ه دشمن را جمع آوری و به اردوی سپاه ببرند و خود نیز به حالت آماده باش منتظر هر گونه تحرکات احتمالی عثمانیان گردید
سربازان نعیم پاشا که بصورت پراکنده در حال عقب نشینی بودند طعمه آسانی برای سواران حسینقلی خان زنگنه بودند ، ولی نعیم پاشا با هر سختی که بود در نهایت توانست باقیمانده سپاه خود را جمع آوری کرده و به دژ همدان پناه برد ، مردم همدان که از شکست عثمانیها مطلع شده بودند سر به شورش برداشتند ، نعیم پاشا که از داخل و بیرون شهر همدان تحت فشار قرار گرفته بود شبانه همدان را رها کرده و پنهانی به سمت کرمانشاه گریخت ، صبح روز بعد خبر عقب نشینی نعیم پاشا به حسینقلی خان رسید ، او که شهر همدان را محاصره کرده بود دستور جمع آوری چادرها را صادر و بیدرنگ به تعقیب نعیم پاشا پرداخت و در نزدیکی تویسرکان به او رسید و آرایش جنگی گرفت ، سپس دو سپاه مشغول ورانداز کردن یکدیگر شدند
از آنطرف به نادر خبر رسید که دروازه های شهر همدان باز و مردم با آذین بندی خیابانها منتطر ورود سپاه ایران هستند ، نادر با احتیاط به شهر وارد شد ، مردم همدان که مزه تلخ تحقیر و زیردست بیگانه شدن را چشیده و پس از هشت سال ، چشمشان به سرباز و سپاهی ایرانی افتاد ناگهان اختیار از کف داده و با شور و هیجانی وصف ناشدنی ، به پیشواز نادر و همراهانش آمدند ، اولین اقدام نادر ، رهائی پنج هزار نفر از مخالفان عثمانیان از زندان بود و دومین آن ، جمع آوری توپخانه مدرن و پیشرفته ترکان و سپس صدور فرمان گوشمالی خائنانی که با عثمانیان همکاری کرده بودند
به تویسرکان باز می گردیم ، که حسینقلی خان ، ناگهان از سمت غرب ، شاهد ایجاد گرد و غبار ناشی از ورود نیروهای تازه نفس عثمانی به فرماندهی تیمورپاشا و پیوستن آنان به لشگر نعیم پاشا گردید ، آمدن تیمور پاشا که علاوه بر فرماندهی پادگان کرمانشاه ، شمشیر زن یگانه ای بود ، نیروی مضاعفی به عثمانیان بخشید بطوریکه بی درنگ و متفقاً به سواران ایران تاختند
حسینقلی خان که غافلگیر شده بود پی برد که جنگیدن در مقابل این همه سرباز ترک بیهوده است ، لذا به جای تاخت و تاز ، روش دفاعی را برگزید و در حالیکه از حملات سخت آنان جلوگیری می کرد آرام آرام عقب می نشست ، ضمن اینکه پیکی نیز به نادر که اینک در همدان بود فرستاد و درخواست کمک فوری کرد ، پیک حسینقلی خان در میانه راه با پیک نادر برخورد کرد و به اتفاق نزد نادر رفته و وضعیت بحرانی حسینقلی خان را گزارش کردند
زمانی که پیک ، گزارش خود را به نادر میداد شیپور خاموشی زده شده بود ولی نادر کسی نبود که معنی استراحت را بفهمد ، هماندم مسئول تدارکات احضار و فورا ساز و برگ و آب و آذوقه مهیا و فقط طی سه ساعت سه هزار سرباز چابک و زبده ، بهمراه ده قبضه توپ به فرماندهی شخص نادر ، شبانه عازم آوردگاه خونین تویسرکان شدند ، نادر دستور داد الباقی سربازان ، ظهر فردای همان روز به تویسرکان اعزام شوند ، نادر را تا رسیدن به حسینقلی خان رها می کنیم و به تویسرگان می رویم
