دو 2️⃣
علامه مجلسى نیز با آنکه به نوعی اعتبار اصل کتاب منبع را تأیید کرده، اما با آوردن عبارت (و روی مرسلاً) این نقل را قوی نمیداند.[5]
3. هرچند اندیشوران متأخری؛ مانند سید عبدالحسین شرف الدین،[6] شیخ فتح الله معروف به شیخ الشریعه و شیخ محمد حسن مظفر[7] این ماجرا را نقل کرده و برای پذیرش آن نیز توجیهاتی ذکر کردهاند، اما همانگونه که بیان شد، گزارش «سر به چوبه محمل زدن زینب(س)» در منابع اوّلیه و کتابهای معتبر نقل نشده و مجرد نقل این داستان توسط یک فقیه و یا سکوت و عدم اعتراض فقیهی دیگر، در مقابل نقل این ماجرا توسط مداحان و خطیبان را نمیتوان دلیلی بر صحت نقل و پذیرش قطعی آن دانست؛ زیرا فقهای معاصر و گذشته، مطالب بسیاری را از زبان گردانندگان مراسم عزاداری شنیدهاند که مورد تأییدشان نبوده، ولی شرایط این اجازه را به آنان نمیداد تا علناً اعتراض کنند.
به هر حال از لحاظ سندی باید گفت که اولین منبع در دسترس ما، از ماجرای کوباندن سر حضرت زینب(س)، کتاب «المنتخب» طریحى است که میان متخصصان علم حدیث از اعتبار چندانی برخوردار نیست.
ب. بررسی محتوایی
این گزارش مسلم جصاص علاوه بر ضعف سندی، اشکالات محتوایی هم دارد.
1. شیخ عباس قمى در ادامه کلام خود درباره سند این گزارش میگوید
میگوید: «نسبت شکستن سر به جناب زینب(س) و اشعار معروفه نیز از آن بانو که عقیله هاشمیّین، و عالمه غیر معلّمه و رضیعه ثدى نبوّت، و صاحب مقام رضا و تسلیم است، بعید به نظر میرسد».[8] یعنی با توجه به شخصیت رضا و تسلیم و خویشتنداری حضرت زینب(س) باید گفت: آن زینب کبرائی که متون اسلامی او را توصیف میکند، از زمین تا آسمان با زینبی که در این گزارش است، فاصله دارد. زینب(س) قطعاً کارى بر خلاف توصیه مؤکّد امام حسین(ع) انجام نمیدهد؛ زیرا بر اساس گزارش منابع معتبر، امام حسین(ع) به ایشان سفارش فرمود: «خواهرم! تو را سوگند میدهم و بدان، عمل کن. بر [مرگ] من، گریبان چاک مده و صورت مخراش».[9] آیا کوباندن سر بر محمل، عمل به این سفارش است؟
2. همانگونه که در بسیاری از گزارشها آمده، محملى بر روی شتران نبود،[10] بلکه اسیران را بر شترهاى بدون جهاز سوار کردند تا ناراحتى ببینند و محمل یک وسیله محترمانه است و هیچکس آنرا براى اسیر خود انتخاب نمیکند.[11]
شیخ مفید از حِذْلَم بن سُتَیر اینگونه گزارش میکند: «در سال 61 هجرى به کوفه وارد شدم و این مصادف بود با زمانى که علىّ بن الحسین (ع) با زنان خانواده از کربلا وارد میشدند و مأموران [یزیدى] گرد آنان حلقه زده، مردم براى تماشاى آنان از خانهها بیرون ریخته بودند. چون اهلبیت را سوار بر شتران بیجهاز پیش آوردند زنان کوفه شروع به گریه و زارى نمودند...».[12]
در خود اشعارى که به نام امام سجاد(ع) نقل شده به صراحت آمده است؛ «ما را بر شتران برهنه سوار کردند». روشن است که منظور حضرت شخص وى نیست، بلکه تمام اسرا را اینگونه سوار کردند.
