قاتل سحر خدادی کیست!؟
سحرخدادادی را باید نماینده نسلی تلقی کرد که در گنداب سیاستبازی و غرقآب ندانمکاری و تعفن ذائقهسازیهای مهوع مشتی بندباز سیاسی کشته شد؟
سحرخدادادی را به کفایت میتوان نماد و نماینده نسلی قلمداد کرد که لامحاله کم وزنی عقلی و بیوزنی هویتی خویش را چلیپاکشی میکنند!
نسلی که در نقطه تباین با نسل دیروزی است که در دهه پنجاه برخلاف سحرخدادادی و همترازان سحرخدادادی دغدغهشان نشستن در استادیوم و جیغ زدن برای ۱۱ نفر مشنگتر از خودشان نبود!
نسل دیروز اگر قهری داشت و قهرمانی
اگر دردی داشت و دردمانی!
قهر و درد و قهرمان و دردمان را از بطن مطالعات فلسفی و مکاشفات عقلیاش احصا و استحصال میکرد.
دغدغههای نسل من را فرانتس فانون و برتراند راسل و آندره ژید و مارسل پروست و جمیله بوپاشا و شریعتی و جلال و نهضت حسینی قیام عاشورا نشانه گذاری میکرد!
حتی خوانندگان نسل من امکلثومی بود که در جنگ شش روزه آنچنان مبتهجانه در بسیج سربازان مصری خواند که بعدها مناخیم بگین در توجیه قتلعام سفاکانه تلزعتر گفت اگر امکلثوم در ۶۷ آنچنان سربازان مصری را به وجد نمیآورد ما نیز در تلزعتر آنچنان نمیکردیم!
نسلی که اگر هم خودزنی میکرد جان شیریناش را فدیه آرمانهای بلند آزادی و استقلال و مبارزه با استعمار و استبداد میکرد.
شوربختی است که با نسلی مواجهایم که دغدغهاش فوتبال و نشستن در استادیومی شده که برون دادش مشتی الدنگ بیسواد و بد دهاناند که کل افتخارات ملیشان با بلع میلیاردها تومان پول بی زبان، زنگ تفریح شدن برای فوتبال باشگاه های حرفهای جهان است!
نسلی که آنچنان مغزشوئی شده که سطح مطالباتش تا زوال نشستن در استادیوم و جان دادن برای آن نشیمنگاه منحوس تنازل یافته!
امکلثومشان نیز ساسی مانکنی شده که جنتلمن است! و خانومش هم جندرمن! و آن روانپریش نیز قهرمانشان شده که از بطن دنیای کالاانگاری به زن، کورعقلانه با بیرق روسریهای سفید سحر را قربانی نگاه جنسیتی به زنان در ایران قلمداد میکند.
سحر را شماتت نبایست کرد.
سحرها را به استادیوم راه ندهید
مردها ر ا نیز به استادیوم راه ندهید
اساسا گِل بگیرید درب دنیای فوتبال ایران را که خروجی اش همه چیز هست جز ورزش!
سحر را خدا داد اما فوتبال مبتذل و منحط ایران و تنازل مطالبات نسل جوان به چنین انحطاط و ابتذالی سحر و سحرهای بیشماری را از ما گرفته و میگیرد.
کاش عدلیه ایران نیز قبل از دغدغه نشیمنگاه دخترکان ایران در استادیوم کمی هم سودای ارتقای اندیشه و عقل و معرفت و شعور این دخترکان را عهده داری میکرد!
#داریوش_سجادی
eitaa.com/Nabard_E_Khamoosh
گاوسالاری!
تتلو از طرفداراش خواسته ۱۲میلیون کامنت زیر پست اینستاگرامش بگذارند و تاکنون گامنتهایش به ۱۷میلیون رسیده!
