eitaa logo
🌷نغمه های فاطمیون🌷
116 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
266 فایل
🔴 آدرس ما 🔴 🌷نغمه های فاطمیون🌷 https://eitaa.com/Nagmahyefatamion 🧕کودکان آمر🙎‍♂️ @Koodakan_Amer 🌱تسنیم هدایت 🌱 https://eitaa.com/Tasnimhadayt 🔹ارتباط با خادم کانال و دریافت لینک گروه 👇👇 @Goleyas6111
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام علیکم عزیزان از الان تا 48 ساعته دیگه لطفا عکس پروفایل ها رو به این پرچم زیبا تغییر بدیم. نماد همدلی و همیاری هست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️جزئیات «راهپیمایی مجازی» ٢٢ بهمن 🔺در آستانه چهل و دومین سالروز پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، باتوجه به محدودیت‌های کرونایی، مراسم یوم الله ٢٢ بهمن امسال علاوه بر خودرویی و موتوری در بستر فضای مجازی نیز برای همه اقشار مردم برگزار می‌شود. 🔺بر اساس اعلام شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، علاقه‌مندان می‌توانند از تاریخ ١٢ لغایت ٢٢ بهمن ماه برای شرکت در این راهپیمایی مجازی به آدرس اینترنتی fajr.ccoip.ir مراجعه کنند. 🔺قطعنامه سراسری مراسم یوم الله ٢٢ بهمن نیز در این سامانه بارگذاری و به تایید شرکت کنندگان خواهد رسید.
4_5841224057353144862.jpg
259.7K
🇮🇷 پرچم "ایران" ویژه تصویر پروفایل ✊ به مناسبت چهل و دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران
4_5841224057353144867.jpg
556.3K
🇮🇷 پرچم "ایران" ویژه تصویر پروفایل ✊ به مناسبت چهل و دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران
🍂🌷🍂🌷🍂🌷🍂 بسم رب الشهدا و الصدیقین *واقعیت بسیاااار شنیدنی از کمیل زمانه*💔💔🥺👌👌 🍂امر به معروف کرد و سیلی خورد😔 🌹بعد از نماز ظهر بود حدود ساعت ۲ بعد از ظهر کوچه ها خیلی خلوت بود من و کمیل روبروی کوچه زیر سایه یک درخت مشغول صحبت کردن بودیم ناگهان دیدم که کمیل رنگش پرید و سرش را پایین انداخت😓😓 چند لحظه ای بود که سرش پایین بود سرش را بالا اورد و گفت مهدی همین جا بمان من گفتم چی شده گفت: گفتم همین جا بمان ، جلو نیا☝️ به پشت سرخودم نگاه کردم و دیدم که خانم وآقایی درحال نزدیک شدن به‌ماهستند مردی‌ورزشکار و درشت‌اندام بود💪 با خودم گفتم فکر کنم کمیل هوس کتک خوردن کرده همچنانکه کمیل جلو می‌رفت من خودم را برای کتک خوردن آماده کردم گفتم کمیل تو ورزشکاری من چی بگم من که کتکه رو خوردم😢🤕 به سمت آنها رفت ومن هم پشت‌ سر او حرکت کردم به آنها رسید سلام کرده همین طوری که سرش پایین بود گفت ببخشید میشه خواهشی از شما بکنم⁉️ اجازه بدهید چند لحظه ای به همسر شما نگاه کنم و از اون لذت ببرم....... آن مرد به شدت عصبانی شدو گفت: حرف دهنت را به فهم.😡😡😡 کمیل دوباره درخواست خودش را تکرار کرد... اجازه بدهید چند لحظه به همسر شما نگاه کنم از اون لذت ببرم. مرد به شدت عصبانی شده و سیلی محکمی به صورت کمیل زد😤😤😤 ، کمیل دوباره در خواست خودش را تکرار کرد و این دفعه سیلی محکم تری به صورت کمیل زد👊 همسرش گفت نه به سر پایینت نه به این حرفات خجالت بکش😠 چرا همچین درخواستی میکنی؟ کمیل گفت نمیدونستم اگر ازشما اجازه بگیرم شما ناراحت میشوید و الا مثل دیگران که بدون اجازه از همسر شما لذت می بردند من هم لذّت می‌بردم... جوان به شدت عصبانی شد محکمی با دست چپ به صورت کمیل زد 😔😞 آن لحظه کمیل دستشو جای سیلی گذاشت و نشست روی زمین شروع به گریه کردن کرد 😭😭 فکر کنم یادش افتاد به "مادر" شایدم باخودش میگفت مادر من مردم جوانم ورزشکارم ولی شما ... 😭😭😭😭💔 من به جوان گفتم حالا سیلی میزنی بزن ولی چرا با دست چپ زدی😭 یادش اوردی که در کوچه ها مادرش را زدند😭 در حالی که مادر ۱۸ ساله بود و او فقط یک نوجوان بود💔💔 این جوان حیرت زده به کمیل نگاه می کرد نمیدانست چه کند همسرش گفت: این که می گویند (سلام الله علیها) هست؟ و من گفتم بله... یادش اوردی حضرت زهرا ( سلام الله علیها )را زدند😔 وقتی این را شنید روی زانوهایش افتاد و از کمیل عذر خواهی کرد کمیل او را در آغوش گرفت وهر دو شروع به گریه کردند😭😭 کمیل به او گفت تورو خدا دیگر کاری نکن آن خاطرات دوباره زنده شود از همسرت بخواه که همیشه با "چادر" باشد وان جوان گفت قول می‌دهم که هیچ وقت دیگر چنین چیزی تکرار نشود☝️ چند سالی گذشت کمیل شهید شد💔🕊 والان تشیع جنازه کمیل هست همچنانکه دم در خانه شهید ایستاده بودم دیدم که همان جوان می آید ولی نشناختمش پیش من آمد و گفت : کمیل چه شده است ؟ تصادف کرده ؟ گفتم ، شهید شده است🕊 گفت ، کجا ؟ گفتم ، سوریه گفت ، مگر میگذارند کسی برود ؟ گفتم ، بله پاسدارها میروند گفت ، مگر او پاسدار بود ⁉️ گفتم ، بله اوحدود ۴ سال است که پاسدار است گفت ، سوریه بوده ؟ گفتم بله و ناگهان ناخواسته گفتم: سوریه حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) دختر همان کسی که در کوچه‌ها سیلی خورده 😔💔 گریه اش گرفت وبا کنده های زانو افتاد روی زمین😭 خیره خیره بعکس شهید نگاه می کرد و گفت: کمیل من به قول خودم عمل کردم توروخدا کمکم کن مثل تو شهیدشم😔 📝 اری شهدا همیشه در همه جا تاثیر گذارند.... 🍂شهید مدافع حرم کمیل قربانی🍂
🔆🔅 *راه بیداری 🔅🔆 🇮🇷کاروان جشن انقلاب🇮🇷 شما هم دعوتید* 🇮🇷🎊جشن پیروزی انقلاب اسلامی🎊🇮🇷 🚙 *کاروان شادی ماشینی راه بیداری* 🚗 🇮🇷🇮🇷 ویژه روز ۲۲ بهمن 🇮🇷🇮🇷 *👈✉️شرکت برای عموم آزاد است✉️👉* 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷ا🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 با عرض تبریک دهه فجر و یوم‌الله ۲۲ بهمن، ان‌شاالله *کاروان شادی خودرویی راه بیداری* در روز چهارشنبه ۲۲ بهمن *از مسجد جامع امام سجاد علیه السلام* حرکت خواهد کرد.🚗🚕🚙 🎉🎈به این صورت که هر خانواده با ماشین شخصی خودشان تشریف آورده و همه با هم این روز فرخنده را در خیابان‌های شهر تهران جشن میگیریم🎉🎈 🕗 زمان و مکان: *ساعت ۹ صبح روز چهارشنبه ۲۲ بهمن در پارکینگ مسجد جامع امام سجاد علیه السلام* ✅ *با توجه به اینکه ان شاالله ساعت ۹:۳۰ صبح حرکت کاروان آغاز میشود، حضور به موقع شما بزرگواران نیم ساعت قبل از حرکت جهت هماهنگی‌های لازم موجب امتنان است.