eitaa logo
نفحات ظهور
86 دنبال‌کننده
17.8هزار عکس
9.5هزار ویدیو
170 فایل
اللهم ارنی الطلعة الرشیده
مشاهده در ایتا
دانلود
پوشاندن تمام پا مقابل نامحرم رسانه تخصصی فقه واحکام 🆔 https://eitaa.com/ask_ahkam 🌹@Nafahatzohoor
حکم چرم و گوشت خارجی رسانه تخصصی فقه واحکام 🆔 https://eitaa.com/ask_ahkam 🌹@Nafahatzohoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔆سید حسین خوانساری استاد میرزای قمی، نماز شب و زیارت عاشورا و نماز جماعت را نکرد. 🔆 و هر گاه به نمی رفت در منزل با زن و فرزند خود نماز جماعت می خواند. 🔆 و در امور مسلمانها اهتمامی عجیب داشت. سیمای فرزانگان ص144، 143 https://eitaa.com/joinchat/2400124981Cc8b982030d 🌹@Nafahatzohoor
🔆 آیت الله شیخ عباس از شاگردان میرزا جواد ملکی از قول ایشان نقل می کرد : 🔆 بنده چون در نجف اشرف به خدمت عارف جناب آخوند ملاحسینقلی همدانی رسیدم از آن بزرگ توجهی نسبت به خود ندیدم تا اینکه روزی به خدمت ایشان عرض کردم: آقا من به امید رسیدن به کمال خدمت شما رسیده ام چرا به من عنایتی نمی فرمایید؟ 🔆 ایشان فرمود: تو که بشو نیستی! 🔆می بینم هنگام وارد شدن در مجلس نقطه را در نظر می‌گیری! 🔆منظور آخوند ملا حسینقلی همدانی این بوده که توجه و میلی به صدرنشینی داری و بالا نشستن در را می پسندی. 🔆 حاج میرزا جواد آقا فرمود :از آن روز به بعد پای من به بالای مجلسی نرسید. 🔆 این خصلت مرحوم ملکی تا پایان ادامه داشت. شیخ مناجاتیان ص51 https://eitaa.com/joinchat/2400124981Cc8b982030d 🌹@Nafahatzohoor
🔆 و روزی مسئول چاپخانه ای که ایشان را چاپ می‌کرده خدمت ایشان می رسد و عرض می کند: 🔆 اجازه بدهید نام شما را روی کتاب تان بنویسم، اما ایشان اجازه نمی دهند. 🔆 چاپخانه اصرار زیادی می کند، که هر نویسنده ای نامش روی کتابش هست، چرا شما امتناع می کنید؟ 🔆ایشان می فرمایند: کتاب همه معلوم است و هیچ احتیاجی نیست نام مرا بنویسید. 🔆 لذافقط به حرف (ج_تهرانی) می کنند. 🔆 کتاب های اولیه ایشان با نام (ج_ت) شده است. خاطراتی از آیینه اخلاق ص32 https://eitaa.com/joinchat/2400124981Cc8b982030d 🌹@Nafahatzohoor
آقای سید حسن می‌فرمود: یک زمانی به مشرف شدم تا آقای قاضی را زیارت کنم و از محضرش استفاده ببرم ولی بر اثر بد گویی برخی طلاب می ترسیدم به محضر آقای قاضی بروم. 🔆 یک روز در بزرگ بازار حرم نشسته بودم و کسانی را که از در قبله و به حرم رفت آمد می‌کردند می‌دیدم. 🔆 یک در فکر فرو رفتم که اصلاً من برای چه به نجف آمده ام، من برای ملاقات با آقای قاضی به اینجا آمده‌ام ولی می ترسم. 🔆 در همین اوان که نشسته بودم و در این فکر بودم دیدم یک بزرگواری از حرم مطهر بیرون آمد و دورتادور بدنش را نوری کرده بود، چنانکه از شش جهت اندامش نوری ساطع بود. من این آقا شدم، دیدم به طرف در سلطانی حرم رفت و نزد قبر ملا فتحعلی سلطان آبادی نشست. 🔆 در این لحظه دیدم آن سید به کسی چیزی گفت و او نزد من آمد و گفت: آن سید می فرماید: 🔆 ای کسی که اسمت است سیره ات حسن است، حسن است چرا میترسی؟ پیش بیا پیش ما بیا و نترس. 🔆 و ما اینچنین به محضر اقای قاضی شدیم. اسوه عارفان ص34 https://eitaa.com/joinchat/2400124981Cc8b982030d 🌹@Nafahatzohoor
🔆 بنایی نقل می کرد که در آخوند همدانی مشغول کار بنایی بودم. 🔆 یک روز که داشتم تمام شد و تصمیم گرفتم به خدمت آقای آخوند بروم و مقدار مشخصی از اجرتم را بگیرم. 🔆 وقتی به نزد رسیدم، دیدم جمعیت بسیاری در گرد ایشان نشسته اند. 🔆 یکباره دست در زیر تشک خود برد و مقداری پول درآورد و به من داد و فرمود ((پولی که میخواستی بگیر)). 🔆 من را گرفتم و شمردم دیدم بدون اینکه من سخنی بر زبان بیاورم و حاجتم را بگویم همان مقدار را به من داده اند. کتاب همچو سلمان ص89 https://eitaa.com/joinchat/2400124981Cc8b982030d 🌹@Nafahatzohoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا