4.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 رهبر انقلاب در سال ٨٨: روز مباهله روزی است که پیامبر عزیزترین عناصر انسانی خود را به صحنه میآورد
مستند صوتی شنود - 02.mp3
زمان:
حجم:
16.23M
🎙 مستند صوتی شنود، قسمت ۲
(تجربه نزدیک به مرگ یک مسئول امنیتی در بیمارستان بقیه الله تهران)
🔺 تجربهگر #کتاب_شنود در پی حذف برخی قسمتهای کتاب #شنود، توسط ارشاد و نامفهوم شدن برخی قسمتهای آن و همچنین بیان برخی مطالب گفته نشده، تصمیم به روایت صوتی تجربه خود گرفته است و استاد امینیخواه مستندات روایی مرتبط با تجربه را بیان میدارد.
مروری بر نکات جلسه دوم:
🔻 عنایتی که در کودکی شامل حالم شد
🔻 نیاتی که داشتم را می دیدم.
🔻 ارزش هر عمل را نشانم میدادند
🔻 احساس ورشکستگی به من دست میداد
🔻 صفرهایی که در کارنامه عمل ردیف میشد
🔻 اعمالی که فکرش را نمیکردم ارزشمند باشد را از من خریدند.
🔻 عنایتی که حضرت زهرا (س) به من کردند.
🔻 جانی که حفظ کردم، جانم حفظ شد.
🔻 ماجرای همسرم و اتفاق عجیبی که افتاد
🔻 هیچ عمل خالصی نداشتم
🔻 شرمندگی که سراسر وجودم را فرا گرفته بود.
🔻 دغدغه ای که خدا از من خرید.
🔻 اگر دوست داشته باشی امام زمان را یاری کنی، در زمره ی یاران حضرتی.
🔻 چه شد که برگشتم.
#مستند_صوتی_شنود
7.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☑️ اشاره رهبری به روشن بودن آینده جهان
6.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا بیماران کرونایی در منزل فوت نمیکنند امت در بیمارستان آمار کشته ها بالا بود؟
دلیل فوت را از لابلای مصاحبههای تصمیمگیران اصلی ستاد کرونا بشنوید.
البته برخی از آنها بدون هیچ محاکمهای از ستاد کرونا اخراج شدند و برخی دیگر همچنان چشم بسته درحال تجویز نسخه های سازمان بهداشت جهانی به مردم هستند.
🔴 سرنوشت تنها شکایت ثبت شده در سیستم قضایی علیه حسن روحانی با ۶۳۳ هزار امضا همچنان در پرده ابهام است. این بزرگترین آزمون دستگاه قضایی در تاریخ جمهوری اسلامی برای برگشتن اعتماد مردم خواهد بود.
#محاکمه_روحانی
سید هادی ✍
⚖ شما هم از #باندفریدون شکایت کنید👇
👉 Asle90.24on.ir
#⃣ #صیانت_از_ایران
جبههٔ انقلاب اسلامی در فضای مجازی
✊🏻 @jebheh
4.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زورگیران خشن محدوده سی تیر تهران با گلوله پلیس زمین گیر شدند
11.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️🎥 کلیپ « فهم اشتباه از شیطان »
{ پاسخ به شبهه شبهات ملحدین }
🎙با کلام و تحلیل آقای #ایمان_اکبرآبادی
📌 تهیه شده در جنبش منادی زمان
📍 دانلود با کیفیت { خوب }
#الحاد
#آتئیسم
#شیطان
⭐️«اللهم عجل لولیک الفرج»⭐️
10.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▫️ذیحجّه بعد از این همه اتفاق زیبا فقط آمدن تو را کم دارد.
تو بیایی و از این به بعد، ذیحجّه را نه فقط به خاطر «غدیر»،
نه تنها برای «مباهله»،
نه فقط برای نازل شدن «هَل اتی» و...
بلکه برای آمدن تو نیز جشن بگیریم.
