#شهدا
🔺خانواده سپهبد شهید حاج #قاسم_سلیمانی: اخبار مربوط به این خانواده صرفاً از طریق #رسانه_ملی و روابط عمومی کل #سپاه اطلاع رسانی خواهد شد.
@NafasseAmigh
#شهدا
🔴۳ توصیه منتشر نشده سردار سلیمانی به جوانان
🔸متن این نوشته برای نخستین بار منتشر میشود:
مهدی جان!
۱- تمام کسانیکه به کمالی رسیدند خصوصا کمالات معنوی که خود منشأ و پایه دنیوی هم میتواند باشد، منشأ همه آنها سحر است. سحر را دریاب نماز شب در سن شما تأثیری شگرف دارد اگر چندبار آنرا با رغبت تجربه کردی، لذت آن موجب میشود به آن تمسک یابی.
۲- زیربنای تمام بدیها و زشتیها دروغ است.
۳- احترام و خضوع در مقابل بزرگترها خصوصاً پدر و مادر؛ به خودت عادت بده بدون شرم دست پدر و مادرت را ببوسی، هم آنها را شاد میکنی و هم اثر وضعی بر خودت دارد.
عمویت|۹۱/۸/۱۷
@NafasseAmigh
🌸🌷🌸🌷🌸
#شهدا
#حاج_قاسم_سلیمانی
مرام سردار دلها از زبان پزشک نوه های دوقلویش دکتر ترکمن
دو سال قبل سردار سلیمانی صاحب نوههای دوقلو شدند. نوزادان در بیمارستانی که من یکی از پزشکان اطفالش بودم، زودتر از موعد به دنیا آمدند. نارس بودند و وزن بسیار کمی داشتند. باید مدتی بستری میشدند. این افتخار نصیب من شد که پزشک نوزادان شوم. این چند روز کافی بود برای گذراندن یک ترم فشرده اخلاق در کلاس درس سردار حاج قاسم سلیمانی. راستش تا آن زمان فقط از رشادت سردار و دلاوریهای او در جنگ با داعش شنیده بودم، نامش برایم تداعی کننده حس خوب امنیت بود، اما دومین چهره نظامی ایران با انسان دوستی و معرفت و تواضعش چهرهای ماندگار را در ذهن من و پرستاران بیمارستان تصویر کرد؛ نمادی از یک انسان واقعی.» خاطرات دکتر «محمد ترکمن» از سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی شنیدنی است.
انتظار چند ساعته برای بستری
«غم سردار، سخت، تلخ و فراموش نشدنی است و همه ایران عزادار است، اما همه عزاداری، گریه و شیون نیست. باید زوایای پنهان و فصلهای ورق نخورده زندگی بزرگانی، چون ایشان را ورق بزنیم.»
دکتر ترکمن با این جملات برگهایی از فصل تواضع زندگی سردار را مرور میکند: «نوههای حاج قاسم سلیمانی به دلیل شرایط خاص باید مدت کوتاهی در بخش ایزوله بیمارستان بستری میشدند، اما اتاق ایزوله خالی نداشتیم. با مادر یکی از نوزادانی که شرایط فرزندش بحرانی نبود، صحبت کردم و گفتم تا سه ساعت دیگر یکی از اتاقها خالی میشود. با صدای آرام گفتم نوههای سردار سلیمانی در بیمارستان ما هستند و اتاق ایزوله خالی برای بستری کردنشان نداریم، وضعیت فرزند شما هم که رو به بهبود است. اگر موافق باشید بچهها را در این اتاق ایزوله بستری کنیم. مادر کودک تا اسم سردار سلیمانی را شنید از جا پرید و گفت چرا که نه! سراسیمه خودش را به راهروی اصلی بیمارستان رساند که سردار را ببیند و در حال حرکت گفت: عمری که حاج قاسم سلیمانی وقف آرامش و امنیت ما کرده با چی جبران میشود. این کمترین و بی مقدارترین کار است.»