حسینقلی خان ، این سردار شایسته ، با همه کوششی که کرد ، سرانجام از چهار طرف در حلقه محاصره ترکهای عثمانی گرفتار شد ، او و سوارانش که مرگ را در چند قدمی خود دیدند ، پیمان بستند که حال که قرار است بمیریم مردانه می میریم و نامی از خود در قوم و قبیله و تاریخ سرزمین مان به یادگار می گذاریم ، فشار دشمن هر لحظه بیشتر و بیشتر می شد که ناگهان صدای غرش توپخانه ، سربازان پشتیبان عثمانی را مانند برگ خزان بر زمین می ریخت و اندکی پس از آن ، طبق معمول همیشه این نادر بود که پیشاپیش سپاه ایران با چرخش تبرزین معروف خود از سه طرف وارد میدان شد
سواران لر با آمدن نادر با همه خستگی ، دست به پاتک زده و بهمراه نادر ، چنان ضربات سختی به نعیم پاشا و تیمور پاشا وارد کردند که هنوز دو ساعت سپری نشده بود ، سرداران ترک ناچار به عقب نشینی به سوی کرمانشاه شدند ، نادر به حسینقلی خان و سربازانش استراحت داده و پس از آمدن نیروهای تازه نفس از همدان ، بیدرنگ به تعقیب عثمانیان پرداخته و در نزدیکی کنگاور به آنان رسید و بیدرنگ به آنان تاخت و پس درگیری مختصری ، عثمانیان به کرمانشاه عقب نشینی که در این شهر هم مانند همدان ، با شورش مردم کرمانشاه روبرو شدند لذا با عجله شهر را ترک و به قصرشیرین رسیدند ، در آنجا نیز با سپاهیان نادر روبرو و سراسیمه به آنطرف رودخانه دیاله (رودی در عراق امروزی) رفته و در همانجا اردو زده و موضع گرفتند ، نادر صلاح ندید سپاهش از رودخانه بگذرند و عده ای از سربازانش را در همانجا مستقر و به کرمانشاه بازگشت
اخبار این شکست های پی در پی و مفتضحانه به دربار امپراتوری عثمانی رسید ، خشمی عظیم دربار را فرا گرفته بود ، امپراتور پس از مشورت با بزرگان سپاهیان بی شمار خود ، سرانجام رسما به دولت ایران اعلام جنگ کرد
#اللهمعجللولیڪالفرج✋💚
@NOORI82325
#التماس_دعامولاجانم😍💚
🤝 بر مدار عهد
نکاتی پیرامون عهد با امام عصر علیه السلام
🎵قسمت شانزدهم
#بر_مدار_عهد
#عهد_با_حضرت
#اللهمعجللولیڪالفرج✋💚
@NOORI82325
#التماس_دعامولاجانم😍💚
4_5935968549116841933.mp3
1.28M
🤝 بر مدار عهد
نکاتی پیرامون عهد با امام عصر علیه السلام
🎵قسمت شانزدهم
#بر_مدار_عهد
#عهد_با_حضرت
#اللهمعجللولیڪالفرج✋💚
@NOORI82325
#التماس_دعامولاجانم😍💚
9.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری
- اِبن زیاد :
در جنگ شهری، بُرد با کسانی است که بتواند زنان را روانهی میدان کند!
💥در نبرد تمدنها، ما در کدام میدانیم؟
※ ویژه #روز_حجاب_و_عفاف
#اللهمعجللولیڪالفرج✋💚
@NOORI82325
#التماس_دعامولاجانم😍💚
مداحی_آنلاین_دل_که_با_دلبر_نباشد_چشم_تر_بی_فایده_است_حاج_منصور_ارضی.mp3
5.66M
⏯ #مناجات با #امام_زمان(عج)
🍃دل که با دلبر نباشد
🍃چشم تر بی فایده است
🎤حاج #منصور_ارضی
👌بسیار دلنشین
🌷 #سه_شنبه_هاى_جمكرانى
اللهم عجل لولیک الفرج
#اللهمعجللولیڪالفرج✋💚
@NOORI82325
#التماس_دعامولاجانم😍💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟣 خداوند تمام علوم را به اهلبیت علیهم السلام داده است ، تنها یک حرف از علم باقی مانده است ، نزد خداوند متعال که آن نیز مخصوص خودش است و از آن علم مخصوصش نیز شب های جمعه به اهلبیت علیهم السلام عنایت می کند
🎥 گوشه ایی از بیانات آیت الله حسین گنجی اشتهاردی
#اللهمعجللولیڪالفرج✋💚
@NOORI82325
#التماس_دعامولاجانم😍💚
9.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥⚠️غارت دختران و مادران ایرانی و خواب عجیب مسئولین مختلف!!!
🚫اونایی که دغدغه حجاب دارن چند درصدشون دغدغه اسب تروای امروز دشمن رو دارن؟!
🎙همراه با صحبت های استاد پورآقایی
#حجاب
#فضای_مجازی
#اللهمعجللولیڪالفرج✋💚
@NOORI82325
#التماس_دعامولاجانم😍💚
🛑 زندگی نامه نادر شاه افشار
🔺 پسر شمشیر ، سردار نا آرام
*قسمت شانزدهم*
برای امپراتوری عثمانی که نیمی از اروپا را درنوردیده بود و اکنون با تصرف دهها کشور اروپائی به وین ، پابتخت اتریش رسیده بود مایه ننگ بود که از یک سردار نوخاسته از کشوری ویران و پاره پاره شده که تا سه سال پیش هیچکس نام او را نشنیده شکست بخورد ، بهمین خاطر سردار بی همتای خود را بنام علیرضا پاشا که جنگاوری تیزهوش و شجاع و توانا بود را از جبهه اروپا به استانبول فراخوانده و به جنگ با سپهسالار سپاه ایران اعزام کرد ، علیرضا پاشا پس از ده روز ، نیروی سِتُرگ و عظیم بالغ بر یکصد و پنجاه هزار نفر با تجهیزات بسیار پیشرفته ، آماده و به سلطان عثمانی قول داد که ضربه ای سخت بر سپاه ایران وارد آورده و با سر نادر ، سپهسالار سپاه ایران ، به حضور سلطان برسد
از آن سو ، نادر که تا دیاله در عراق امروزی تاخته بود پس از استقرار نیروی مرزی و ساختن پادگانی در آنجا به قصرشیرین و کرمانشاه مراجعت کرده و پس از ساختن پادگان های متعدد در مسیر جاده ها ، وارد همدان شد ، روزی که نادر به همدان مراجعت کرد مصادف با ورود پیک شاه تهماسب به همدان گردید ، نادر پس از اطلاع از اعلام رسمی جنگ توسط عثمانیان ، بدون درنگ به سپاه خسته و تازه از جنگ بازگشته خود دستور حرکت به سمت تبریز را داده و در حال حرکت به تبریز با فرستادن پیک هائی به شهرهای مختلف ایران ، با قید فوریت تمام ، درخواست اعزام سرباز و پیوستن آنان به سپاه خود را ابلاغ کرد ، در درازای مسیر تبریز ، تعداد سربازان نادر افزون گشته بطوری که هنوز به تبریز نرسیده ، تعداد نفرات ارتش ایران ، به یکصد هزار نفر رسید
نادر بخوبی می دانست با توجه به اعلام رسمی جنگ توسط دولت عثمانی به ایران ، چنانچه در این جنگ شکست بخورد ، سلطه و اشغال امپراتوری عثمانی بر تمامی آذربایجان و کردستان و کرمانشاه و لرستان و خوزستان ، مشروعیت بین المللی یافته و برای همیشه ، کار از کار خواهد گذشت ، بهمین خاطر با عجله تمام بدون حتی یک روز استراحت در همدان ، بسوی تبریز تاخت ، او از جنوب و علیرضا پاشا از شمال مانند سیلی عظیم به یکدیگر نزدیک و نزدیک تر می شدند تا در نهایت در یکصد کیلومتری تبریز به هم رسیدند ، علیرضا پاشا که زودتر از نادر به میدان نبرد رسیده بودند بی درنگ فرمان حمله به سپاه ایران را صادر کرد و سربازان عثمانی مانند مور و ملخ به لشگر ایران تاختند
سپاهیان ایرانی با سفارش و تاکید نادر ، در لاک دفاعی سختی فرو رفتند ، نیروهای ترک با توجه به برتری همه جانبه نسبت به نیروهای ایران ، بر شدت حملات خود افزوده و موفق شدند در جناح راست لشگر ایران نفوذ کرده و تلفاتی نیز وارد نمایند ، با فرا رسیدن تاریکی شب ، هر دو سپاه به خطوط اولیه خود بازگشته و اولین روز نبرد با پیروزی ترکها پایان یافت
سرداران نادر با شگفتی و تعجب از تغییر رویه نادر ، شبانگاه به چادر وی رفته و علت امر را جویا شده و درخواست کردند لشگر ایران را از حالت دفاعی خارج و فرمان حمله بدهد ، نادر بدون اینکه دلیلی بیاورد دستور داد رویه و حالت لشگر ایران در صبح فردا نیز دفاع کامل بوده و هیچکس حق حمله ندارد
