🏴🔘🏴🔘🏴
#مذهبی
#حضرت_مسلم
با لب پاره؛ لب بام؛ سلامم به شما
تا بگیرد دلم آرام؛ سلامم به شما
آخر از عشق تو راهیّ سر دار شدم
ای علی زاده ببین میثم تمار شدم
باز هم شکر زن و بچّه ندیدند مرا
موقعی که وسط کوچه کشیدند مرا
هیچ کس نیست دگر دور و بر مسلم تو
بسته شد مثل علی بال و پر مسلم تو
سر عباس و پسرهات سلامت آقا
گر شکستند در این کوچه سر مسلم تو
قسمت این بود ؛ لبِ تشنه شهیدم بکنند
پیش مرگ جگرت شد جگر مسلم تو
لب من خشک و دو چشمم تر و قلبم سوزان
زده اند آتش بر خشک و تر مسلم تو
به فدای سر یک موی عزیزان تو باد
جان هر دو پسر دربه در مسلم تو
کاش می شد بنویسم که نیایی اینجا
که می آید به سر تو چه بلایی اینجا
حاصل این سفرت بی علی اصغر شدن است
بی برادر شدن و بی علی اکبر شدن است
همه ی ترسم از این است که مضطر بِشَوی
مثل این نائب دل سوخته ؛ بی سر بِشَوی
وای اگر گَرْد بر آیینه ی تو بنشیند
شمر با چکمه روی سینه ی تو بنشیند
وای اگر کار به توهین و جسارت بکشد
وای اگر خواهرتان بار اسارت بکشد
وای اگراهل و عیال تو زمین گیر شوند
دخترکهات پس از رفتن تو پیر شوند
بدنم نقش زمین است میا کوفه حسین
خواهش مسلمت این است میا کوفه حسین
✔️ #محمد قاسمی ✔️
@NafasseAmigh
🔘🏴🔘🏴🔘
🏴
#حضرت_مسلم
کوفه درد است ولی ای همه درمان تو میا
قسمت می دهم این بار به قرآن تومیا
گیرم اینجا همه مردند ولی غیرت را
می فروشند به یک قیمت ارزان تو میا
باز هم نامه نوشتم که نیایی کوفه
آخر نامه نوشتم شه خوبان تو میا
سخن از تیر سه شعبه همه جا می گویند
جان شش ماهه ات آقای غریبان تو میا
کعب نی های عرب در همه جا معروف است
به تن کوچک و بی جان یتیمان تو میا
حرف غارت شد و انگار شنیدم آقا
قصه ای از کفن و یک تن عریان تو میا
جگرم سوخت ولی آب نخوردم هرگز
یاد کردم ز لبت سید عطشان تو میا
دختری گفت که مهریه من؟ خون حسین
آه ای پادشه بی کس دوران تو میا
بچه ای گفت که سوغات، النگو،خلخال
رحم کن بر جگر زینب نالان تو میا
بعد تو عالم ایجاد عزاخانه شود
بیش از این قلب خدا را تو مرنجان؛ تو میا
#حسین_صیامی
@NafasseAmigh
🏴
#حضرت_مسلم
پیغمبر درد بود و همدرد نداشت
از کوفه بهجز خاطرهای سرد نداشت
میگفت: خدایا که بگوید به حسین
این شهر هزارکوچه، یک مرد نداشت
✔️ #محمدعلی_جوشایی
@NafasseAmigh
🏴🌿🏴🌿🏴
#حضرت_مسلم
از حالِ زار نامه برت حرف می زنند
از این سفیر دربه درت حرف می زنند
در مسجدی که عطرعلی می وزد از آن
از بی نمازی پدرت حرف می زنند
نیزه فروش هایِ نظرتنگ ِ چشم شور
ازقد وقامت پسرت حرف می زنند
کاراز بهای گندم ری هم گذشته است
ازقیمتِ سر قمرت حرف می زنند
دیدم کنیزهای دم بخت ِ بی جهاز
از دختران در سفرت حرف می زنند
دیدم که درمحله ی خورجین فروش ها
خولی و شمر پشت سرت حرف می زنند
✔️ #وحید_قاسمی ✔️
@NafasseAmigh
🌿🏴🌿🏴🌿
#محرم
#حضرت_مسلم علیهالسلام
سلام ما به حسین و سفیر عطشانش
که در اطاعت جانان، گذشت از جانش
به آن غریبترین سربهدار وادی عشق
به «مسلم بن عقیل» و دو نور چشمانش
به عزم شبشکن و همّت علیوارش
به صبر و قوّت قلب و شکوهِ ایمانش...
میان معرکه، چون کوه محکم و نستوه
ستاده در بَرِ اهریمنان به کف جانش
تمام شهر پر از دشمن است و میبارد
نفاق و فتنه ز بارو و بام و ایوانش
در آستان مُحرّم، به خاک و خون غلتید
منای کوفه ببینید و عید قربانش
طلایهدار بزرگ قیام عاشورا
فدای نهضت سرخِ حسین شد، جانش
#حسین_شمسایی
@NafasseAmigh
#حضرت_مسلم علیهالسلام
#محرم
کارش میان معرکه بالا گرفته بود
شمشیر را به شیوهٔ مولا گرفته بود
تنها میان مردم بیعتفروش شهر
انبوه کینه دور و برش را گرفته بود
دلواپس غریبیِ امروز خود نبود
اما دلش به خاطر فردا گرفته بود
دیدی که از ارادت دیرینهٔ حسین
یک کوفه زخم در بدنش جا گرفته بود
با سنگ، پای بیعت او مهر میزدند
باور نكرد... از همه امضا گرفته بود
این شهر خواب بود و ندانست قدر او
هر شب برای مردمش اِحیا گرفته بود
جرمش چه بود؟ نسبت نزدیک با علی
آن شعلهها برای همین پا گرفته بود
#محمد_ارجمند
@NafasseAmigh