کتاب صوتی شب‌های پیشاور قسمت 3 قسمت بعدی فردا ادامه دارد... اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌

🌕 امام باقر علیه السلام فرمودند: حضرت قائم صلوات ﷲ علیه، به یارانش می‌فرماید: ای قوم من! مردم مکّه مرا نمی‌خواهند؛ برای آن که آنگونه که برای همانند من شایسته است، حجّت را بر آنان تمام کنم، فرستاده‌ای به سوی ایشان می‌فرستم. پس یکی از یارانش را فرا می‌خواند و به او می‌فرماید: به سوی اهل مکّه برو و بگو: ای اهل مکّه! من فرستادهٔ فلانی(امام مهدی) به سوی شما هستم و او به شما می‌گوید: ما اهل بیت رحمت و معدن رسالت و خلافت هستیم؛ ما ذریه محمد صلوات ﷲ علیه و آله و سلاله پیامبران هستیم؛ ما مورد ظلم و ستم و مغلوب واقع شدیم و حق ما از روزی که پیامبر ما از دنیا رفت تا به امروز گرفته شده؛ پس ما شما را به یاری می‌طلبیم؛ ما را یاری کنید! وقتی آن جوان این کلام را بگوید: به او هجوم می‌آورند و در میان رکن و مقام او را سَر می‌بُرند. او همان «نفس زکیّه» است؛ چون خبر این ماجرا به امام مهدی علیه السلام می‌رسد، به یاران خویش می‌فرماید: آیا به شما خبر ندادم که اهل مکّه ما را نمی‌خواهند؟ پس آن ها حضرت را رها نمی‌کنند تا آن حضرت خروج می‌کند. ✅ از این روایت نیز اتصال و نزدیک بودن قتل نفس زکیّه و قیام امام مهدی علیه السلام استفاده می‌شود؛ زیرا پس از رسیدن خبر شهادت وی به امام، اقدامات آن حضرت صورت می‌گیرد و با ۳۱۳ نفر به مسجدالحرام می‌آیند و قیام جهانی آن حضرت آغاز می‌شود..! 📗سرور أهل الإيمان، ج ۱، ص ۹۳ 📗بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۳۰۷ اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌

#پادکست_روز مهمترین شرطی که جایگاه یک فرد رو در حکومت صالحان «دولت امام زمان علیه‌السلام» مشخص می‌کنه چیه؟ #استاد_شجاعی | #استاد_عالی | montazer.ir

#مستند_صوتی کتاب انقلاب اسلامی و آینده جهان نوشته محمد شجاعی بخش بیست و دوم | مهدویت در قرائت تشیع و انقلاب اسلامی | montazer.ir

#مستند_صوتی |  بخش بیست و دوم کتاب انقلاب اسلامی و آینده جهان نوشته محمد شجاعی ۱• استکبار جهانی چگونه و از کجا با مسئله مهدویت آن هم با نگاه شیعی آشنا شد؟ و این آشنایی چه تاثیری در روند دشمنی او داشت؟ ۲• مهدیت در نگاه تشیع و انقلاب اسلامی چه شاخصه‌هایی دارد، که ایران را به مرکز توجه استکبار برای دشمنی تبدیل کرد؟ | montazer.ir

ادامه این جلسات مهم👇👌 ✌️👇

#گزارش‌صوتی. #جلسه 6️⃣ 📎موضوع: حکومت امام زمان علیه السلام 📌 فیضِ‌کلام: حجةالاسلام مهدی #دهبان 📌 بحث درباره عبارت آخرالزمان است که به معنای زمان دیگر است نه پایان زمان... 📌 شرح سه عبارت زیارت نامه امام زمان علیه السلام 📌 و در آخر درباره حیات مومن بعداز حکومت نکاتی گفته شد

📷 بخش هفتم مستند #آن_مرد_بسیار .... ❇️🌷 بخشی از زندگینامه عارف واصل حضرت آیت الله بهجت عنایت ویژه از طرف حضرت معصومه سلام الله علیها

✨ سختگیر بر مسئولان و مهربان بر بینوایان ✅ امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند: 🔸 «مهدی بخشنده‌ایست که مال را به وفور می‌بخشد، بر مسئولین کشوری بسیار سخت می‌گیرد، بر بی‌نوایان بسیار رئوف و مهربان است.» (۱) 📜 «ألمهدی سمح بالمال، شدید علی العمّال رحیم بالمساکین». ⬅️ روزگار رهایی، ج‌۲، ص: ۵۹۸ (۱). الملاحم و الفتن صفحه ۱۳۷، الحاوی للفتاوی جلد ۲ صفحه ۱۵۰ و المهدی صفحه ۷۱ و ۲۲۶. 🏷 #امام_زمان (عجل الله تعالی فرجه) #ظهور

❤️ قراری زیبا با امام زمان عجل الله تعالی فرجه 🎙حجت السلام عالی #امام_زمان علیه السلام

♨️ماجرای علامه بحرالعلوم و حواله امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) 🔸آخوند ملا زین العابدین سلماسی- از شاگردان و یاران نزدیک سید مهدی طباطبایی بروجردی معروف به بحرالعلوم- می گوید: 🔸 ایامی که در جوار خانه خدا نزد سید به خدمت مشغول بودم، روزی اتفاق افتاد که در خانه چیزی نداشتیم. مطلب را به سید عرض کردم، چیزی نفرمود. از عادات جناب بحرالعلوم این بود که صبح اول وقت طوافی دور کعبه می کرد و به خانه می آمد و به اتاقی که مخصوص خودش بود، می رفت و برای هر صنفی بر طریق مذهبش درس می گفت. در آن روزی که از تنگدستی شکایت کردم، چون از طواف برگشت ناگهان کسی در را کوبید. سید بحرالعلوم به شدت مضطرب شد و با شتاب به طرف در رفت و آن را باز کرد. شخص بزرگواری در لباس عربی داخل شد و در اتاق سید نشست و سید در نهایت فروتنی و ادب دم در نشست. ساعتی نشستند و با یکدیگر سخن گفتند. آنگاه برخاست و در خانه را باز کرد و دست مهمان را بوسید. او را بر شتری که دم در خانه خوابانده بود سوار کرد. 🔸مهمان رفت و سید بحرالعلوم با رنگ دگرگون بازگشت و حواله ای به دست من داد و گفت: این حواله ایست برای مرد صرافی که در بازار صفاست. نزد او برو و هرچه بر او حواله شده بگیر. آن حواله را گرفتم و آن را نزد همان مرد که سید سفارش کرده بود، بردم مرد چون حواله را گرفت به آن نظر نمود و آن را بوسید و گفت: برو چند باربر و کارگر بیاور. پس رفتم و چهار باربر آوردم. به قدری که آن چهار نفر قدرت حمل داشتند، پول رایج زمان را برداشتند و به منزل آوردند. من فوری برگشتم نزد آن صراف که از حال او و نویسنده حواله جویا شوم که او چه کسی بود. وقتی رفتم نه صرافی را دیدم و نه مغازه ای را که دیده بودم. از مغازه صراف پرس و جو کردم گفتند: ما اصلا در اینجا دکان صرافی ندیده ایم. 📚 فواید الرضویه، ص ۶۸۰