بگذار قشنگترین حُسن ختامِ این سال قمری، آمدن تو باشد.❤️
🛑 زندگی نامه نادر شاه افشار
🔺 پسر شمشیر ، سردار نا آرام
*قسمت بیست و هشتم*
نادر دستور داد توپخانه ایران دقیقا بر روی یک نقطه از دژ گنجه مستقر شده و پی در پی همان نقطه را بکوبد ، در نتیجه در همان روز اول ، بیش از هفتصد سرباز محافظ دشمن ، از پای درآمدند ولی فرمانده دژ گنجه دستور می داد حتی بر روی پیکرهای بیجان سربازان کشته شده ، سنگ و گل و ساروج (ماده ای شبیه سیمان) بریزند و شکاف های ایجاد شده را پر کنند
شاهزاده گولیتسین که همراه نادر بود پیشنهاد کرد که نادر از توپخانه پیشرفته روسها که بسیار بزرگ و دوربرد است برای کوبیدن دژ گنجه بهره برداری نماید ، نادر بیدرنگ پیشنهاد گولیتسین را پذیرفت ، وی که همه فرمانداران روس موظف به اجرای فرامین او بودند فورا نامه ای به نزدیک ترین پادگان روسها نوشت و درخواست ارسال پانزده توپ نیرومند و سنگین نمود
با اینکه هوا بسیار سرد شده بود ولی نادر دست از محاصره نمی کشید و بدون توقف دستور شلیک توپخانه به دیواره های مستحکم دژ گنجه را صادر می کرد ، پس از مدت کوتاهی توپخانه روسها رسید و شلیک بی امان توپخانه روسها نیز نتوانست دژ گنجه را تخریب و یا رخنه و شکاف قابل توجهی در آن ایجاد نماید ، نادر که مرد یک جا ماندن نبود محاصره دژ را به یکی از سردارانش سپرد و خود با نیمی از سپاهیانش در آن سرمای سخت و استخوان سوز به سوی شهر شماخی حرکت کرد ، پس از رسیدن به آنجا دستور داد همه ساکنان آنجا به شهر دیگری کوچ کنند و سپس دستور داد شهر به کلی ویران و با خاک یکسان شود زیرا معتقد بود موقعیت این شهر طوری است که هر زمانی می تواند دیگ طمع بیگانگان را بجوش آورده و باعث دردسر سپاهیان ایران شود ، نادر سپس با بهره گیری از اسرای عثمانی شهر تازه ای بنام آق سود در آن حوالی ساخت و ساکنان شماخی را در آن سکنی داد
در این زمان به نادر خبر دادند عبداله پاشا با سپاهی گِران ، شامل سی هزار سرباز پیاده و پنجاه هزار سواره جمعا هشتاد هزار نفر به تفلیس (پایتخت فعلی گرجستان) آمده و قصد دارد پس از سپری شدن فصل سرمای سخت قفقاز به سپاهیان ایران حمله کند
همه نیروهای نادر بیش از پنجاه و پنج هزار سرباز که آن هم در مناطق مختلف قفقاز بطور پراکنده مستقر بودند نبود و سپاهیانی هم که مستقیما همراه و زیر نظر نادر بودند نیز بیش از هجده هزار نفر نبود
خبر ورود هشتاد هزار سپاهی ترک به تفلیس که با ده هزار نیروی مستقر در دژ تفلیس بالغ بر نود هزار می شد برای نادر خبر بسیار ناخوشایندی بود زیرا یکی از سرداران نادر بنام صفی خان بغایری ، با پانزده هزار نیرو برای محاصره دژ تفلیس در حال رسیدن به آنجا بود و چنانچه عبداله پاشا که به تازگی وارد تفلیس شده بود از تعداد نیروهای اعزامی به تفلیس آگاهی می یافت قتل عام نیروهای صفی خان تا آخرین نفر قطعی بود لذا نادر در آن سرمای سخت دستور حرکت به سوی تفلیس را صادر کرد
یکی از عادتهای نادر که همیشه منجر به غافلگیری دشمنان می شد این بود که از بین چند مسیر ، همیشه سخت ترین و ناهموارترین راهها را برای رسیدن به دشمن انتخاب می کرد ، لذا نادر دستور حرکت سریع سپاه هجده هزار نفره خود ، آن هم از دشوارترین مسیر را صادر و به کمک صفی خان بغایری شتافت و پس از مدت کوتاهی به وی ملحق شده و دور تا دور شهر تفلیس را به محاصره درآورد