* ✅ 🚦🚏 *آدرس مسجد امام سجاد علیه السلام:* بزرگراه اشرفی اصفهانی، پایینتر از بلوار مرزداران، جنب پارک صبا. 🇮🇷 *هر ماشین، به هر تعداد پرچم ایران "بزرگ و کوچک" که در منزل دارد، جهت اهتزاز همراه داشته باشد.* 🇮🇷 💽🎧 فایل صوتی سرودهای انقلابی جهت پخش هماهنگ در ماشین‌ها، درکانال و سایت راه بیداری قرار خواهد گرفت. *دریافت فایل صوتی و کروکی مسیر حرکت* 👇 🌐 www.rahebidari.ir/karevan 🍰 با توجه به تشدید شیوع ویروس کرونا و رعایت پروتکلهای بهداشتی پذیرایی از برنامه حذف گردید. *لطفا در صورت نیاز، آب و خوراکی بخصوص برای کودکان همراه داشته باشید.* 🍩🥤 😷 *همراه داشتن ماسک الزامی میباشد.* ❌خواهشمند است برای جلوگیری از تجمع و رعایت بیشتر، هنگام ورود به پارکینگ مسجد در ماشین خود منتظر بمانید تا کاروان شروع به حرکت نماید.❌ *📣📣📣 لطفا جهت هر چه باشکوهتر برگزار شدن کاروان جشن انقلاب، این پیام را در حد توان منتشر کنید✅* *🔆 شورای فرهنگی تشکل راه بیداری🔆* با ما همراه شوید🔻 بله: ble.im/join/YjIzYzU0N2 سروش: sapp.ir/rahe_bidari ایتا: https://eitaa.com/rahe_bidari اینستاگرام: instagram.com/rahebidari_ir4 سایت: www.rahebidari.ir
الله اکبر الله اکبر ،رمز پیروزی انقلاب الله اکبر،ذکر شهدا الله اکبر ،آوای قهرمان ها الله اکبر،اعلام وحدت بین تمامی قوم ها الله اکبر الله اکبر،اسلام پیروز است الله اکبر،ایران اسلامی سرافراز است الله اکبر الله اکبر الله اکبر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹نویسنده : اصغر بهمنی مورد تایید آیت الله سبحانی 🔹قسمت ۱ تا ۳ 👇👇👇 https://eitaa.com/Nagmahyefatamion/12139 برای دسترسی به متن داستان لینک لمس شود . ┏━━━ 🌷🌷🌷━━━┓ @Nagmahyefatamion ┗━━━🌷🌷━━ 🌷نغمه های فاطمیون
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت اول) 💠مقدمه: نوشتار حاضر نوعی برداشت از تجسم و بازتاب اعمال آدمی در جهان آخرت است که با استفاده از آیات و روایات به تصویر ذهنی درآمده‌اند و ان شاالله که منشأ تذکر و بیداری قرار گیرد. لازم به ذکر هست که ما از کتابی استفاده میکنیم که در آن از احادیث و روایات معتبر استفاده شده و مورد تایید عالم گران‌قدر «آیت الله جعفر سبحانی» هم قرار و مورد استقبال قرار گرفته است... ✍قسمت اول: 🔴حالت احتضار: 💠چند روز بود که درد سراسر وجودم را فرا گرفته و به شدت آزارم می‌داد. سرانجام مقدمات مرگ من با فرا رسیدن حالت احتضار فراهم شد. کم کم پاهایم را به سمت قبله چرخاندند. همسر، فرزندان، خویشان و برخی دوستان اطرافم را گرفته بعضی از آن‌ها اشک در چشم‌هایشان حلقه بسته بود. ❄️چشمانم را به آرامی فرو بستم و در دریایی از افکار فرو رفتم. با خود اندیشیدم که عمرم را