اتاق را خالی کردیم و به سردار گفتم همین حالا نوزادان را بستری میکنیم. ایشان تا ماجرا را شنید گفت: دست نگه دارید. چرا این کار را کردید؟ یک نوزاد بیمار را از اتاق ایزوله بیرون آوردید تا نوههای من را بستری کنید؟ هیچ تفاوتی بین بچههای من و دیگران نیست. لطفا آن نوزاد را به اتاق ایزوله برگردانید. ما هم صبر میکنیم تا اتاق خالی شود، مثل بقیه بیماران!
گفتم: سردار! مادرآن بچه تا شنید میخواهیم نوههای شما را بستری کنند، خودش اصرار به خالی کردن اتاق ایزوله داشت. اما ایشان گفتند نه آقای دکتر! کاری که گفتم را انجام دهید. بچه را به اتاق برگردانید.
کاری که سردار گفت را انجام دادم. خانواده دومین فرد نظامی کشور سه ساعت در بیمارستان مثل بقیه مردم منتظر ماندند تا اتاق ایزوله خالی شود و این درس بزرگی بود برای من.
البته تماشای این حجم از تواضع و فروتنی به ماجرای بستری ختم نشد. در این چند روزی که نوههای تازه به دنیا آمده سردار در بیمارستان بودند، کلاس درس مرام و معرفت حاج قاسم سلیمانی برقرار بود؛ برای همه ما از پرستاران و پزشکان گرفته تا بهیاران و کمک بهیاران. از لطف خدا ایشان در این چند روز تهران بودند و به بیمارستان رفت و آمد داشتند.»
دعوت نظافتچی بیمارستان برای ثبت عکس یادگاری
دیدار با سردار قاسم سلیمانی که مردم، تنها با شنیدن نامش احساس امنیت میکردند، برای پرسنل بیمارستان اتفاقی غیر منتظره بود. دکتر ترکمن خاطرات آن روزها را مرور میکند: «روز دوم، سردار برای ملاقات فرزندشان و دیدن دوقلوها به بیمارستان آمدند. نمیدانم مقدمات امنیتی برای حضور ایشان در مکانهای عمومی را چطور فراهم میکردند، هر چه که بود سردار ساده و بی تکلف از همان جلوی در بخش وارد شدند. پرستارها خوشحال بودند از دیدن سردار، ولی روی اینکه جلو بروند را نداشتند. اما سلام و احوالپرسی ساده و صیمی حاج قاسم یخ پرستاران را آب کرد و در چشم بر هم زدنی همه پرستاران بخش دور ایشان حلقه زدند. قرار شد عکس یادگاری بگیریم. دقت نظر سردار برای من خیلی جالب بود. همه پرستاران بخش اطراف ایشان جمع شدند و آماده برای گرفتن عکس، هنوز عکس یادگاری ثبت نشده بود که سردار به انتهای سالن اشاره کردند. یکی از نیروهای خدماتی در حال تِی کشیدن سالن بود، سردار ایشان را صدا کردند و گفتند شما هم درعکس یادگاری ما باشید.»
@NafasseAmigh
🌷🌸🌷🌸🌷
هدایت شده از آرشیو فایل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهدا
#حاج_قاسم_سلیمانی
تعصب مثالزدنی شهید حاج قاسم سلیمانی به فرزندان شهدا
آقای برادر! بچه شهید را از جایش بلند نکن، یک صندلی بیاور بنشیند
#حاج_قاسم_سلیمانی
#سردار_دلها
@NafasseAmigh
#شهدا
#حاج_قاسم_سلیمانی
کار ندارم #امید_دانا زرتشتیه
کار ندارم اپوزوسیون ملّی گرای خارج نشینه
کار ندارم که برخی اعتقاداتش مورد تآیید نیست..
فقط این توئیتی که در غم #حاج_قاسم_سليماني کرده حرف دل منم هست..
می دونم حرف دل خیلیاتونه..
گاهی برخی حسّا مشترکن بین خیلی آدم ها، فارغ از مذهب ، نژاد ملّیت و...
می دونین چرا؟!
چون عشق❤️ به برخی چیزها
فرا ملّیه..
فرا مذهبیه..
فرا جناحیه..
