□🏴□🏴□🏴□
#عاشورا
ماه در خون شناورم، قاسم
سیزده ساله یاورم، قاسم
من تو را بوده ام به جای پدر
تو به جای برادرم، قاسم
زخمهای تن تو کشت مرا
تازه شد داغ اکبرم، قاسم
سخت بود آنکه در وداع حرم
تشنه لب رفتی از برم، قاسم
سختتر اینکه با لب تشنه
جان سپردی برابرم، قاسم
گر سراغ تو را ز من گیرد
چه بگویم به خواهرم، قاسم
تن پاک تو را خودم تنها
به سوی خیمه میبرم، قاسم
تن به خاک و سر تو همسفر است
در ره شام با سرم، قاسم
✔️ #استاد_غلامرضا_سازگار ✔️
@NafasseAmigh
🏴□🏴□🏴□🏴
🏴💐🏴💐🏴
#سه_ساله
امشب که با تو انس به ویران گرفته ام
ویرانه را به جای گلستان گرفته ام
امشب شب مبارک قدر است و من تو را
بر روی دست خویش چو قرآن گرفته ام
پاداش تشنه کامی و اجر گرسنگی
گل بوسه ایست کز لب عطشان گرفته ام
از بس که پابرهنه به صحرا دویده ام
یک باغ گل زخار مغیلان گرفته ام
از میزبانی ام خجلم سفره ام تهی ست
نان نیست جان زمقدم مهمان گرفته ام
زهرا به چادرش زعلی می گرفت رو
من از تو رو به موی پریشان گرفته ام
من بلبل حسینم و افتادم از نوا
چون جغد، آشیانه به ویران گرفته ام
بر داغدیده شاخۀ گل هدیه می برند
من جای گل، سرِ تو به دامان گرفته ام
(میثم) مدار خوف زموج بلا که من
دست تو را به دامن طوفان گرفته ام
✔️ #استاد_غلامرضا_سازگار ✔️
@NafasseAmigh
🏴💐🏴💐🏴
🔘🌟🔘🌟🔘
#فاطمیه
دردا که پیر گشتم، در موسم جوانی
این موسم جوانی، این قامت کمانی!
گردون به خون نشیند، چشم کسی نبیند
ابر سیاه سیلی، بر حُسن آسمانی
وقتی که باغ می سوخت، بلبل به گریه می گفت:
آتش زدن ندارد، باغی که شد خزانی
ما داغدیده بودیم، امت به جای لاله
هیزم به خانة ما، آورد ارمغانی
جای غلاف شمشیر، بر روی بازویم ماند
بر من مدال دادند، در عین جان فشانی
بابا ببین پس از تو، با دخترت چه کردند
خوب از امانت تو، کردند قدر دانی
رسم وفا چنین بود؟ اجر رسالت این بود؟
تنها امانتت را کشتند در جوانی
برخیز یا محمد اعلام کن به امت
سیلی زدن به یک زن، این نیست قهرمانی
شب تا سحر نخفتم، امروز اگر نگفتم
در روز حشر گویم با من چه کرد ثانی
سوز درون "میثم" هرگز مباد خاموش
زیرا که داغ زهرا داغی است جاودانی
✔️ #استاد_غلامرضا_سازگار ✔️
@NafasseAmigh
🔘🌟🔘🌟🔘
✨🏴✨🏴✨
#فاطمیه
آتش زدن بـــه خانـــه ي مــولا بهانـــه بـود
مقصــود خصم کشتن بانوی خانـــه بـود
از آن به باب وحی لگد زد عــدو کـــه دید
جـان علی بــه پشت در آستانــه بـــــود
بــــا آنهمــه سفـــارش پیغمبـــر خــــدا
پـاداش دوستــــی علی تازیانــــه بـود ؟
آنکس که داد نسبت هذیان به مصطفی
از کینه اش به صورت زهرا نشانه بـــود
در حیرتـم چگونـــه به زهـــرا مغیره زد
کز جـــای تازیانــــه ي او خون روانــــه بود
ضرب غلاف وتیغ به دستش مدال بست
آن بانویـــی که عصمت حَیّ یگانـــه بود
حـــق دارد ار کننـده ي خیبـــر زپــــا فتـــد
زهرا پس از رســول بر او استوانه بــود
( میثم ) قسم به فاطمه تا بود فاطمـه
بار غـــــم امــــام زمانش به شانه بــود
✔️ #استاد_غلامرضا_سازگار ✔️
@NafasseAmigh
✨▪️✨▪️✨
#مذهبی
#ماه_رجب
مدینه حسینت کجا میرود؟
اگر میرود، شب چرا میرود؟
غریب وطن نیمهشب از وطن
غریبانه پیش خدا میرود
دلِ شب خدا را صدا میزند
چرا ساکت و بیصدا میرود؟
اجل پیش رو، مادرش فاطمه،
به دنبال او از قفا میرود
به تعجیل رو در کجا میبرد؟
مگر سر برای خدا میبرد؟
صدای جرس آه جان بر لب است
جگرسوز چون نالۀ زینب است
«طِرِمّاح» یک لحظه محمل مران!