چگونه و در چه راهی صرف نموده و اموال هرچند اندک خود را از کدام راه به دست آورده و در کدامین مسیر خرج کرده‌ام. فکرش به شدت آزارم می‌داد، از شدت اضطراب چشمانم را گشودم. ⚡️در این هنگام ناگاه متوجه سفید پوش بلند قامتی شدم که دستانش را بر نوک انگشتان پاهایم نهاده بود و آرام و آهسته به سمت بالا می‌کشاند، در قسمت پاها هیچ‌گونه دردی احساس نمی‌کردم اما هرچه دستش به طرف بالا می‌آمد درد بیشتری در ناحیه فوقانی بدنم احساس می‌کردم گویا همه دردهای وجودم به سمت بالا در حرکت بود. 🌾تا اینکه دستش به گلویم رسید. تمامی بدنم بی حس شده بود اما سرم چنان سنگینی می‌کرد که احساس می‌کردم هر آن ممکن است از شدت فشار بترکد و یا چشمانم از حدقه درآید. 🍃عمویم که پیرمردی ریش سفید بود جلو آمد و با چشمان اشک آلود گفت: عمو جان شهادت را بگو... 🌱من می‌گویم و تو تکرار کن: اشهد ان لااله الاالله و اشهد انّ محمداً رسول الله و انّ علیاً ولی الله و ... او را می‌دیدم و صدایش را می‌شنیدم. 🔅لب‌هایم به آرامی تکانی خورد و چون خواستم شهادتین را بر زبان جاری کنم یکباره هیکل‌های سیاه و زشتی مرا احاطه کردند و به اصرار از من خواستند شهادتین را نگویم . ✅ شنیده بودم شیاطین هنگام مرگ برای گرفتن ایمان تلاش می‌کنند اما هرگز گمان نمی‌کردم آن‌ها در اغفال من توفیقی داشته باشند.... ✍ادامه دارد
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۲) ◾️عمویم دوباره صورتش را به من نزدیک کرد و شهادتین را به من تلقین نمود. همین که خواستم زبانم را تکان دهم دوباره شیاطین به تلاش افتادند اما این بار از راه تهدید وارد شدند... 💥 لحظه عجیبی بود، از یک طرف آن شخص سفید پوش با کارهای عجیبش و از طرف دیگر اصرار عمویم بر گفتن شهادتین و از سوی دیگر ارواح خبیثه که سعی در ربودن ایمان، در آخرین لحظات زندگیم داشتند. 💠زبانم سنگین و گویا لب‌هایم بهم دوخته شده بود. واقعاً درمانده شده بودم. دلم می‌خواست از این وضع رنج آور نجات می‌یافتم اما چگونه؟ از کدام راه؟ به وسیله چه کسی؟ ✨ در این کشاکش ناگهان از دور چند نور درخشان ظاهر شدند، با آمدن آن‌ها مرد سفیدپوش به تعظیم ایستاد و آن چهره‌های ناپاک فرار کردند، هرچند در آن لحظه آن نورهای پاک و بی نظیر را نشناختم اما بعدها فهمیدم که آن‌ها ائمه اطهار (علیم السلام) بودند که در آن لحظه حساس به فریاد من رسیدند و از برکت وجود آن‌ها چهره‌ام باز و سبک شده، لب‌هایم را تکان دادم و شهادتین را زمزمه کردم. در این لحظه دست‌های آن سفیدپوش از روی صورتم گذشت و من که در اوج درد و رنج بودم ناگهان تکانی خورده و آرام شدم. ✅انگار تمام دردها و رنج‌ها برای اهالی آن دنیا جا نهاده بودم، زیرا چنان آسایش یافتم که هیچ‌گاه مثل آن روز آزادی و آرامش نداشتم .. ✳️حال زبان و عقلم به کار افتاده بود، همه را می‌دیدم و گفتارشان را می‌شنیدم. 🔆در این لحظه نگاهم به آن مرد سفیدپوش افتاد. پرسیدم: تو کیستی؟ از من چه می‌خواهی؟ همه اطرافیانم را می‌شناسم جز تو. 🔰گفت: تا حال باید مرا شناخته باشی من ملک الموت هستم. از شنیدن نامش ترس و اضطراب وجودم را لرزاند. خاضعانه در مقابلش ایستادم و گفتم: درود خدا بر تو فرشته الهی باد، نام تو را بارها شنیده‌ام با این حال در آستانه مرگ هم نتوانستم تو را بشناسم، آیا برای تمام کردن کار از من اجازه می‌خواهی؟ ♦️فرشته مرگ در حالی که لبخند می‌زد گفت: من برای جدا کردن روح از بدن، محتاج به اجازه هیچ بنده‌ای نیستم و تو هم اگر خوب دقت کنی دار فانی را وداع گفته‌ای، خوب نگاه کن آن جسد توست که در میان جمع بر زمین مانده است. 🔷به پایین نگاه کردم. وحشت و اضطراب سراسر وجودم را فراگرفته بود. جسدم در میان اقوام و آشنایان بدون هیچ‌گونه حرکتی بر زمین افتاده بود و همسر و فرزندان و بسیاری نزدیکانم، در حالیکه در اطراف جنازه‌ام خیمه زده بودند، ناله و فریادشان به آسمان بلند بود،با خود اندیشیدم: اینان برای چه و برای که این‌گونه شیون می‌کنند؟! 🔘 خواستم آن‌ها را به آرامش دعوت کنم، مگر می‌شد... فریاد برآوردم: عزیزان من! آرام باشید، مگر آرامش و راحتیم را نمی‌خواستید؟ پس چرا زانوی غم در بغل گرفته‌اید؟! من اکنون پس از آن درد جان‌فرسا، به آسایش و آرامش خوشحال کننده‌ای رسیده‌ام. 🍂با شمایم آی! آیا صدایم را نمی‌شنوید؟ گریه‌تان برای چیست؟ شکوه و شکایت از چه می‌کنید؟ فضای خانه را پر از دعا و ذکر حق کنید... ✍ادامه دارد....
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۳) ✅صدای ملک الموت را شنیدم که می‌گفت: این جماعت را چه شده؟ به خدا قسم من به او ظلم نکردم؛ روزی او از این دنیا تمام شده است. 💠اگر شما هم جای من بودید به دستور خدا، جان مرا می‌گرفتید. اطاعت و عبادت من بر درگاه الهی این است که هر روز و شب دست گروه زیادی را از دنیا قطع کنم.نوبت به شما هم می رسد... ♨️جمعیت به کار خود مشغول و گوش شنیدن این هشدارها را نداشتند. آرزو می‌کردم ای کاش در دنیا یک‌بار برای همیشه این هشدارها را شنیده بودم تا درسی برای امروزم بود. اما ...افسوس و صد افسوس! ◼️پارچه‌ای بر بدنم کشیدند و پس از ساعتی بدنم را به غسالخانه بردند، مکان آشنایی بود، بارها برای شستن مرده هامان به اینجا آمده بودم. 🔷در این حال، متوجه غسال شدم که بدون ملاحظه، بدنم را به این سو و آن سو می‌چرخاند. به خاطر علاقه‌ای که به بدنم داشتم، بر سر غسال فریاد می‌زدم: آهسته‌تر! مدارا کن! اما او بدون کوچک‌ترین توجهی به درخواست‌های مکرر من، به کار خویش مشغول بود. 🔵آن روزها فکر می‌کردم خرید کفن، یک عمل تشریفاتی است، اما .. چه زود بدنم را سفیدپوش کرد. واقعاً دنیا محل عبور است. ✨با شنیدن صدای دلنشین الصلوة... الصلوة...الصلوة...نوعی آرامش به من دست داد.. چون نماز تمام شد،جنازه‌ام را روی دست‌هایشان بلند کردند و ترنم روح نواز شهادتین، بار دیگر دلم را آرام کرد. من نیز بالای جنازه‌ام قرار گرفتم و به واسطه علاقه‌ام به جسد، همراه او حرکت کردم. 