مثلآ عشق به سردار سلیمانی
که نه شیعه میشناسه نه سنّی
نه مسیحی و زرتشتی میشناسه نه مسلمون
نه ایرانی میشناسه نه غیرایرانی
نه مرز میشناسه نه جغرافیا..
درست مثل اربابش اباعبدالله الحسین علیه السلام..❤️
@NafasseAmigh
🇮🇷 نفس عمیق 🇵🇸
🌸🌷🌸🌷🌸 #شهدا #حاج_قاسم_سلیمانی مرام سردار دلها از زبان پزشک نوه های دوقلویش دکتر ترکمن دو سال ق
🌹🌸🌹🌸🌹
#شهدا
#حاج_قاسم_سلیمانی
سردار خانواده دوست
«از یک طرف دوست داشتم حال نوزادان تازه به دنیا آمده هر چه زودتر خوب شود و از آن طرف، این دو بچه شده بودند نقطه وصل من به سردار؛ و چه مصاحبت شیرینی!»
خاطره آخرین دیدار دکتر ترکمن با سردار شنیدنیست؛ «حال بچهها خوب شد و از بیمارستان مرخص شدند، اما من توفیق پیدا کردم که یک بار دیگر در مطب، پذیرای سردار باشم. خانواده دوستی حاج قاسم برای من خیلی جالب بود. با مشغله فراوانی که داشتند و مسئولیتهای مهم وسنگینشان، برای اطمینان از سلامت نوهها چند بار به بیمارستان آمدند و وقتی هم که بچهها از بیمارستان مرخص شدند، همراه دوقلوها به مطب آمدند.
آن روز مطب خیلی شلوغ بود، شلوغتر از همیشه. بعد از ورود سردار به مطب، منشی من را خبردار کرد و از اتاق بیرون آمدم. سلام و احوالپرسی و راهنمایی شان کردم به داخل اتاق؛ ایشان یکی از نوهها را درآغوش گرفته بودند و بفرمای من را قبول نکردند و گفتند: به خانم منشی سپردم اسم ما را در نوبت ویزیت بگذارد. منتظر میمانیم تا نوبتمان بشود. من شرمنده شدم و حرفی برای گفتن باقی نماند. سردار مثل بقیه بیماران در مطب نشستند تا نوبتشان شود. دوقلوها را ویزیت کردم و لحظه آخر اجازه خواستم عکس یادگاری با ایشان داشته باشم.
روزی من از آخرین دیدار سردار سلیمانی یک انگشتر بود. هدیهای که ایشان به من دادند و گفتند آقای دکتر شغل مقدسی دارید. انگار به زبانم قفلی زده بودند و نمیدانستم باید چه بگویم. از همان رو انگشتر را دستم کردم و عهد بستم دین این انگشتر را به صاحبش تا آخر عمر ادا کنم.
@NafasseAmigh
🌸🌹🌸🌹🌸
#شهدا
#حاج_قاسم_سلیمانی
#ابومهدی
این #عاشقان را جز شهادت
مرگ ننگ است
در کامشان بی دوست ماندن
چون شرنگ است
چون عشــ♥️ـق را جز #عشق
تفسیری دگر نیست
حلاج را جز دار
#تدبیری دگر نیست
این واژه در قاموس دل
با #خون قرین است
این داستان آغاز و پایانش
همین است؛ #شهادت
#اللهم_الرزقنا_توفیق_الشهادة...
@NafasseAmigh
#شهدا
#حاج_قاسم_سلیمانی
🔴ظهر پنجشنبه 12 دیماه 98
آخرین عکس رزمندگان فاطميون با #فرمانده_جبهه_مقاومت
#سپهبد_قاسم_سلیمانی
@NafasseAmigh
🇮🇷 نفس عمیق 🇵🇸
#شهدا #حاج_قاسم_سلیمانی 🔴ظهر پنجشنبه 12 دیماه 98 آخرین عکس رزمندگان فاطميون با #فرمانده_جبهه_مقا
🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷
#شهدا
#حاج_قاسم_سلیمانی
🔴🔴آخرین روز قبل از واقعه ...