پس از محاصره تفلیس با توجه به اینکه عبداله پاشا در دژ شهر سنگر گرفته بود نادر که توپخانه ای نیز با خود نیاورده بود ادامه محاصره شهر را صلاح ندید و دستور داد که تمامی نیروهای ایران بسوی دژ ایروان (پایتخت فعلی ارمنستان) که استحکام دژهای گنجه و تفلیس را نداشت تاخته ، تا ضمن اینکه آنجا را از چنگ عثمانیان خارج نماید عبداله پاشا را مجبور به مداخله و جلوگیری از سپاهیان ایران نماید
حیله و ترفند نادر موثر افتاد و عبداله پاشا که شنید نادر بسوی ایروان حرکت کرده چون میدانست که شهر ایروان تاب مقاومت در برابر سپاه ایران را ندارد ناچار شد برای نجات ایروان نیروهای خود را از تفلیس خارج و مستفیما با نادر به مقابله بپردازد
نادر که منتظر چنین فرصتی بود سرداران خود را جمع کرد و گفت ، اینک آغاز جنگی مردانه و رو در روست ، صفی خان بغایری خطر جنگ رو در رو با عبداله پاشا که هشتاد هزار نیرو همراه دارد را به نادر گوشزد کرد ، نادر در آن جلسه گفت ، در حال حاضر هشت ماه است که در سرزمین سرد قفقاز در میان کوههای سر به فلک کشیده و دره ها و پشت دیوارهای بلند دژها سرگردانیم و سختی می کشیم ، ولی کاری از پیش نبرده ایم ، پس بهتر است تکلیف خود را با عثمانیان مشخص کنیم ، یا کشته می شویم یا دشمن را به زانو در می آوریم
بدنبال این سخنان ، نادر فورا چند پیک تندرو برگزید و هر یک از آنها را به شهرهای مختلف قفقاز که نیروهای ایران سرگرم محاصره آنها بودند فرستاد و به همه آنان فرمان داد برای مقابله با عبداله پاشا ، به سپاه اصلی که نادر در ر
اس آن بود بپیوندند ، نیروهای عبداله پاشا و نادر در ده کیلومتری آق کندی به یکدیگر رسیدند و در مقابل هم اردو زدند
نادر قبل از اینکه به آق کندی برسد دستور داده بود پنج هزار نفر از سواران سپاهش در نقطه ای دور از اردو و میدان جنگ در نقطه ای کوهستانی که مشرف به میدان جنگ بود پنهان شوند و بدون اینکه صدائی از آنان بلند شود و یا تحرکی از آنان سربزند فقط منتظر علامت و دستور نادر باشند تا وارد میدان جنگ شوند
بامداد روز جنگ فرا رسید ، نیروهای ترک به یکباره مانند مور و ملخ به سپاهیان ایران تاختند ، جنگی هراس آور و بی رحمانه در گرفت ، نادر مانند همیشه با فریادهای رعدآسای خود ، تبرزین کشان دقیقا وسط میدان ، با رشادت و شجاعتی بی نظیر بدون اینکه ذره ای از مرگ واهمه داشته باشد می جنگید و سپاهیان ایران نیز ، با سرسختی تمام ، تاخت و تاز همه جانبه ترک ها را تحمل می کردند
عبداله پاشا که دورادور صحنه کارزار را تماشا می کرد از زیادی نفرات خود که بیش از دو برابر نیروهای ایران بودند غرّه شد (مغرور شد ، فریب خورد) و با دلگرمی تمام به توپچیان خود فرمان شلیک به سوی سپاهیان ایران را صادر کرد
با بلند شدن صدای توپخانه دشمن ، نادر به محل استقرار آن ها پی برد ، و با تعداد نفرات اندک همراه خود با بی باکی و دلاوری تمام فرمان حمله بسوی توپخانه ترک ها را صادر کرد و هم زمان به سواران خود که در بالای کوههای مشرف بر میدان جنگ پنهان شده بودند دستور حمله صادر کرد