💥تشییع کنندگان را به خوبی می‌شناختم. باطن بسیاری از آن‌ها برایم آشکار شده بود . چند تن از آن‌ها را به صورت میمون می‌دیدم در حالیکه قبلاً فکر می‌کردم آدم‌های خوبی هستند. از سوی دیگر، یکی از آشنایان را دیدم که عطر دل انگیز و روح نوازش، شامه‌ام را نوازش می‌داد. این در حالی بود که من او را به واسطه ظاهر ساده‌اش محترم نمی‌شمردم، شاید هم غیبت دیگران، او را از چشمم انداخته بود و یا .... 💠تابوت بر روی شانه دوستان و آشنایان در حرکت بود و من همچنان، با نگرانی از آینده، آنهارا همراهی می‌کردم. در حالیکه بسیاری از تشییع کنندگان، زبانشان به ترنم عاشقانه لااله الاالله و ... مشغول بود. ❌ دو نفر از دوستانم آهسته به گفتگو مشغول بودند. به کنارشان آمدم و به حرف‌هایشان گوش سپردم. عجبا! سخن از معامله و چک برگشت خورده و سود کلان و ... می‌کنید؟ چقدر خوب بود در این لحظات اندکی به فکر آخرت خویش می‌بودید، به آن روزی که ‌دستتان از زمین و آسمان کوتاه خواهد شد و پرونده اعمالتان بسته و هرچقدر مانند من مهلت بطلبید، اجازه برگشتن نخواهید گرفت.. 🔆آنگاه رو کردم به اهل و عیالم و گفتم: «ای عزیزان من! دنیا شما را بازی ندهد، چنانکه مرا به بازی گرفت» 🌀مرا مجبور کردید به جمع آوری اموالی که لذتش برای شما و مسئولیتش با من است... ✍ادامه دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فرق عمامه با تاج چیست؟؟ ┏━━━ 🌷🌷🌷━━━┓ @Nagmahyefatamion ┗━━━🌷🌷━━ 🌷نغمه های فاطمیون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حوزه علمیه خواهران فاطمه الزهراسلام الله علیها شهرستان سلماس 🍀🍀🍀 🍀🍀🍀 تحت امر رهبرینده آذربایجان اویاخدی تا واردی اهل بصیرت آذربایجان اویاخدی دهه فجر مبارک ❤️😍 🍀🍀🍀 🍀🍀🍀 ( واجب فراموش شده ) ╔ 🍃 🍁 🍃 ═╗ @Tasnimhadayt ╚═ 🍃 🍁 🍃 ╝
عرض سلام و ادب و احترام خدمت بزرگواران انقلابی فرا رسیدن چهل و دومین سالروز پیروزی انقلاب بر امام ، شهداء ، رهبر فرزانه امام خامنه ای ، خانواده های عزیز شهداء و شما سروران بزرگوارم مبارکباد . یادمان باشد امروز حضور در مراسم بزرگداشت این حادثه کم نظیر که باعث زنده نگهداشتن اسلام و قرآن گردید و باعث برافراشته نگهداشتن پرچم اهل بیت علیهم السلام شد . با رعایت پروتکل های اعلامی بسیار مهم است . یقین داشته باشید بر اساس شرایط ویژه منطقه و نظام جمهوری اسلامی حضور شما عزیزان بسیار در تداوم مسیر انقلاب اسلامی و زنده نگهداشتن خون شهداء تاثیر خواهد داشت و یقینا باعث خوشنودی امام زمان عج و نایب بر حق ایشان رهبر عزیزمان خواهد شد ان شاءالله بواسطه حضور ارزشمندتان نام خود را در لیست یاران امام زمان عج ثبت فرمائید التماس دعا
بخشی از وصیت نامه شهید سلیمانی: 🔹بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی‌ماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی. 🌺 چهل و سومین سالگرد انقلاب اسلامی بر همه مردم ایران و جهان اسلام مبارک باد.