(✌️تاظهور✌️)
⭕️اربابان گمراهی
💢نقد افکار استاد غفاری
✍️بخش اول
👤"غفار عباسی گویدرق" مشهور به غفاری، متولد ۱۳۴۱ در شهر مراغه است. پدرش فرش های کهنه خرید و فروش می کرد و خودش تا سال ۱۳۶۶ در مراغه بستنی فروشی داشته است. پس از آنکه در سال ۱۳۶۵ با سید فرید موسوی آشنا می شود، همه چیز را رها کرده و وارد مسائل عرفانی می شود .
📚مادر واقعی ص ۲۴۵
🔺غفاری مدت ۸ ماه در جبهه بوده و مدعی است که در همین مدت کوتاه، تمامی مقامات عرفانی را طی کرده است.
📚 . بدایه السلوک ص۴۰۲
👤غفاری در سال ۱۳۶۶ و در سن ۲۵ سالگی، به توصیه سید فرید موسوی، برای این که طلبه بشود به قم می آید.سید فرید موسوی زوارق که در علوم غریبه نیز دست داشته است به واسطه جایگاه پدرش که از علمای مراغه بود، و منبرهای جذابی که داشته، بین مردم مراغه محبوبیت خاصی پیدا می کند. وی مدعی بوده که از جانب آیت الله بهجت و آیت الله خوشوقت اجازه تربیت شاگرد داشته است. البته این ادعا از سوی هردو بزرگوار رد شده است. وی بعد از مدتی به طور کلی در قم ساکن می شود و در سال ۱۳۹۵ در قم فوت می کند.
پنج سال بعد در حالی که تحصیلات حوزوی اش در پایه چهارم ناقص بود، معمم می شود. وی مدعی است به علت این که معتقد بوده که نبایستی از پول شهریه امرار معاش کرد، وارد برخی مشاغل اداری می شود. از جمله مدتی در دانشگاه قم ("مدرسه عالی قضایی طلاب قم" ) به عنوان کارمند استخدام شده و پس از مدتی به مرکز جهانی علوم اسلامی (ع) می رود. منتهی در مصاحبه ای که با آقای سیدرضی موسوی، از دوستان قدیمی غفار عباسی در مراغه، انجام دادیم، ایشان ماجرا را به گونه ای دیگر نقل می کند:
غفار عباسی به همراه چند نفر دیگر و با توصیه سید فرید موسوی به قم آمدند که درس طلبگی بخوانند. این افراد زیر نظر خود موسوی دروس طلبگی را می خواندند و به طور رسمی حوزه آن ها را پذیرش نکرده بود. به همین خاطر شهریه به آن ها تعلق نمی گرفت و دچار مشکلات مالی شده و مجبور شدند در کنار تحصیل کار کنند.
🔻دوستان عباسی که به توصیه سید فرید به قم آمده بودند، پس از مدتی به مراغه بر می گردند؛ ولی عباسی می ماند و با واسطه سید فرید موسوی با خانواده آیت الله تفرشی وصلت می نماید. وی پس از مدتی به همراهی سید فرید موسوی به جلسات آیت الله سعادت پرور (پهلوانی) وارد می شود.
💢غفاری در سال ۱۳۷۲ با مدرک سطح یک، به عنوان کارمند جذب مجموعه جامعه المصطفی می شود. این در حالی است که وی در یکی از سخنرانی هایش ادعا می کند چندین سال مدیر یک مدرسه علمیه بوده ( . شوق عشق ص۳۰۱) و ۱۰ سال نیز به عنوان یکی از اعضای تیم مصاحبه سطح ۴ (دکتری) به طلاب خارجی در مدرسه حجتیه فعالیت داشته است.
📚شوق عشق ص ۶۹-۷۰
👤غفار عباسی در حالی که نتوانسته دروس سطح یک حوزه را به پایان برساند، مریدانش از وی با عناوینی چون آیت الله، علامه، آیت الحق، استاد و ... یاد کرده و در بنرهای تبلیغاتی سخنرانی های وی، خصوصا در شهرهای غیر از قم، از این عناوین برای معرفی وی یاد می کنند.
سابقه حضور وی در مدرسه حجتیه به سال ۱۳۷۸ بر می گردد. وی در ابتدا جلسات اخلاقی را برای تعدادی از طلاب ترکیه ای داشته و توانسته بود برخی از مردم عوام را نیز دور خود جمع نماید. مسئولین مدرسه پس از این که از این جلسات اطلاع پیدا میکنند، به عباسی دستور می دهند که این جلسات را تعطیل کند که با فحاشی وی نسبت به مدیر وقت آن مرکز مواجه می شوند.
غفاری در منزل اخلاق تندی داشته و با فرزندانش دچار اختلافاتی بوده است. به گونه ای که یکی از پسرانش که در ابتدا وارد حوزه شده بود، مدتی بعد حوزه را رها کرده و حتی ریش های خود را نیز تراشیده بوده است. این پسر به خاطر اختلافات شدیدی که در منزلشان بوده است مدتی را شب ها در محل کارش در یکی از موسسات قم می خوابیده و تمایل به رفتن به منزل نداشته است. این اختلافات به حدی بوده که غفاری یکی دوبار تا مرز طلاق از همسرش پیش رفته که با وساطت آیت الله تحریری این اتفاق نمی افتد.
🔺وی حوالی ۱۳۸۲ جلسات دیگری با طلاب خارجی در مجتمع شهید بهشتی داشته که از آنجا که در این جلسات بیشتر به خودش دعوت میکرده و بیشتر جمعیت جلسه از خارج مجتمع به این جلسات می آمدند، مدیران مربوطه نسبت به تعطیلی این جلسات نیز اقدام می کنند. در سال ۱۳۹۴ به عنوان کارمند در کتابخانه مجتمع امین جامعه المصطفی فعالیت داشته؛ که بر اثر حواشی به وجود آمده، قبل از زمان بازنشستگی، از جامعه المصطفی به نحوی اخراج می شود.
📚مصاحبه با آقای رهبری (مدیر موسسه بعثت)
📚مصاحبه با استاد رضایی کرمانشاهی (از شاگردان هم دوره غفار عباسی در جلسات آیت الله سعادت پرور)
✍️پایان بخش اول
🔺ادامه دارد...
#طرح_ماهان #اربابان_گمراهی