🌹🔘🌹🔘🌹
#فاطمیه
بارها دیده ام که غش کردی
تا صدای بلال پیچیده
دوسه ماهی که بستری شده ای...
در سرم یک سئوال پیچیده!!
که چرا فضه را صدا کردی؟
رفتی ازهوش پیش چشم پدر؟
نیست گهواره ای که بابا ساخت
راستی از برادرم چه خبر؟
درد داری همیشه بیداری
دستمال سرت چرا خونی ست؟
چه شده لنگه گوشواره ی تو
گوشه ی معجرت چرا خونی ست؟
دوقدم میروی و دستم را
باز درطول راه میگیری!!!
سرِ چشمت چه آمده که مرا
با حسن اشتباه میگیری؟
مجتبی قهر کرده با قنفذ
ازچه سرّ مگو نمیگوید؟
توی کوچه چه اتفاق افتاد؟
هرچه گفتم بگو،نمیگوید
باز با ما بیا سر سفره
تا به من لقمه لقمه نان بدهی
میتوانی دوباره مثل قدیم
بازویت را کمی تکان بدهی؟
کاش مادر نیاید آنجاکه
ازشفای تو نا امید شوم
سرسجاده ات دعا کن تا
بعد جان دادنت شهید شوم
@NafasseAmigh
🔘🌹🔘🌹🔘
هدایت شده از آرشیو
03-FatemieDovom[Shab3]-1384[1426]-Zaker-Vahed[01].mp3
زمان:
حجم:
9.01M
حیدر حیدر ساقی دردی کشانی
حیدر حیدر دلبر شیدا دلانی
حیدر حیدر سرحلقه عارفانی
حیدر حیدر خالق هفت آسمانی
✔️ #سیدجوادذاکر ✔️
فاطمیه دوم
شب سوم
کاشان84
⏪پخش برای اولین بار⏩
@seyedjavadezaker
هدایت شده از آرشیو فایل
9.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌟🏴🌟🏴🌟
#فاطمیه
زیر باران دوشنبه بعدازظهر
اتفاقی مقابلم رخ داد
وسط کوچه ناگهان دیدم
زن همسایه بر زمین افتاد
سیبها روی خاک غلطیدند
چادرش در میان گرد وغبار
قبلاً این صحنه را...نمیدانم
در من انگار میشود تکرار
آه سردی کشید، حس کردم
کوچه آتش گرفت از این آه
و سراسیمه گریه در گریه
پسر کوچکش رسید از راه
گفت: آرام باش! چیزی نیست
به گمانم فقط کمی کمرم...
دست من را بگیر، گریه نکن
مرد گریه نمیکند پسرم
چادرش را تکاند، با سختی
یا علی گفت و از زمین پا شد
پیش چشمان بیتفاوت ما
نالههایش فقط تماشا شد
صبح فردا به مادرم گفتم
گوش کن! این صدای روضۀ کیست
طرف کوچه رفتم و دیدم
در ودیوار خانهای مشکیست
با خودم فکر میکنم حالا
کوچۀ ما چقدر تاریک است
گریه، مادر، دوشنبه، در، کوچه
راستی! #فاطمیه نزدیک است...
💐 #سیدحمیدرضا_برقعی 💐
@NafasseAmigh
🏴🌟🏴🌟🏴
🔘🌿🔘🌿🔘
#فاطمیه
گل، گرفتارِ خار می بینم
چادرش پرغبار می بینم
ردّ پای کدام داغ اینجاست!؟
کوچه را لاله زار می بینم
آهوی خسته را بدون رمق
گرگ را بی مهار می بینم
راه برگشت آهوان گم شد
گرگ فکر شکار می بینم
زوزه ی گرگ و آهِ آهوها...!
اشک، بی اختیار می بینم
باز در دست کوه های صبور
دامن آبشار می بینم
همه، باغ انار می شنوند!
من، نه! داغ انار می بینم
قطعه قطعه... به زیر پا... در صحن...
کلمات قصار می بینم
این چه کابوس ترسناکی بود
در دل ذوالفقار می بینم
گوشواره نمی شود پیدا
کوچه را بسکه تار می بینم
گوشه ی آسمانِ صورتِ ماه
ردّ ابرِ بهار می بینم
باعث خجلت است در یثرب
هرچه گوشه کنار می بینم
در دلِ معرکه، فرشته ی حق
به مُغیره، دچار می بینم
غربتِ یارش از دلم که گذشت
غربتش در دیار می بینم
حَجَرُالاَسوَدِ شکسته... غلاف...
خوابِ بازویِ یار می بینم
خواب تابوتِ حضرت زهرا...
یاس در رهگذار می بینم
**
من به دنبال نام زهرایم
هرچه سنگِ مزار می بینم
✔️ #احمد_بابایی ✔️
@NafasseAmigh
🌿🔘🌿🔘🌿