بقول علی شریعتی: اگر جوان شیعه و تحصیل کرده امروز هوسها و هوس بازیهای بلتیس فاحشهای از یونان را در زیباترین اشعارش به فارسی مییابد اما نهج البلاعه علی را نمییابد، دلیل این تناقص «نشناختن» است!
بقول سلمان هراتی: بگذار گریه کنم! برای دنیایی که زیستشناسان رُمانتیکش سوگوار انقراض نسل دایناسورند! اما در حمایت از هم نوع خویش، گاو شده است!
#داریوش_سجادی
eitaa.com/Nabard_E_Khamoosh
فهمهای رُباتیک!
آبراهام مزلو به درستی معتقد بود: تماشای مداومِ یک رسانه یا شبکه خبری خاص، مطالعه پیوسته کتابها یا نشریات خاص، گوش کردنِ مداومِ یک سخنرانیِ خاص، شرکت کردنِ مداوم در یک گروه سیاسی یا فکری یا مذهبیِ خاص، و به تعبیر بهتر، مسدود کردن ورودیهای مغز بر روی تنوعات فکریِ عالَم، و فقط یک مَجرا را برای طرز فکر خاصی باز گذاشتن، به تدریج و ناخواسته و نادانسته، فرد را به یک رُباتِ برنامهریزی شده توسط دیگران تبدیل میکند.
زندگیِ انسانی، یعنی باز کردنِ مجراهای مختلف در ذهن، و مواجه آگاهانه و فعالانه و نقادانه با طرز تفکرات مختلف.
معالاسف در ایران نیروها و افراد و اقشار سیاسی و اجتماعی و طبقاتی بشدت خود را در مجاری و کریدورهای خاض فکری و خبری و رسانه ای ایزوله کرده و با مفصل بندیهائی نامنعطف عملا خود را مُبدل به افرادی فاقد توانائی درک و فهم کارشناسانه کرده که تنها و طوطیوار دیتاهای جناحی خود را باور و القا میکنند!
#داریوش_سجادی
eitaa.com/Nabard_E_Khamoosh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
این ویدیو هفته پیش در یک کنفرانس حامیان #ترامپ در یکی از هتلهای ترامپ در شهر میامی نشان داده شده. در آن ترامپ یکی یکی رسانههای اصلی آمریکا را با تفنگ و چاقو به خاک و خون میکشد. چند سیاستمدار از جمله هیلاری کلینتون و میت رامنی سناتور جمهوریخواه منتقدش را هم کارد کارد میکنه
ترامپ بشکلی ناشیانه و احمقانه همه کثافت آمریکا رو داره بیرون میریزه
#داریوش_سجادی
eitaa.com/Nabard_E_Khamoosh
................
روشنفکری سکولار از صدر مشروطه تاکنون انبوهی از خیانت را در کارنامه خود انباشته و آنک سیمین بانویشان با تبختر دلمویه میکند:
دوباره میسازمت وطن ـ اگرچه با خشت جان خویش!
کسی هم در این میان نیست تا بپرسد اساسا روشنفکری سکولار کی در ایران ساخت تا اینک بخواهد دوباره سازی کند؟
این نحله فکری از بدو تاسیس در ایران چیزی جز تخریب هویت ملی و تخفیف مقدسات و ارزشهای دینی و ترویج لاقیدی اعتقادی و اضمحلال مبانی معرفت شناختی ایرانی کار دیگری در ایران نکرد.
#داریوش_سجادی
eitaa.com/Nabard_E_Khamoosh
.
شاخص دیندوستی ایرانیان
بیاعتباری و بیاعتنائی به نظام سلطنتی ویژگی شاخص ایرانیان است.
برهمین منوال علیرغم قدمت ۲۵۰۰ ساله نظام سلطنت در ایران جز استثناء «کوروش» یک مقبره ازسلاطین ایرانی در جغرافیائی ایران نمییابید که نزد ایرانیان برخوردار از اجر و قرب و قدمت و جلالت باشد و جملگی در گمنامی و بدنامی مفقودند و برخلاف آن جغرافیای ایران مملو از امکنه مقدسه و زیارتگاه ائمه و امامزاده و عتبات مرتبط با اسلام است.