با یورش و حمله برق آسای نادر و همراهانش بسوی توپخانه ، عبداله پاشا که اینک نادر را در میان یارانش شناخته بود دستور حمله همه جانبه ای بسوی وی صادر کرد و برای مرده و زنده نادر ، جایزه ای کلان در نظر گرفت
سپاهیانی که در تعقیب نادر بودند ناگهان مشاهده کردند تپه های دو سوی میدان جنگ سیاه شده و پوشیده از سوارانی است که با شتاب در حال نزدیک شدن به آنان هستند ، بهمین خاطر ناچارا از تعقیب نادر چشم پوشی کرده و به مقابله با سواران پرداختند
نادر و همراهانش با سرعتی شگفت آور به توپخانه ترکها رسیدند و تمام توپچی های دشمن را طعمه شمشیر خود کرده و بدستور نادر ، لوله های توپ بسوی ترکها چرخیده و آنان را زیر آتش سنگین خود گرفتند ، از آنطرف توپخانه ایران نیز شروع به غرش نمود و سپاهیان عثمانی از دو طرف زیر آتش توپخانه خودی و غیر خودی قرار گرفت
در یک لحظه وضع جنگ دگرگون شد ، عبداله پاشا چاره ای ندید جز آنکه نیروهای ذخیره خود را وارد میدان کند و خود نیز فرماندهی آنرا بعهده گرفت ، نادر که چنین دید ، خود بهمراه سربازانش به صحنه کارزار باز گشت و مستقیما بسوی نیروهای تحت امر عبداله پاشا شتافت
درگیری هولناک و خونینی در گرفت ، هر دو طرف با حملاتی سخت ، یکدیگر را مورد تهاجم قرار می دادند ، در این حال مصطفی پاشا ، معاون عبداله پاشا که داماد امپراطور عثمانی نیز بود توسط سربازان ایران به هلاکت رسید ، شدت حملات نادر و همراهانش به حدی شدید و سرسام آور بود که به فاصله کمی چند تن از سرداران همراه عبداله پاشا ، یکی پس از دیگری طعم تلخ مرگ را چشیدند
شمار کشته های ترک ها هر لحظه بیشتر و بیشتر می شد ، در این احوالات سخت یکی از سرداران همراه نادر ، بنام رستم قراچورلو ، عبداله پاشا را شناخت و با چرخش کمندی که بهمراه داشت بسوی او هجوم آورده و او را از میان دهها محافظ جان بر کف که مانند چشمان خود از او محافظت می کردند از صدر زین اسبش سرنگون و در حالیکه تن و بدن عبداله پاشا را روی زمین ناهموار می کشید با شتاب و تاخت سریع بسوی اردوی ایران حرکت کرد
محافظان عبداله پاشا که این چنین دیدند برای نجات فرمانده خود ، به تعقیب رستم قراچورلو پرداختند ، در این بین همراهان رستم نیز به حمایت از فرمانده خود پرداختند ، جنگ خونینی بین دو طرف در گرفت و عبداله پاشا چند بار بین دو طرف دست بدست می شد ، در این میان رستم قراچورلو که احتمال داد ممکن است شکار با ارزشش از دست برود از اسب خود به روی عبداله پاشا جهید و با حرکتی برق آسا ، دشنه خود را از کمر بیرون آورده و فی الفور سر از تن عبداله پاشا جدا کرد و مجددا بر روی زین اسبش پرید و با شتاب از محل در گیری دور شد و یکسر بسوی نادر که اینک در وسط میدان بود حرکت و در میان راه نیز نیزه ای برداشته و سر عبداله پاشا را بر سر آن زده و سپس خود را به نادر رسانید
نادر که سر عبداله پاشا را دید به سپاهیان خود نهیب زد و دستور حرکت تمامی سپاه را بسوی ترک ها که اینک بیشتر سرداران خود را بعلاوه فرمانده کل سپاه را از دست داده بودند را صادر کرد ، در پی صدور این فرمان ، شیرازه و نظم سپاهیان عثمانی از هم گسیخته و باقیمانده آنان بسوی رودخانه اترک عقب نشینی کردند ، نادر دستور تعقیب لشگر عثمانی را صادر کرد که در نهایت پس از گذر از رودخانه اترک همگی فراریان با پشتیبانی ارمنی ها که هوادار نیروهای ایران بودند یا کشته شدند و ی