⏪اسرار ناگفته از آخرین روز زندگی سپهبد سلیمانی
پنجشنبه(98/10/12)
ساعت 7 صبح
#دمشق
با خودرویی که دنبالم آمده عازم جلسه میشوم،
هوا ابری است و نسیم سردی میوزد.
.
ساعت 7:45 صبح
به مکان جلسه رسیدم.
مثل همه جلسات تمامی مسئولین گروههای مقاومت در #سوریه حاضرند.
.
ساعت 8 صبح
همه با هم صحبت میکنند... درب باز میشود و فرمانده بزرگ جبهه مقاومت وارد میشود.
با همان لبخند همیشگی با یکایک افراد احوالپرسی میکند
دقایقی به گفتگوی خودمانی سپری میشود تا اینکه حاجقاسم جلسه را رسما آغاز میکند...
هنوز در مقدمات بحث است که میگوید؛
همه بنویسن، هرچی میگم رو بنویسین!
همیشه نکات را مینوشتیم ولی اینبار حاجی تاکید بر نوشتن کل مطالب داشت.
.
گفت و گفت... از منشور پنجسال آینده... از برنامه تکتک گروههای مقاومت در پنجسال بعد... از شیوه تعامل با یکدیگر... از...
کاغذها پر میشد و کاغذ بعدی...
سابقه نداشت این حجم مطالب برای یکجلسه
.
آنهایی که با حاجی کار کردند میدانند که در وقت کار و جلسات بسیار جدی است و اجازه قطعکردن صحبتهایش را نمیدهد، اما #پنج_شنبه اینگونه نبود... بارها صحبتش قطع شد ولی با آرامش گفت؛ عجله نکنید، بگذارید حرف من تموم بشه...
.
ساعت 11:40 ظهر
زمان اذان ظهر رسید
با دستور حاجی نماز و ناهار سریع انجام شد و دوباره جلسه ادامه پیدا کرد!
.
ساعت 3 عصر
حدود #هفت_ساعت! حاجی هرآنچه در دل داشت را گفت و نوشتیم.
پایان جلسه...
مثل همه جلسات دورش را گرفتیم و صحبتکنان تا درب خروج همراهیش کردیم.
خوردویی بیرون منتظر حاجی بود
حاجقاسم عازم #بیروت شد تا سیدحسننصرالله را ببیند...
.
ساعت حدود 9 شب
حاجی از #بیروت به دمشق برگشته
شخص همراهش میگفت که حاجی فقط ساعتی با سیدحسن دیدار کرد و #خداحافظی کردند.
حاجی اعلام کرد امشب عازم #عراق است و هماهنگی کنند
سکوت شد...
یکی گفت؛
حاجی اوضاع عراق خوب نیست، فعلا نرین!
حاجقاسم با لبخند گفت؛
میترسین #شهید بشم!
باب صحبت باز شد و هرکسی حرفی زد
_ #شهادت که افتخاره، رفتن شما برای ما فاجعهست!
_ حاجی هنوز با شما خیلی کار داریم
حاجی رو به ما کرد و دوباره سکوت شد، خیلی آرام و شمردهشمرده گفت:
میوه وقتی میرسه باغبان باید بچیندش، #میوه_رسیده اگر روی درخت بمونه پوسیده میشه و خودش میفته!
بعد نگاهش رو بین افراد چرخاند و با انگشت به بعضیها اشاره کرد؛ اینم رسیدهست، اینم رسیدهست...
ساعت 12 شب
هواپیما پرواز کرد
ساعت 2 صبح جمعه
خبر شهادت حاجی رسید
به اتاق استراحتش در دمشق رفتیم
کاغذی نوشته بود و جلوی آینه گذاشته بود.