بخشی از مقاله اسلام و سلطان در ایران
#داریوش_سجادی
eitaa.com/Nabard_E_Khamoosh
بیستارهها!
ابراهیم حامدی (ابی) آوازخوان خوش صدای نسل پهلوی در جدیدترین خوانش خود تحت عنوان «کوچه نسترن» جاعلانه با تحریف تاریخ و ارائه تصویری ناراست از جنگ تحمیلی کوشیده «آب به تاریخ ببندد»! و ناجوانمردانه و لاکن ناکامانه تلاش کرده سیبزمینی صفتی خودآیشان در جنگ تحمیلی را با «شهیدرُبائی» استتار نماید!
تلاشی نامنصور که از آن طریق تنها توانسته بیحظی خود و کلنی فارسی زبانان لوسآنجلس نشین از واقعیتهای ایران نوین را عریان و هویدا کند!
جناب آقای حامدی!
هر چند جهدتان در تحریف تاریخ قابل فهم است لاکن چنین جهدی لزوما ماخوذ به نتیجه نیست.
پیش از شما و در اقدامی مشابه همسر رجب طیب اردوغان در سفر به ایالات متحده آمریکا کلاهبردارانه ضمن مصادره مولانا به عنوان شاعری اهل ترکیه(!) سه جلد ترجمه انگلیسی دیوان اشعار مولانا را در مقام پیشکش به «لورا بوش» همسر رئیس جمهور وقت هدیه کرد!
هر چند در همان زمان خطاب به رًبایشگران مولانا گفتم گیریم مولانا را به دروغ بنام خود سند زدید لاکن با کدام ترفندی توان آنرا خواهید داشت تا حلاوت اشعار فارسی مولانا را به انگلیسی معادل سازی کنید!؟
آن یکی شیر است اندر بادیه ـ وآن دگر شیر است اندر بادیه
آن یکی میلک (Milk) است اندر کالدرن (Cauldron)
وآن دگر لاین (Lion) است اندر دزرت (Desert)
جناب آقای حامدی!
امروز نیز خطاب به شما میگویم:
مذبوحانه نکوشید بیفروغی آسمان بیستاره خودآیتان را با مصادره «شهدای جنگ تحمیلی» مابه ازا کنید.
آنانکه کوشیدهاید مصادره کنید همانانی بودند که جان عزیز خود را فدیه باشندگی کشورشان کردند تا پاسداشت نباشندگی شمایان در کنار و جوار خود و کشورشان، کرده باشند!
کمال ناجوانمردی است وقتی همین جوانان در دفاع از دین و میهن و نظام و انقلاب و امامشان به جبههها هجوم بردند، شمایان با دریا دریا داعیه وطنپرستی تا عمق لسآنجلس گریختید و به این زبونی نیز بسنده نکرده و نارفیقانه با شش دانگ صدا در «نون و پنیر و سبزی» امام آن مجاهدان را با اتصاف «جادوگر شهر بد» نشستهای بر منبر خون خواندید که رسالتی جز گردن زدن عشاق را بر عهده ندارد!
آقای حامدی
خفتگان را خبر از زمزمه مرغ سحر
حَیَوان را خبر از عالم انسانی نیست
بوتیمارانه برای عشق مرثیه سرودهاید و ناپاکانه و ناسپاسانه از دهان شهدای دفاع مقدس ابراز لحیه فرمودهاید که:
مادر نزار اسم من، اسم کوچه مون بشه
وقتی عشق نمی تونه توی کوچه پیدا شه
در حالی که «شیر زهلهگان خمینی» با آونگ موسیقیائی امامشان در جبههها رقص عشق میکردند آنگاه که امامشان به حلاوت و صلابت فرزندانش را انگونه امامت و دلالت میکرد که:
برخی از جوانان مملکت در عنفوان جوانی عقال تمنیات دنیا را از پای حقیقت عشق برگرفتند و سبکبالان به میهمانی عرشیان شتافتند و در مجمع ملکوتیان شعر حضور سرودهاند ... حال من خاکی در بند اول کتاب منیت خود ماندهام و از این قافله بانگ جرسی می شنوم.
