#داستانک_مهدوی
در جوارِ خانه خدا به خواب رفت.
شرفیاب شد خدمتِ رسول خدا.
حاجتش را به حضرتِ آخرین فرستاده گفت.
پیامبر حواله اش داد به حضرتِ آخرین منجی!
در همان عالَم رویا از رسول خدا صلی الله علیه و آله اینطور شنید:
"دوران، دورانِ فرزندم مهدیست؛ هر حاجتی که داری از او بخواه."
📚 ماهنامه فرهنگی موعود، شماره 18 و 19.
✅ تعجیل در ظهور مظلومترین امام، مهدی (عج) صلوات با ذکر فرج
@NJF313
👆👆👆
#داستانک_مهدوی
▪️به مناسبت سالروز درگذشت شیخ احمد کافی رحمة الله علیه (سی ام تیر ماه)؛
چند ماه بود که ساکن نجف شده بود.
برای زیارت و فرا گرفتن علوم دینی.
با هم درسش احمد قراری گذاشت:
چهل شب چهارشنبه،
رفتن به سوی مسجد سهله با پای پیاده،
به قصد توسل به امام عصر علیه السلام.
هفته چهلم اتفاق عجیبی افتاد.
احمد را دید که با حالی عجیب از مسجد بیرون آمد.
فهمید عنایتی شده،
جلو رفت و سوال کرد.
هر چه اصرار کرد جوابی نشنید؛
فقط شنید که: «من فردا عازم ایرانم. وقتی به ایران بیایی ماجرا را خواهی فهمید!»
چند ماه بعد وقتی به ایران آمد همه چیز را فهمید.
فهمید آن شب احمد را انتخاب کرده بودند تا نام مولای غایبش را احیا کند.
حالا نام شیخ احمد کافی برای همه مردم ایران آشنا بود.
و آشناتر از آن، مناجات های پر سوز و گداز او با امام عصر علیه السلام.
📚 به نقل از فرزند مرحوم کافی، شیخ محسن کافی.
✅ جهت سلامتی، تعجیل و تسهیل در ظهور مظلومترین امام، مهدی (عج): صلوات با ذکر فرج
@NJF313
👆👆👆
▫️از بصره آمده بودند دیدن امام؛
عریضه دلشان پر بود از شکایت؛
شکایت از یونس بن عبدالرحمن.
گلایه پشت گلایه؛
اتهام پشت اتهام.
یونس که در خانه امام حاضر بود
حرف ها را میشنید؛
خودش را اما به امر امام، پنهان کرده بود.
بصری ها که رفتند، با اشک و آه آمد خدمت امام؛
میخواست از خودش دفاع کند.
اما شنید که:
یونس! ... فرض کن در دست تو مرواریدی باشد،
مردم امّا بگویند سرگین شتر است!
حرف مردم آیا ضرری دارد؟!...
گفت: نه!
امام رضا علیه السلام فرمود:
وقتی امام تو از تو راضی باشد حرف مردم چه ارزشی دارد؟!
حالا قلب یونس بن عبدالرحمن آرام گرفته بود،
آرامشی از جنس رضایت امام زمانش.
📚بحارالأنوار جلد۲، صفحه ۶۵.
#داستانک_مهدوی
@NJF313