.
و اما آدم...
كسى كه بهترين ماشين را و شكلگرفتهترين وسيلهها را و تكامليافتهترين مَركبها را با خود دارد مسألهى بنبست و ترافيك و محدوديتها را بيشتر احساس مىكند و عميقتر مىفهمد.
انسانى كه در دو بُعد ماده و اخلاق شكل گرفته و به تكامل رسيده، اما جهت ندارد و راه ندارد، به بنبست و عبث و پوچى عميقترى گرفتار خواهد شد و اين بنبست و عبث و پوچى را ديگر نمىتوان با عرفان شرق هم درمان كرد و با هيپىگرى مداوا نمود، چون اين عرفان، خود يك نوع تكامل براى استعدادهاى عظيمتر انسان است كه پس از شكل گرفتن و تكامل يافتن، بايد به دنبال راهى بزرگتر براى حركت كردن و جهتى برتر براى دويدنش بود.
براى اين انسان، مسألهى جهت و صراط و مركبها و رهبرىها و روش حركت و منزلها، مطرح مىشوند و تنها استعدادهاى تكامل يافته در دو بُعد ماده و اخلاق مسألهاى را حل نمىكنند.
انسان هنگامى آدم مىشود كه به استعدادهاى شكلگرفتهاش جهت بدهد. براى اين انسان، مكتبى، مكتب مىشود...
|کتابِ رشد
استاد علی صفایی حائری|
هدایت شده از - تنها با او
به جای الکی وقت گذروندن تو فضای مجازی، بهتر نیست تو این تایمِ طلایی یه کار بهتر انجام بدیم...!؟