جناب آقای حامدی
بقول فروغ تان: پرواز را بخاطر بسپار. پرنده مُردنی است!
شهدای جنگ تحمیلی دُردانههای ایران و فخر جهانند.
این دزدی است جناب حامدی!
رُبایش دفینهای که دلالت شجاعت و صلابت و حُریت و صداقت و پارسائی یک نسل است، سرقت نیست ـ جنایت است.
#داریوش_سجادی
eitaa.com/Nabard_E_Khamoosh
آقازاده محترمتان «قاق» تشریف داشتند!؟
محمدعلی زم طی بیانیهای در ارتباط با بازداشت فرزندش (روح الله زم) اظهار داشته:
بازگرداندن روحالله ... نشانی از صفای باقیمانده، طینت پاک، فطرت نیالوده و رسوبنیافتگی زنگارهای دنیازدگی و برخی اتهامهای منتسب در وجود او بوده و بابت نعمت سلامت و بازگشت او، سر و سجده به آستان بیکران حضرت کریم ارباب میسائیم! ... انشاءالله چهره همه منافقان، منحرفان، نفوذیها و نمکدانشکنهای تنیده در پیکره نظام مقدس که اسبابِ فریبِ فرزندانِ سادهدل و سهلانگاری چون فرزند ما را فراهم ساختهاند، آشکار خواهد شد! ... و از همه بزرگواران برای روحالله زم، طلب بخشش و حلالیت کنیم.
...
جناب زم آنگونه در توصیف روحاللهشان نوشته و انگاشتهاند کآنه فرزند دلبندشان از انتهای الوهیت و از اعماق یک نبرد حماسی و ظفرمند در مصاف با دشمنان مملکت به سلامت به کشور بازگشته و به شکرانه این بازگشت مردم موظف به برگزاری مراسم سپاس و احترام به دُردانه جناب زماند!
جناب زم طوری از ساده دلی فرزندشان دل مویه کردهاند کآنه در حال صحبت درباره گلپسری ده سالهاند!
جناب زم ـ از جوار دسته گلهای پسر رشید و بالغ تان خون بیگناهانی در ماجرای دراویش بر زمین ریخت!
جناب زم ـ گیریم بپذیریم منافقان و منحرفان و نفوذیها پسرتان را فریفتند! لاکن آقازاده محترمتان «قاق» تشریف داشتند!؟
قند عسلتان زیر بوته که به عمل نیآمده و حضرتعالی مسئولیت بخشی از رشد و تکوین شخصیت ایشان را بر عهده داشتهاید! از آن گذشته تکلیف مسئولیت فردی ایشان چه میشود؟ یعنی شخصا ارزنی شعور و بلوغ فکری نداشتند تا بتوان همه مسئولیت انحراف ایشان را بر عهده منافقان و منحرفان و نفوذیها انداخت!؟
کاش تاسی به امام میکردید که حکم تیر و شلیک به نوهاش (سید حسین) را به نیروهای انتظامی داد وقتی در مقابل انقلاب، سرکشی و زیادهخواهی کرد!
#داریوش_سجادی
eitaa.com/Nabard_E_Khamoosh
چیستی آمریکاناستیزی!؟
کراهتیون از استکبارستیزی خوبست قبل از چیستی آمریکاستیزی بکوشند آمریکاناستیزی مطمح نظرشان را معنا کنند!
