💠صاحب قصص العلماء، درباره پدرش #مرحوم_میرزا_سلیمان_تنکابنی_(ره) می نویسد: 🍃پدرم مواظب نماز اول وقت و نوافل رواتب بود و هر روز یک جز قرآن تلاوت می کرد و نیز هر روز صبح سوره یاسین و صد مرتبه « لا الهَ الّا الملکُ الحقُّ المبین» و برخی اوراد دیگر را می خواند و سوره واقعه رادر نافله عشا قرائت می کرد و نماز شبش ترک نشد. 🌟شبی وقت سحر از خواب بیدار شدم. دیدم پدرم نشسته است و به شدت می گرید. بعد از مدتی که گریه اش تمام شد، از سبب آن سوال کردم. در پاسخ فرمود: «در قنوت نماز وتر مناجات «خمس عشره» می خواندم و می گریستم. ناگاه شنیدم که از سقف اتاق آوازی آمد که : «أیّها العالم العامل...» ✨سپس افزود: «وقتی آن آواز را شنیدم، چنان گریه بر من مستولی شد که نتوانستم نماز را تمام کنم. بی اختیار نشستم و گریستم و تا من زنده ام راضی نیستم این ماجرا را برکسی نقل کنید». 📚منبع: سیمای فرزانگان 👇🔅👇🔅👇 https://eitaa.com/joinchat/2400124981Cc8b982030d 🌹@Nafahatzohoor

‍ #حاج_امامقلى_نخجوانى [غرباغى‏]: 📍نقل است كه فرزندان جوانش يک يک مريض شدند و مردند، كه ديگر جوانى براى وى نماند، گفتند: اين چه حالت است؟ شما را ناراحت نمی‌بينيم. فرمودند: قباله‌‏هايى را كه مرسوم است، می‌نويسند ديده‌‏ايد؟ در آخِر آن می‌نويسند: اين مِلك فلان شخص است، هر گونه تصرّفى در آن می‌تواند بكند. فرزند من و هر چه در عالم است، مِلك طِلق حضرت حقّ است و هر گونه در آن می‌تواند تصرّف بكند، منتهى چند روزى به رسم امانت، در اختيار من قرار داده، مِلكِ طِلق من نكرده، تا از گرفتنش ناراحت شوم. 📚پاسداران حریم عشق، ج‏۳، ص۱۸۸. 👇🔅👇🔅👇 https://eitaa.com/joinchat/2400124981Cc8b982030d 🌹@Nafahatzohoor

‍ حاج شيخ محمد #بهارى ره #موعظه يكى از اشراف همدان گويد: در سال‏هايى كه وى در همدان اقامت داشت، از ايشان دستورالعملى خواستم. از جمله دستوراتى كه فرمودند، #نافله_شب بود. اتفاقاً تمام شب را در خواب ماندم و براى انجام وظيفه صبح هم بيدار نگشتم. چون مرا ديدند، فرمودند: با اين بى‌‏حالى و افسردگى مى‏‌خواهى #سالک راه آخرت گردى، هيهات شب را خواب، صبح را خواب، پس چه وقت بيدار؟! منبع: پاسداران حريم عشق، ج‏7، ص355. 👇🔅👇🔅👇 https://eitaa.com/joinchat/2400124981Cc8b982030d 🌹@Nafahatzohoor

یکی از شاگردان مرحوم #آیت_الله_ کوهستانی گوید: روزی به اتفاق ایشان برای زیارت اهل قبور به سمت قبرستان حرکت کردیم. در مسیر راه شخصی سوار بر اسب با سرعت از مقابل ما گذشت، ایشان از من پرسید این سوار چه کسی بود؟ عرض کردم : ظاهر اهل یکی از روستاهای منطقه است که شغلش مطربی، خوانندگی و نوازندگی در عروسی هاست. فرمودند عجب! پس به همین خاطر من او را به صورت میمونی بر روی اسب دیدم منبع: کتاب ۴۰۰ موضوع ۲۰۰۰داستان 👇🔅👇🔅👇 https://eitaa.com/joinchat/2400124981Cc8b982030d 🌹@Nafahatzohoor

اولاد کمتر، زندگی بهتر؟ تنظیم خانواده یا کنترل نسل #بشنوید 👌 | حرف‌های شنیدنی استاد قرائتی درباره رزق و روزی بچه‌ها @Dordoone_LR @TebyanOnline 🌹@Nafahatzohoor

🎞 #کلیپ | مضرترین روش تربیتی! @Dordoone_LR @Panahian_khanevade 🌹@Nafahatzohoor

💌 #پیام_معنوی | تفاوت محبت خدا با مادر @Panahian_ir 🌹@Nafahatzohoor