پاسخ گنگ و مبهم ولی قاطع و تحکم آمیز نادر ، سرداران را قانع نکرد ولی چون جرات و جسارت مخالفت نداشتند برای ابلاغ دستورات فرماندهی به افراد خود به چادرهای خود مراجعت کردند
بامداد روز بعد مجددا سربازان ترک که طعم شیرین پیروزی روز قبل را چشیده بودند به تاخت و تاز درآمده و از جناههای مختلف به سپاه ایران یورش آورده و سپاهیان ایران که در لاک دفاعی فرو رفته بودند فقط تنها برای دفع حمله دشمن دست به عکس العمل های محدود می زدند ، سستی سپاه ایران ، باعث شد سرداران ترک ، اعتماد به نفس بیشتری یافته و سخت ترین حملات را از تمام جهات به نیروهای ایران وارد کنند ، دیری نگذشت که در جناح راست سپاه ایران ، شکافی بزرگ ایجاد شد و هر لحظه احتمال از هم پاشیده شدن آن دور از ذهن نبود ، روز به پایان رسید و با تاریکی شب ، آرامشی هر چند سست و لرزان ، بر هر دو سپاه ، حکمفرما گردید ،
شبانگاه ، سرداران سپاه ایران مجددا به چادر نادر رفتند و قبل از اینکه حرفی بزنند نادر رشته سخن را بدست گرفت و دستور داد جناح راست سپاه را که آسیب جدی دیده بود شبانه و بطور پنهانی و بی سر و صدا ، با دو برابر نیروهای قبلی تقویت کرده و آرایش دفاعی لشگر نیز از نو تغییر یافته و این بار تاکید کرد سپاه ایران فردا مجددا ، حالت دفاعی اما دروغین بخود گرفته ولی بلافاصله با نزدیک شدن دشمن ، با تمام قوا و از همان سمت به آنان حمله ور شوند ، فرمانده جناح راست نادر ، حسینقلی خان زنگنه از خطه لرستان بود که در جنگ نهاوند با سپاه خود ، آسیب های فراوانی به عثمانیان وارد کرده بود و بشدت مورد علاقه نادر بود ، علیرضا پاشا برای سر این سردار لر ، پاداش قابل توجهی در نظر گرفته بو
د
در بامداد سومین روز نادر در حالیکه هوا هنوز روشن نشده بود برای فریب دشمن دست به حملاتی محدود زد ، سرداران سپاه علیرضا پاشا که بعلت تاریکی هوا ، هنوز متوجه تغییر همه جانبه در سپاه ایران نشده بودند با همان آرایش روزهای قبلی خود و با اعتماد به نفسی که ناشی از پیروزی های دو روز قبل شان بود بی باکانه به دل سپاه ایران زدند که ناگهان با فریاد الله اکبر و فریادهای یامحمد و یا علی سپاه ایران تا آمدند که به خود بیایند از سه جناح مورد حمله ای سخت واقع ، و در نهایت نیز عاقبتی بجز سرهای شکافته و دست ها و کتف های قلم شده و شکم های دریده ، عایدشان نشد و لگد کوب سم اسب ها و چکمه های سربازان ایران گشتند ، در این هنگانه عظیم ، نادر همانند ببر خفته ای که دمش را لگد کرده باشند ، پیشاپیش سربازان خود مستقیما به قلب سپاه دشمن تاخته و با چرخش تبرزین معروفش از کشته عثمانیان ، پُشته می ساخت ، جنگ با شدت تمام تا یکساعت پس از اذان ظهر ادامه یافت و اینک آثار شکست در سپاه عثمانیان نمایان شده بود
علیرضا پاشا که حیثیت جنگی خود را برباد رفته می دید برای دادن روحیه به سپاه خسته و درهم شکسته خود ، مانند نادر شخصا پا به میدان رزم نهاد ولی دیگر دیر شده بود و کار از کار گذشته بود ، او خیلی زود متوجه شد درگیری رو در رو با ایرانیان سودی ندارد لذا دستور عقب نشینی صادر کرد و سپاهیانش آرام آرام عقب نشستند