ابراهیم اصغرزاده از حلقه اصلی دانشجویان تسخیرکننده سفارت آمریکا ۴۰ سال بعد از اشغال سفارت در توجیه چرائی استحاله خود و ندامتاش از اشغال سفارت ابراز داشته:
عینکی که سال ۵۸ بر چشم داشتیم سیاه و سفید میدید و یک گوشه دنیا را همه شر و پلشت و دشمن و یک طرف دیگر را همه فرشته و مظلوم و معصوم میدیدیم.
هر چند اصغرزاده میکوشد با چنان پاسخی بلوغ فکری خود در گذر زمان را دلالت کند اما ایشان به این نکته توجه ندارند که این اصغرزادههایند که عوض شدهاند و واقعیت کماکان ثابت مانده!
صرافت اصغرزاده تداعیکننده سماحت روژه گارودی دبیر کل وقت حزب کمونیست فرانسه در تبیین چرائی صیرورت فرزندش از نوباوگی به میانسالی است که با صداقت اذعان میداشت:
پسر من اگر در ۱۸ سالگی کمونیست نباشد تعجب میکنم و اگر در ۳۰ سالگی هنوز کمونیست باشد تعجب میکنم!
به عبارت دیگر رفتار انسان تحت تراکنش محرکهای محیطی و مستقل از ذات یک پدیده تابع اقتضای سن انسان است.
به تعبیر فیزیسینهای فیزیک دیجیتال شنیدن شکستن صدای یک درخت در جنگل مشروط به وجود مستمع است و بدین منوال عالم واقعیات و تعین یافتن یک واقعیت در گرو موجودیت دو عامل معنادهنده و معناکننده آن واقعیت ثابت است.
واقعیت موجود آن است که انقلاب اسلامی به پشتوانه مبانی معرفتشناختی و برخورداری از عمق آنالیتیک، تکانش و رُمبشی ساختارشکنانه علیه مناسبات هژمونیک و یکجانبهگرایانه و متکبرانه امریکا بود.
همه استعداد و احتجاج مخالفین استکبارستیزی و یا به تعبیر بهتر همه اهتمام آمریکاناستیزان تلخیصی از کوفی مسلکی اقشاری است که انگشت ملامت خود را مشابه آمریکاناستیزان امروز متوجه فرزند رسولالله کردند و ایشان را احتراز میدادند از سرکشی در مقابل اتوریته فرزند ابوسفیان با این توجیه که زندگی نرمال و تعامل با ساختار اموی به عنوان نظام مقتدر و مستقر شرط بلاغت و عقلانیت است و پسندیده نیست با شاخ گاو گلاویز شد و مناسب است تن به مناسبات گاوسالار داد و ره چنان رفت که رهروان رفتند و «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شدن» را مبنای تعامل با دنیا قرار دادن.
کوفی مسلکان خاماندیشانه بر این باورند که نزد کدخدا، آمریکاستیزان مغضوباند و آمریکاناستیزان محبوب!
برخلاف باورداشت کوفیان، در ترمینولوژی آمریکائی همه رعیتاند و برخی رعیتراند! و آنانی رعیتراند که در زمین کدخدا خوشرقصتراند!
#داریوش_سجادی
eitaa.com/Nabard_E_Khamoosh
مُرَددین و مَردودین!
متعاقب اغتشاشات اخیر در ایران بابت افزایش قیمت بنزین، پیغامهائی برای اینجانب ارسال شده که طی آن پیغامدهنده از موضع تردید توام با شماتت عملکرد حکومت در برخورد با آشوب را برنتابیده و ضمن ابراز تردید نسبت به رفتار نظام و ظالمانه توصیف کردن واکنش حکومت ابراز داشته از صرافت ماندن در اردوی انقلاب گذر کردهاند!
در پاسخ به این عزیزان باید تاکید کنم:
تردیدتان امری است ممدوح و اساسا همیشه موظفید از پذیرش چشم و گوش بسته امور احتراز کرده و پدیدههای اجتماعی را با محک عقل و استدلال و احتجاج، اقبال نمائید.