خدا را! که وقت نماز شب است
نفسها همه نالۀ یا حسین
دعاها همه سوز و تاب و تب است
به هر منزلی مرگ، چشم انتظار
به هر محملی نغمۀ «یارب» است
شما هم چو مرغ شب، ای ناقهها!
بنالید با زینب، ای ناقهها!
شب است و بیابان پر از ولوله
مدینه دعا کن به این قافله
همانا به شوق وصال خدا
گرفتند از دیگران فاصله
خدا رحم آرد به حال رباب
که بر کف گرفته کمان حرمله
پدر را ببرّند لبتشنه سر
پسر را ببندند در سلسله
شرار جگر شمع محمل شده
نوای جرس آتش دل شده
مدینه دعا کن برای حسین
که خالی بُوَد در تو جای حسین
مدینه مدینه دگر نشنوی
دل شب صدای دعای حسین
مدینه به اهل مدینه بگو
که فرداست روز عزای حسین
خدایت دهد صبر، امالبنین!
که عباس گردد فدای حسین
دلش یاد رخسار پیغمبر است
نگاهش به روی علیاکبر است
مدینه دعا کن که این انجمن
بیایند بار دگر در وطن
از آن بیم دارم که دخت علی
ز شش یوسف آرد یکی پیرهن
از آن بیم دارم که رأس حسین
لب تشنه گردد جدا از بدن
از آن بیم دارم که پرپر شود
چو گل پیکر قاسمبنحسن
الهی به دنبال این کاروان
بُوَد روز و شب اشک «میثم» روان
📝 #استاد_غلامرضا_سازگار
@NafasseAmigh
🌴💐🌴💐🌴
#ماه_رمضان
#ماه_مبارک_رمضان
#مناجات
جاریست چو باران عرق شرم به رویم
از عفو تو یا از گنه خویش بگویم؟
ترسم نگذارند به فردای قیامت
یک برگ گل از باغ وصال تو ببویم
کوری به از آن کز کرمت چشم بپوشم
لالی به از آنم که ثنای تو نگویم
تو زود رضا میشوی از بنده ولی من
دیر آمدهام تا که رضای تو بجویم
من رو به در غیر تو بردم، تو ز رحمت
آغوش گشودی که بیا باز به سویم
خواهم که حضور تو کنم سفرۀ دل، باز
ترسم که گناهان بفشارند گلویم
صد سالم اگر در شرر نار بسوزی
از دوستیات کم نشود یک سرِ مویم
بر خاک درت ریختهام اشک خجالت
این اشک نکوتر بود از آب وضویم
پروندۀ تاریک مرا اشک نشوید
بگذار که در چشمۀ عفو تو بشویم
صد بار خطا دیدهای از «میثم» و یک بار
نگذاشتی از لطف بیارند به رویم
#استاد_غلامرضا_سازگار
@NafasseAmigh
💐🌴💐🌴💐
🇮🇷 نفس عمیق 🇵🇸
#معرفی_کتاب ﴿ فاطمه زهرا در شعر فارسی﴾ @NafasseAmigh
#معرفی_کتاب
نام: فاطمه زهرا در شعر فارسی
مجموعه شعر گرد آوری شده حضرت زهرا(سلام الله علیها) از شاعران آیینی کشور
#استاد_غلامرضا_سازگار
#استاد_علی_انسانی
#سید_حمیدرضا_برقعی
#محمدجواد_غفورزاده
#سیدحسن_حسینی
و.......
به کوشش : محمد صحتی سردرودی
انتشارات : پرتو دانش
@NafasseAmigh
🏴
#حضرت_رقیه علیهاالسلام
#محرم
امشب که با تو انس به ویران گرفتهام
ویرانه را به جای گلستان گرفتهام
امشب شب مبارک قدر است و من تو را
بر روی دست خویش چو قرآن گرفتهام
پاداش تشنه کامی و اجر گرسنگی
گل بوسهایست کز لب عطشان گرفتهام
از بس که پا برهنه به صحرا دویدهام
یک باغ گل ز خار مغیلان گرفتهام...
بر داغدیده شاخۀ گل هدیه میبرند
من جای گل، سرِ تو به دامان گرفتهام...
#استاد_غلامرضا_سازگار
@NafasseAmigh
🏴
#با_کاروان_حسینی
#خروج_کاروان_از_مکه
خوشا آنکس که امشب در کنار کعبه جا دارد
به سر شور و به دل نور و به لب ذکر خدا دارد
همه در مکّه جمع و کاروانی خارج از مکّه،
ره صحرا گرفته، کیست این، عزم کجا دارد
امیر کاروان، فرزند زهرا با جوانانش
برای حجّ خون عزم دیار کربلا دارد...
ذبیح اکبر این کاروان باشد علیاصغر
که حلقی تشنه اما تشنۀ تیر بلا دارد...
حسین بن علی حجّی رود یاران که در این حج
چهل منزل به روی نیزهها سعی صفا دارد
چو حاجی میشود محرم بپوشد حلّهای بر تن
عزیز فاطمه بر تن لباس از بوریا دارد
تنش در موج خون افتاده با خواهر سخن گوید
سرش ذکر خدا از نیزه تا تشت طلا دارد...
#استاد_غلامرضا_سازگار
@NafasseAmigh