3. اینکه حضرت امکلثوم گفته باشد صدقه بر ما حرام است، درست به نظر نمیرسد؛ زیرا زکات واجب بر سادات حرام است نه صدقه مستحبى و امکلثوم میخواسته بگوید که معنا ندارد که پدر آنها را بکشید و اکنون بر آنها رحم کنید. بهعلاوه؛ اینجا نیز گزارشى که اسفراینی در «نورالعین» از مسلم جصاص نقل کرده، با گزارش طریحى[13] متفاوت است. اسفراینی مینویسد: «امکلثوم فریاد زد که اى مردم کوفه! سنگ بر سر کسى باد که به ما تصدق بدهد، سپس آنچه به اطفال داده بودند، گرفت و پرت کرد».[14] افزون بر اینها؛ در گزارشهای دیگری آمده است که اهلبیت(ع) در مواردی نیز هدایای کوفیان را میپذیرفتند و از آنها استفاده میکردند.[15]
4. گزارشهای معتبر تاریخی حاکی از آن است که عمر سعد، سر مقدّس امام حسین(ع) را، بیدرنگ پس از شهادت آنحضرت، همراه خولی بن یزید اَصْبَحی و حُمَید بن مُسْلِم اَزْدی نزد عبیدالله بن زیاد فرستاد.[16] و از آنجا که کاروان اسیران یک روز بعد؛ یعنی روز یازدهم از کربلا به سمت کوفه حرکت نمودند، پس اصلاً هنگام ورود کاروان اسیران به کوفه سر مقدّس امام حسین(ع) همراه آنها نبود، تا حضرت زینب(س) با دیدن آن از خود بیخود شود.
جمعبندی
بر اساس آنچه گفته شد، اصل ماجرای یاد شده را به سختی میتوان پذیرفت و با فرض پذیرش نیز انجام چنین کارى از سوى حضرت زینب(س) در آن شرایط سخت و بحرانی نزدیک به روز واقعه، شاید تا حدی طبیعی به نظر برسد، اما هیچ گزارشی وجود ندارد که بعد از آن نه حضرتشان و نه فرد دیگری از اهلبیت(ع) خود را در مصیبت امام حسین(ع) زخمی و خونآلود کرده باشند و بر این اساس، نمیتوان آنرا دلیلی بر جواز قمهزنی در شرایط عادى و عزاداریها دانست.
البته برخی معتقدند که اینگونه گزارشهای تاریخی را تا قطع و یقین به عدم وقوعش نداشته باشیم نباید رد کنیم: «مؤلف در منتهى الآمال در صحّت روایت مسلم جصّاص تردید کرده است ⬇️
2️⃣
⬇️
سه 3️⃣
براى اینکه در کتب معتبره قدیمه که به دست ما رسیده است ذکر این قصّه نیست ... و همه کتب قدیمه به ما نرسیده است و قرینه بر کذب اینها نداریم
بلى اگر شرط نقل حدیث وجود یقین بود و از کتب معتبره یقین حاصل میشد، باید به همان اکتفا کنیم، اما هر دو مقدّمه ممنوع است نه یقین شرط است و نه از کتب معتبره قدیمه یقین حاصل میشود؛ بلى ظنّى(گمانی) که از آنها حاصل میشود قویتر از ظنّ(گمان) دیگر است».[17]
بررسی چنین نظری خود تحقیق جداگانهای میطلبد، ولی به هر حال؛ پژوهش و تحقیق حدیثشناسی میگوید که نمیتوان این فقره از روایت مسلم جصاص را که حضرت زینب(س) سر خودشان را به محمل زدهاند، را به گونهای پذیرفت که توجیهی برای اعمالی چون قمهزنی شود.
3️⃣
⬇️
..
نسبت دادن لطمه زدن به حضرت زینب سلام الله علیها که در مقام رضا و تسلیم امام زمان وقت خود می باشد
بسیار قبیح زشت و گناه است
مطالب مفید نذر فرج
یک 1️⃣ آیا حضرت زینب(س) پس از دیدن سر برادرشان، پیشانی خود را به چوبه محمل زدند؟ آیا این ماجرا میت
نوشته دست و #دهان کودکان
نظر شخصی منه
مگه کودکان امام حسین علیه السلام
افراد معمولی بودند؟! مطمئن باشید همه شون مثل حضرت سکینه سلام الله علیها و حضرت رقیه سلام الله علیها بودند
🚫🚫🚫
مطالب مفید نذر فرج
دو 2️⃣ علامه مجلسى نیز با آنکه به نوعی اعتبار اصل کتاب منبع را تأیید کرده، اما با آوردن عبارت (و ر
نسبت شکستن سر به جناب زینب(س) و اشعار معروفه نیز از آن بانو که عقیله هاشمیّین، و عالمه غیر معلّمه و رضیعه ثدى نبوّت، و صاحب مقام رضا و تسلیم است، بعید به نظر میرسد».[8] یعنی با توجه به شخصیت رضا و تسلیم و خویشتنداری حضرت زینب(س) باید گفت: آن زینب کبرائی که متون اسلامی او را توصیف میکند، از زمین تا آسمان با زینبی که در این گزارش است، فاصله دارد. زینب(س) قطعاً کارى بر خلاف توصیه مؤکّد امام حسین(ع) انجام نمیدهد؛ زیرا بر اساس گزارش منابع معتبر، امام حسین(ع) به ایشان سفارش فرمود: «خواهرم! تو را سوگند میدهم و بدان، عمل کن. بر [مرگ] من، گریبان چاک مده و صورت مخراش».[9]
⚠️ خطر #بدعت ❌❌❌
چهار 4️⃣
منابع :
[1]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 45، ص 114 – 115، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[2]. قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال فی تواریخ النبی و الآل، ج 2، ص 938، قم، دلیل ما، چاپ اوّل، 1379ش.
