد دور تا دور سنگر هم پتوی لول شده برا تکیه و پشتی خواب چیده می شد.
🍀 مال ما اعیون نشین ها ی مهابادی تو شهر مهاباد و مدرسه فنی پتو به عنوان پشتی بود.
اما بعضی اوقات جلوی درب ورودی ها نصب میکردیم و گاهی هم جلو پنجره سنگر و...میخ میکردیم به دیوار...😳
🍀 در و پنجره حسابی که نبود.! ببخشید ؛ ببخشیدا ؛ جلو در آسایشگاه و انبار ندارکات ، توالت ، حمام ، سنگر بتونی ، حتی سوله ها یه جداکننده ای بنام پتو بود که می تونستی ، اتاق های دبیرخانه ، مخابرات ، اتاق نقشه ی عملیات ، اتاق بازجویی اطلاعات😄...آویزون شده ببینی ؛ بیشترش هم هم پتو سربازی موشی رنگ سربازی...بود.برا امروز کافیه ✋
🍀چونکه صبح آمد وچشمم باز شد
🍀خلقـتم با خالقم هم راز شد.
🍀غرق رحمت میشود آنروز که
🍀صبحش با نام "تو" آغـاز شد.
🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸
🌸عاقبتتون ختم به خیر ، الهی به امید تو. صبحتون سر شار به عشق خداوند متعال و لبخند حتما" فراموش نشه ☺️✋
🌸والعاقبه للمتقین
🌸این نوشتار ادامه خواهد داشت اگرخداوند متعال فرصتی عنایت فرماید.
🌸خوبان_عالم_دعا_بفرمایید ✍نبی زاده
🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌷
🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💚 #کلام_پروردگار
💚فَرَجَعَ مُوسَي إِلَي قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفاً قَالَ يَا قَوْمِ أَلَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْداً حَسَناً أَفَطَالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدتُّمْ أَن يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُم مَّوْعِدِي
💚حضرت موسى عليه السلام با مردم عهد کرده بود كه در زمان غيبت او از برادرش هارون اطاعت كنند، ولى مردم با طولانی شدن غيبت حضرت موسی، و فریب های سامری، گوساله پرست شده و عهد پیامبرشان را ناديده گرفتند.
🍀 #سوره_مبارک_طه_آیه_شریف۸۶
✍ ميان اولیاء الهی و مردم ، تعهّدات و قرار هايى است كه اين قرارها شامل سيره ، احكام و نمايندگان آنها در ميان مردم مىشود كه بايد مردم به آنها وفادار باشند. و نافرمانی از این تعهدات ، غضب الهی را در پی دارد.
🌺امروزه نیز ، تبعیت از ولایت فقیه ، عهد امام زمان علیه السلام با امت است.مراقب این عهد و پیرو ولایت امر مسلمین باشیم.
🍀"اللهم احفظ لنا سیدنا و نور عیننا و قلبنا الذی بین جنبینا قائدنا امامنا الخامنه ای"