••
.
تو نبین ساکت و آرام نشستم کنجی
حرف ناگفته زیاد است...ولی محرم نیست
#سید_تقی_سیدی
.
•••
••
.
تلخ باش اما خودت باش! این صداقت بهتر است
ترش رویی از دو رویی بی نهایت بهتر است!
#سید_تقی_سیدی
.
•••
••
.
لباس بىوفايى را به دست خود تنت كردم
تو را اىدوست، با مهرِ زيادم دشمنت كردم
#سید_تقی_سیدی
.
•••
••
.
قلب شكسته ى من ديگر نميخورد جوش
من باختم تو بردى، يادت مرا فراموش...!
#سيد_تقی_سيدی
.
•••
••
.
سرم با زندگی گرم است اگر این زندگی باشد!
اگر این روزهایِ سردِ غمگین . . . زندگی باشد
#سید_تقی_سیدی
.
•••
••
.
به دور از غم
میان جمعی و خوشحال و خندانی
تو از یک آدم بی همدمِ تنها چه میدانی؟!
#سید_تقی_سیدی
.
•••
••
.
برای من که پرم از فـراق قصه نگو
اگر کتاب توباشی، کتابخانه منم!
#سید_تقی_سیدی
.
•••
••
.
من شیشهی عینکی بودم
که تو از آن به دیگران نگاه میکردی
و هیچوقت مرا نمیدیدی
همینقدر نزدیک، همینقدر دور...
#سید_تقی_سیدی
.
•••
••
.
اولین مویِ سپید را که روی سرم دیدم،
فهمیدم تو تازه داری در من شروع میشوی
و این اولِ ماجراست...
#سید_تقی_سیدی
.
•••
گرچه لبخند ميزنى، بر عكـس
ســرد و بى اشــتياق مىافتى
لنگ پيچـيدگيست فعـلِ شدن
ســـاده باش، اتفاق مىافتى
#سید_تقی_سیدی
#وهم۱
••
.
گفـت تا امروز ديدی من دلی را بشـكنم؟!
بغضكردم، خودخوری كردم، نگفتم بارها
#سید_تقی_سیدی
.
•••
••
.
در باورِ مـن نیست تو را داشته باشم
با یادِ تو هم قانعم از بس که فقیرم
#سید_تقی_سیدی
.
•••
••
.
همانطورى كه مغروران چگونه دلسپردنرا
نمىفهمند ماهى هـا درون آب مـردن را...!
تو مىترسـانىام از درد عشـق اما نميـدانى
كه من آموختم از كثرت غـمها شمردن را
ميـان اين همـه اشـعار غمگـين، بر ســر آنم
بياموزم بهانسانها اصولِغصهخوردن را
بگیر ازمن تمامآنچهدارمرا که چیزیتیست
خــدا از مـن نگیـرد فرصت از یاد بردن را
تـو هـرگز لذت محـتاج بـودن را نمـیفهمی
همانطوریکهمغروران چگونهدلسپردنرا
#سید_تقی_سیدی
.
•••
••
.
چـه باید کرد با چشمت، که در تکـرارِ این لذت
جدایىمىشودافسوس و ماندنمىشودعادت
بیـا عـهـدے کنـیـم امـروز، روزِ اولِ دیـدار...
اگـر رفتیـم بیبـرگشـت، اگـر مـاندیم بیمنـت
#سید_تقی_سیدی
.
•••
••
.
مرگ هم زیباست وقتی با خدا طی کردهام
من به جای تو بمیرم و تو به جای هیچکس
#سید_تقی_سیدی
.
•••
••
.
تو هم یک روز میآیی و شادی برنمیگردد
بیا، اما بدان که مـن به غمهایم وفــادارم
#سید_تقی_سیدی
.
•••
••
.
زندگى خـواب خوشى بود كه تعبير نشد
من دچارم به شب و از تب خواب افتاده
#سید_تقی_سیدی
.
•••
••
.
سالها بعد باز میگردم
با فراموش کردن همه چیز
آن زمانی که بارش باران
قسمتی ساده از خبر باشد
نه مرور شدید خاطرهها
سالها بعد
بعد #دلتنگی
#سید_تقی_سیدی
.
•••