(راوی؛ ستاد لشکر فاطمیون)
@amin_ghafar
@NafasseAmigh
🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺
#شهدا
#حاج_قاسم_سلیمانی
● فرق است بین کسی که #ولی در نمازش پیکرش اللّٰهُمَّ اِنّا لٰا نَعْلَمُ مِنْهُ الّا خَیْراً وَ انْتَ اعْلَمُ بِهِ مِنّا را کلا قرائت #نمیکنند
و
کسی که ولی با اشک و گریه ۴مرتبه برایش اللّٰهُمَّ اِنّا لٰا نَعْلَمُ مِنْهُ الّا خَیْراً وَ انْتَ اعْلَمُ بِهِ مِنّا را قرائت #میکنند
○ آری گاهی فاصله بهشت و جهنم در همین نماز ولی خلاصه میشود
#پدر فتنه
@NafaseeAmigh
#شهدا
#حاج_قاسم_سلیمانی
🔸هم اکنون گلزار شهدا کرمان
🔹صفوف ارادت به سردار که لحظه به لحظه افزایش دارد.
و همچنان دلتنگیمان بند نمی آید
@NafasseAmigh
#شهدا
#حاج_قاسم_سلیمانی
❤️سردار شهیدم ؛
این روزها ،نبودنت
بر شانهٔ بغض تنهاییمان
خیراتِ اشک می کند . . .
پنجشنبههای دلتنگی
#حاج_قاسم_سلیمانی
#سردار_دلها
@NafasseAmigh
🌸
سلام و ارادت
🎊🎉مژده دارم واستون 🎉🎊
🎉🎊یه خبر عالی🎊🎉
میتونین کانال ما رو گوگل هم سرچ کنین🙂
اوناهم ما رومیشناسن
کافیه تگ کانال رو صفحه اول گوگل تایپ کنین⌨💻📲
هم کانال
❣نفس عمیق ❣
و هم
💞دونفره های عاشقی💞
❣ @NafasseAmigh❣
💞 @DoNafarehayeAsheghi 💞
منم که یادتون هست
اینجام👇🏻👈🏻
@MLN1360
🌿🌺🌿🌺🌿
#انتظار
جمعه یعنی انتظار بیکران
جمعه یعنی دور شو از دیگران
جمعه یعنی طالب مهدی شدن
جمعه یعنی ضد بد عهدی شدن
جمعه یعنی آرزوی فاطمه
جمعه یعنی گریه ی بی واهمه
جمعه یعنی مست و بی پروا شدن
جمعه یعنی عاشق زهرا شدن
جمعه یعنی تیغ در دست علی
جمعه یعنی هستیه هست علی
جمعه یعنی با شهیدان ساختن
جمعه یعنی برقه برق انداختن
جمعه یعنی با یتیمان خوب باش
جمعه یعنی ساده و محبوب باش
جمعه یعنی درد را درمان کنی
جمعه یعنی آنچه خواهی آن کنی
جمعه یعنی یک بهانه یک نفس
جمعه یعنی شاد بیرون از قفس
جمعه یعنی عید یعنی پاک شو
همنشین انجم و افلاک شو
@NafasseAmigh
🌿🌺🌿🌺🌿
#انتظار
یاصاحبالزمان
دست و پاگیرترین منتظرت،،،
من هستم
بخورد توی سرم ناله ی یَابنالحَسنم ..
@NafasseAmigh
#انتظار
می رود قصه ی ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام
می نویسم که شب تار سحر می گردد
یک نفر مانده ازین قوم که برمی گردد....
#سیدحمیدرضا_برقعی
@NafasseAmigh
#انتظار
سال هاست که دل منتظر یک خبرست
جاده در حسرت پیدایی یک رهگذرست
جمعه ها صبر کنید ندبه ها نذر کنید
شاید این جمعه که می آید و ما منتظریم
❤️#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج❤️
@NafasseAmigh
هدایت شده از سیدحمیدرضا برقعی
سوگواره شعر فاطمی محبوبه خدا
با حضور استاد #سید_علی_موسوی_گرمارودی ، #سعید_بیابانکی ، #سیدحمیدرضا_برقعی ، #سید_جواد_شرافت ، #محمود_حبیبی_کسبی ، #عباس_شاهزیدی ، #جواد_محمد_زمانی و #محمد_جواد_الهی_پور
با اجرای #نجم_الدین_شریعتی و مرثیه سرایی #عبدالرضا_هلالی و #محمد_حسین_پویانفر
دوشنبه هفتم بهمن، ساعت ۱۸
تهران، تالار وحدت
حضور برای عموم رایگان و بلامانع است.
@hamidreza_borghei