[3]. طریحی، فخرالدین بن محمد، المنتخب، ج 2، ص 435 – 436، بیروت، مؤسسة التاریخ العربی، چاپ اول، 1428ق.
[4]. متن کامل این روایت در نور العین اینگونه است: «(قال الراوی) فامر ابن سعد ان تؤخذ النساء عن جسد الحسین بالرغم عنهن فحملوا على اقطاب الجمال غیر غطاء ولا وطاء مکشوفات الوجوه بین الاعداء وساقوهم کما تساق سبایا الروم فی شر المصائب والهموم وترکوا القتلى مطروحین بارض کربلاء فتولى دفنهم قوم من الجن فصلوا على تلک الجثث الطاهرة المرملة بالدماء ودفنوهم على ما هم علیه وارتحل العسکر الى الکوفة ومعاهم ثمانیة عشر راسا عاوبة قطعوهم وقت قطع راس الحسین وهم اخوته واولاده وبنو عمه وحملوهم على اطراف الرماح وشهروها على الاعلام وراس الحسین قد صعد لها نور من الارض الى السماء مثل العمود المستقیم بلا انحراف وکان القوم یسیرون فی الظلام على نوره وصیروه على راس عمر بن سعد الى ان دخلوا الکوفة ، قال مسلم الحصاص کنت فی ذلک الیوم دعیت لاجصص دار ابن زیاد فبینما انا اشتغل وإذا بالاصوت وقد رفعت فی جوانب الکوفة فسالت خادما عن ذلک فقال ستأتی الینا رس خارجی فقلت ما اسم صاحبها فقال لی الحسین فلما سمعت ذلک ترکتها حتى خرج ثم لبست عمامتی وثیابی بعد ان غسلت وجهى ویدی ورحلی وخرجت من القصر فوصلت الراس وایا على بکاء عظیم فرایت اهل الکوفة لا بسنن الثیاب الفاخرة وهم یرتقبون راس الحسین عند دخولها وبعد قلیل اقبلت الجمال علیها حریم الحسین والشهداء وهم بغیر وطاء ولا غطاء وزین العابدین راکب على بعیر وهو ضعیف ورایت افخادهم تشخب دما ولما راى زین العابدین اهل الکوفة مرتقبین دخولهم مع راس ابن بنت سید المرسلین بکى بکاء عظیما ثم انشد وجعل قول . یا امه الشر لا یدنو مزارکم * یا امة ما تراعی جدنا فینا غدا فان رسول الله یجمعکم * یوم القیامة عدوا ما تقولونا یا امة الشر ما هذا الترقیب فی * تلک المصائب لا تبکون داعینا تصفقون على ایدیکمو فرحا * وانتم فی فجاج الارض تسبونا الیس جدی رسول الله ویحکمو * اهدى البریة عن سبل المضلینا (قال الراوی) فصار اهل الکوفة یناولون الاطفال الذین فی المحافل الخبز فصاحت ام کلثوم یا اهل الکوفة حجر فی راس من تصدق علینا ثم اخذت ما اعطوه للاطفال ورمته علیهم»؛ أبو اسحاق اسفراینی، ابراهیم بن محمد، نور العین فی مشهد الحسین، ص 55 – 56، تونس، مکتبة المنار، بیتا».
[5]. «رَأَیْتُ فِی بَعْضِ الْکُتُبِ الْمُعْتَبَرَةِ رُوِیَ مُرْسَلاً»؛ بحار الأنوار، ج 45، ص 114.
[6]. موسوی، سید عبدالحسین شرف الدین، المجالس الفاخره فی مصائب العتره الطاهره، ص 315، قم، مؤسسة المعارف الإسلامیّة، 1421ق.
[7]. مظفر، حسن، نصره المظلوم، ص 75 و 76، کربلا، العتبة الحسینیة المقدسة(قسم الشؤون الفکریة و الثقافیة)، چاپ اول، 1432ق.
[8]. قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال فی تواریخ النبی و الآل، ج 2، ص 938 - 939، قم، دلیل ما، چاپ اوّل، 1379ش.
[9]. طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج 5، ص 421، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق.