تردید شرط عقل است مشروط بر آنکه عنصر مُردد در آن متوقف نماند و تردید خود را پله نخست رسیدن به یقین قرار دهد و چنین ایقانی را از مسیر بصیرت توام با تدبیر و فضیلت، طریقت کند.
در آشوب اخیر ایران یک واقعیت را نباید تحت هیچ عنوان نادیده گرفت و آن این که اعتراض به افزایش قیمت بنزین که خود اعتراضی بزرگتر به وضعیت نامناسب معیشت اقشار فرودست جامعه بود «حق صدر در صدی و مشروع و قانونی مردمی بود» که نجیبانه و معصومانه وضعیت نابسامان اقتصادی کشور را طی چند سال اخیر بُردبارانه تحمل میکردند و افزایش خلقالساعه قیمت بنزین این بُردباری را به نقظه جوش رساند و برون ریخت کرد.
تا اینجا هیچ امر مذمومی نه مسموع است و نه مشهود و اتفاقا نیروهای انقلابی و پایمردان در جبهه انقلاب باید اصلیترین و اولین مدافعان و سخنگویان در جامعه برای دفاع از حق مشروع همین تودههای مظلوم و تنگدست در جامعه باشند.
اما نقطه افتراق ورود آشوبگرانی بود که با توسل به خشونت و اوباشگری و جنگ و تخریب شهری فضا را رادیکالیزه کردند و بدین ترتیب با به حاشیه راندن اعتراض مدنی و قابل دفاع اقشار فرودست میداندار اغتشاش در ناآرامیها شدند.
بدین منوال بود که دیگر نمیبایست کمترین اهمالی در سرکوب غوغائیانی داشت که در اتحادی آرمانی با ریاض و واشنگتن در کمین سوری کردن ایران بودند!
اعتراض مدنی حق مشروع و مسلم اقشاری است که کاملا متمدنانه در روز نخست کف خیابان را بصورت مسالمتآمیز مُبدل به تریبون انتقال اعتراض خود به دولت کردند و نظام نیز متقابلا با چنان اعتراضی برخورد روادارانهای را اعمال کرد.
اعتراض مدنی چیزی شبیه همان راهپیمائی سکوت در ۲۵ خرداد ۸۸ بود که با متمدنانهترین شکل ممکن در تهران انجام پذیرفت و حکومت نیز آن را اقبال کرد.
اما در هیچ دیکشنری به آتشزننده بانک و مسجد و اتوبوس و تخریب کننده شهر کلمه «معترض» اطلاق نمیشود و در هر ترمینولوژی سرکوب چنان مُخربینی مجاز و ضروری شمرده میشود.
همان طور که در پایان رواداری حکومت با راهپیمائی متمدنانه سکوت در ۲۵ خرداد ۸۸ حمله مشکوک و نابخردانه به پایگاه بسیج ، پاسخ کوبنده حکومت به مهاجمین را غیر قابل فهم نمیکرد.
اما این که عدهای نیز پرسیدهاند مگر در انقلاب اسلامی نیز بانک و پمپ بنزین آتش نمیزدیم!؟ پس چرا آن موقع آتش زدنها خوب بود و اکنون اغتشاشگری نام دارد؟
در پاسخ به این عزیزان باید گفت: اگر میپذیرید اتفاقات ۵۷ یک انقلاب بود «که بود» در آن انقلاب هدف انقلابیون تحت رهبری امام به زیر کشیدن حکومت بود و انقلابیون به لوازم عمل خود پایبند بودند و با آغوشگشائی از شهادت به مصاف حکومت وقت رفته بودند و حکومت نیز به تبع، انقلابیون را به گلوله میبست! اما مگر آشوب اخیر ناشی از افزایش قیمت بنزین نیز یک انقلاب بود!؟
اگر بود «که نبود» آشوبگران نیز باید به لوازم اقدامات تخریبگرانه خود ملتزم بمانند. نمیشود که به عزم سقوط رژیم شهر را تخریب کرد و به آتش کشید و متقابلا از نظام توقع داشته باشند با شیرینی به استقبال اغتشاگران برود!