نادر که منتظر چنین لحظه ای بود دستور داد ترکها را دنبال کرده و اجازه فرار به آنها ندهند ، نادر سپاه درهم شکسته عثمانی را با وارد کردن تلفات زیاد به آنان ، تا ارومیه تعقیب کرد ، علیرضا پاشا که مطمئن شده بود نادر با سماجت تمام حتی یک لحظه او را رها نخواهد کرد ناچار شد ارومیه را نیز رها کرده بداخل خاک عثمانی پناهنده شود ، در این میان حسینقلی خان زنگنه نزد نادر آمده و با اصرار اجازه خواست وی را در عمق خاک عثمانی نیز تعقیب کند که نادر ضمن قدردانی از او ، با خواسته او موافقت نکرده و دستور بازگشت وی را صادر کرد
نادر بلافاصله به تحکیم استحکامات ارومیه پرداخته و با گماردن مرزبانهائی در آنجا بدون اینکه لحظه ای بیاساید با سپاه خود به سمت تبریز که هنوز در اشغال عثمانیان بود شتافت
خبر شکست علیرضا پاشا به نیروهای مقیم عثمانی در تبریز رسیده بود ، لذا آنها بلافاصله دروازه های دژ تبریز را بسته و آماده نبرد شدند ، طبق معمولِ دیگر شهرهای آزاد شده ایران ، مردم غیور تبریز نیز ، که هفت سال پیش مردانه در مقابل ترکها ایستادگی کرده و بسیاری از جوانانشان بدست ترکها شربت مرگ نوشیده بودند ، این بار نیز آرام ننشسته و دست به ایجاد هسته های مقاومت کرده و پس از آن دست به شورشی گسترده زدند ، پاشای تبریز که از سوی دولت عثمانی گمارده شده بود مردی روشن بین و آینده نگر بود لذا صلاح خود و سپاهیانش را در مقاومت در مقابل نادر ندانست و دستور داد هر چه سریعتر ، تبریز را ترک و به استانبول بروند
شتابزدگی تخلیه شهر چنان سراسیمه بود که ثروتمندان و تجار و بعضی مردم عادی اهل عثمانی که نتوانستند فرار کنند به خانه توانگران و دیگر افراد ایرانی رفتند و در آنجا پنهان شدند ، تبریزیان نیز با توجه به سابقه رفاقت چندین ساله ، جوانمردانه درخواست آنان را اجابت و پناهشان دادند
پس از ورود سپاه ایران به تبریز ، مردم تبریز یکصدا یاشاسین ایران و یاشاسین نادر سر می دادند و در مسیر سربازان نادر ، گوسفند و گاو قربانی کرده و اسفند دود می کردند ، نادر دو روز در تبریز ماند و پس از سپردن شهر به کارگزار ایرانی خود برای بازپس گرفتن اردبیل و ماکو و مرند و خوی از عثمانیان ، به آن سو حرکت کرد
دربار عثمانی که بشدت از شکست سردار معروف خود یکه خورده و بخشم آمده بود و در حضور سفرای اروپائی که در دربار آنان رفت و آمد داشتند خوار و خفیف شده بود سردار دیگری را بنام رستم پاشا که در جبهه اوکراین می جنگید را ، روانه جنگ با سپهسالار لشگر ایران نمود
شهرهای اردبیل و خوی و مرند و ماکو ، با زد و خوردهایی نه چندان گسترده به تصرف درآمد و نادر حین پیشروی به سمت باکو ، با سپاه رستم پاشا مواجه و بدنبال آن ، جنگی سخت و هولناک در گرفت که در این میان ترکها با دادن تلفات زیاد ، شکست سختی خوردند و علاوه بر تجهیزات و غنائم بسیار ، عده زیادی از افسران و سربازانشان به اسارت سپاه ایران در آمدند ، هنوز خستگی این جنگ در تن نادر مانده بود که ناگهان پیکی از مشهد به چادر نادر آمده و نامه ای به وی داد ، چهره برافروخته و خشم آلود نادر ، پس از خواندن نامه حکایت از خطری بس بزرگ داشت
پایان قسمت شانزدهم
#اللهمعجللولیڪالفرج✋💚
@NOORI82325
#التماس_دعامولاجانم😍💚
💄 ظرفیت زنان
بازکردن پای زنان به اغتشاشات، به چهار دلیل راهبرد دشمن است:
۱. افزایش جمعیت آشوب
۲. تهییج و تشجیع مردان
۳. احتیاط و تردید مأموران در برخورد با زنان
۴. مظلوم و محق جلوه دادن زنان
حال بهتر میتوان علت جنگ اعصاب فزاینده حول حجاب، نمادسازی از رنگ صورتی و مانور بر انقلاب زنان را دریافت.
#اللهمعجللولیڪالفرج✋💚
@NOORI82325
#التماس_دعامولاجانم😍💚