[10]. بحار الأنوار، ج 45، ص 107؛ سید بن طاوس، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص 142، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1348ش.
[11]. مکارم شیرازی، ناصر، احکام عزادارى، تهیه و تنظیم: دربانى، مهدى، ص 134، قم، مدرسه امام على بن ابیطالب(ع)، چاپ دوم، 1390ش.
[12]. شیخ مفید، الامالی، ص 321، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق.
[13]. «و ثار أهل الکوفه یناولون الأطفال الذین علی المحال بعض التمر و الخبز و الجوز فصاحت بهم أم کلثوم و قالت یا أهل الکوفه ان الصدقه علینا حرام و صارت تأخذ ذلک من أیدی الأطفال و من أفواههم و ترمی به الی الأرض»؛ المنتخب، ج 2، ص 435 – 436.
[14]. «فصار اهل الکوفة یناولون الاطفال الذین فی المحافل الخبز فصاحت ام کلثوم یا اهل الکوفة حجر فی راس من تصدق علینا ثم اخذت ما اعطوه للاطفال و رمته علیهم»؛ نور العین فی مشهد الحسین، ص 56.
[15]. اللهوف على قتلى الطفوف، ص145.
[16]. مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 113، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق؛ دینورى، ابو حنیفه احمد بن داود، الاخبار الطوال، تحقیق: عامر، عبد المنعم، ص 259، قم، منشورات الرضى، 1368ش؛ تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج 5، ص 455.
[17]. قمی، شیخ عباس، دمع السجوم (ترجمه نفس المهموم)، مترجم: شعرانی، میرزا ابوالحسن، ص 361 – 362، قم، هجرت، چاپ اوّل، 1381ش.
4️⃣▶️
مطالب مفید نذر فرج
#امام_حسین علیه السلام زندگی برای خدا
در توضیح
بادیگارد دین خدا
💞
مطالب مفید نذر فرج
پس از نامه مهم مقام معظم رهبری به جوانان غربی که به letter4u معروف شد، گروه هنری وِتر بر آن شد تولی
ویدئو را ببینید و انتشار بدهید
لطفا حتما تشکر 🌺🌺🌺
▪️خودم دیدم پدر را سر بریدند
▫️به روی پیکرش اسبان دویدند
▪️تمام خیمه و خرگه ی وی را
▫️به نامردی همه اتش کشیدند
⚫️عاشورای حسینی، سالروز شهادت سرور و سالار شهیدان، فرمانده عشاق، وارث آدم صفوهالله، تندیس ایمان و عشق الهی و یارانش را خدمت امامزمان عجلالله و شیعیانش تسلیت عرض مینمائيم.🏴
السلامعلیکیااباعبداللهالحسین💔🌱
#محرم | #امام_حسین
@live_razavi
محبوبه خدا
رسولخدا (صلّی الله علیه وآله) :
إنَّ اللهَ یَغْضَبُ لِغَضَبِ فَاطِمَةَ، وَ یَرْضَی لِرِضَاهَا
خداوند با خشم فاطمه به خشم میآید و با خشنودی او خشنود میشود
بحار الأنوار، ج 43
❤️حضرت فاطمه زهرا ❤️سلام الله علیها دختر رسول الله محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم هستند
Beloved of God
Messenger of God Muhammad (peace be upon him):
Surely, God will be angered by 🌹Fatimah's🌹 displeasure and will be pleased by her pleasure
Bihar Anwar, vol. 43
Fatima is the daughter of the Prophet of Islam, Muhammad (peace be upon him).
براساس اسناد تاریخی در مقاتل، حضرت سکینه (س) در واقعه کربلا حضور داشته است. در روز عاشورا، امام حسین (ع) برای آخرین وداع، از میدان جنگ به سوی اهل بیت خود بازگشت و با آنان وداع کرد سپس نزد دختر خود حضرت سکینه (س) رفت که در گوشهای نشسته و میگریست. امام حسین (ع) او را به صبوری دعوت کرد و در آغوش کشید، اشک از چشمان او پاک کرد و در ضمن اشعاری به حضرت سکینه (س) گفت:
«سیطول بعدی یا سکینة فاعلمی منک البکاء اذا الحمام دهانی/ لا تحرقی قلبی بدمعک حسرة/ مادام منی الروح فی جثمانی/ فاذا قتلت فانت اولی بالذی تبکینه یا خیرة النسوان
ای سکینه! بدان که پس از من، گریه تو طولانی خواهد بود/ تا زمانی که جان در بدن دارم مرا با اشک حسرت بار خود مسوزان.ای بهترین زنان! آنگاه که من کشته شدم، تو برای گریه سزاوارتری.»