بدون تعارف اگر مُرددین و مردودین از فهم این بداهت عاجزند همان کنار کشیدن و خروجشان از اردوی انقلاب شایستهتر است.
اردوی فرهنگی انقلاب همچون اردوی نظامی انقلاب، محتاج ژنرالهای در اندازه «قاسم سلیمانیها» است که با درکی عمیق و فهمی بصیر از تحولات مبتلابه کشور، سنگرها و سرحدات ایران و انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را سنگربانی کنند.
#داریوش_سجادی
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى فاطِمَهَ و أَبیها و بَعلِها و بَنیها وَالسِّرِّ المُستَودَعِ فیها بِعَدَدِ ما أَحاطَ بِهِ عِلمُک
eitaa.com/Nabard_E_Khamoosh
هدایت شده از داریوش سجادی
1.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلبریتی چیست!؟
به بهانه شرکت گروهی از خوانندگان لس آنجلسی در فستیوال طنطوره عربستان سعودی.
بادکنکها باد میشوند تا بزرگ شوند و بالا بروند!
مشکل از جائی شروع میشه که بادکنک خود را جدی میگیرد و فربهی بادانباشت خود را اصلحیتی فضلانباشت میانگارند!
سلبریتی مصداق حماقت یک جامعه و تکثیر و تکثر و تعدد «سلبریتی» شاخص حجم و عمق و بزرگی خریت همان جامعه است.
بزرگ بودن یک سلبریتی با بزرگی حُمق «جامعه سلبریتیپذیر» نسبت مستقیم دارد.
سلبریتی در خلا نمیجوشد!
نطفه سلبریتی در زهدان بلاهت «جامعه سلبریتیپذیر» منعقد میشود!
سلبریتیها مولود اقشار لوزر و تودههائی بی شکلاند که میکوشند ناکامی و سرخوردگی و هیچبودگی خود در جامعه را با اتصاف و اتصال و اقبال به جعل یک قلتشن جذاب یا خوشمشنگی فریبا، شامورتی کنند.
#داریوش_سجادی
هدایت شده از داریوش سجادی
کمدی - تراژدی!
همکارم (خانم دکتر مروجی) در واکنش به پست آقای حسین دهباشی نوشته اند:
اقای دهباشی! تاریخ را فاتحان مینویسند اما ابلهان باور میکنند..
▪️اگر شما تاریخ پژوه باشین ... رصد کننده حرفه ای در اخبار و رفرنس های حاضر نیستید..
▪️تصمیمِ قرنطینه نشدن قم توسط وزیر بهداشت با فکتِ « شهر ووهان چین قرنطینه شد اما بی نتیجه بود.» انجام شد.و هیچ ربطی به #آخوند ها نداشت ...
اگر بنده پیرو تئوری توهم بودم مینوشتم
👇👇
#دهباشی یکی از عوامل فعال پروژه ی #قم_هراسی و مروجِ تخریبِ #مراجع_عظام و وابسته به شبکه های معاند..
آقای دهباشی
◾️سهم شما تفرفه است و بس
#پرستو_مروجی
...
تکمله از خودم:
باید اضافه کرد:
تاریخ را فاتحان مینویسند اما مباشران قدرت نیز در این دروغ نویسی ماجورند!
همانهائی که یک کلید دست فریدون دادند و گندم نمایانه و جو فروشانه فریفتد مردم را و فریدون را در قامت منجی به مردم خوراندند و اکنون هفت سال است مردم در حال پس دادن تاوان بیکفایتی این دولت و وزیران و رئیس وزیرانش هستند!
#داریوش_سجادی