eitaa logo
ناحِله
1.1هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
3.8هزار ویدیو
125 فایل
بسم‌ربِ‌خالِقِ‌‌المَهـد؎✨ لاتَحْزَنْإِنَّ‌اللَّهَ‌مَعَنَا :) -غم‌مخور‌خدابا‌ماست🤍 کپی‌با‌ذکر‌صلوات‌حلاله‌مومن😉 کانال‌وقف‌‌امام‌زمان‌مون‌ِ . . . شروط‌ناحله 🌱↶ @sharayetr کانال‌عکس‌خام‌ناحله🌱↶ @N313Nahele متولد¹⁴⁰¹/⁷/¹🕊️
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماز‌چجورے‌باشه‌ ما‌میتونیم‌بهترین‌نتیجه‌رو‌ازش‌بگیریم؟ •••┈✾°🌱°✾┈••• @Nahelah •••┈✾°🌱°✾┈•••
15.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
براے‌ایران🇮🇷 •••┈✾°🌱°✾┈••• @Nahelah •••┈✾°🌱°✾┈•••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باشنیدن‌این‌حرف‌ها‌‌ احساس‌غرور‌کردم‌🙂♥️ •••┈✾°🌱°✾┈••• @Nahelah •••┈✾°🌱°✾┈•••
26.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آدم‌شجاع‌کیه!؟ •••┈✾°🌱°✾┈••• @Nahelah •••┈✾°🌱°✾┈•••
انگار کویره😐
ناحِله
انگار کویره😐
تا شما به کویر برسی بنده هم ناشناس کانال جواب میدم 😂 ¹دوستان بفرمایید 🙂🌿 ²بله معلومه که میشناسم😁🙂 ³کویر ناشناس خادم یا زهرا هست😂 ⁴خوش اومدید😍🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام‌زمانےها... •••┈✾°🌱°✾┈••• @Nahelah •••┈✾°🌱°✾┈•••
چالش🙂 زیبا ترین مکانی بودید و دیدید کجاس تو کانال ناشناس جواب میدم
شمایی‌که‌همش‌از‌رتبه‌ی‌کنکور الگو‌های‌اونور‌آبی‌تعریف‌میکنی.. چند‌سالت‌بود‌فهمیدی شهید‌مهدی‌زین‌الدین رتبه‌ی‌چهارم‌کنکور‌رشته‌ی‌تجربی رو‌کسب‌کرده‌بودن؟..(:🌱 شهدا‌تو‌هیچ‌جبهه‌ای‌کم‌نمیزاشتن! ‌‎‌‎‎‌•••┈✾°🌱°✾┈••• @Nahelah •••┈✾°🌱°✾┈•••
‏هزارعاشقِ‌دیوانه‌درمن‌است ، که‌هرگز... به‌هیچ‌بند‌و‌فسونی‌نمی‌کنندرهایت...(:🌿 •••┈✾°🌱°✾┈••• @Nahelah •••┈✾°🌱°✾┈•••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ناکام‌اونیهـ‌که‌شهید‌نشه! •••┈✾°🌱°✾┈••• @Nahelah •••┈✾°🌱°✾┈•••
`•~🍭 🖊 استغفار فقط براے توبه نیست هر جا غمگین شدے دلت گرفت جیبت خالے شد. تسبیحت را بر دار و استغفار ڪن همه حل می شود. -------•••🌱•••------- @Nahelah -------•••🌱•••-------
میشه یکی فاز اینا رو برای من شرح بده😐 😐💔
~`🎀 من‌هم‌میتونم‌ بجنگم‌اسلحه‌دست‌بگیرم ولی‌صلاح‌من‌چادروحجابمه:) ‌•────•❁•────• @Nahelah ‌•────•❁•────•
1_2157037666_۲۶۱۱۲۰۲۲.m4a
959.7K
بازوی حرز بسته... انگشتر شکسته🕊
@zdchukgeruiuiov ما سـاده دلـیم بـﮧ دلـے کار نـداریـم جز حضـرتـ ارباب خـریدار نـداریـم با لطمـﮧ بـروے بـدن خود بنوشتـیـم مـا مست حـسـیـنـیـم بـﮧ کسـے کار نـداریـم … کانالی پر از فعالیت های مذهبی🤝🧕 دیگه توضیح‌نمیدم خودت بیا ببین قدمت رو چشم👀🧠❤️ نیای ضرر بزرگی کردی این ازمن‌گفتن بود👍😢 پر از پر از ... پر از پر از پر از پر از پر از پر از پر از پر از پر از 😳✌️🌹 بدووووو🏃‍♀ بدوووو ماشالله🏃‍♀😜 @zdchukgeruiuiov 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @zdchukgeruiuiov 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @zdchukgeruiuiov
✨🌱✨🌱✨🌱✨🌱 🌿 بعد از انقلاب در مدارس آبادان ، معلم ها دو دسته شده بودند. گروهی طرفدار انقلاب و باحجاب، و گروهی که حجاب نداشتند و مخالف بودند. بعضی از معلم های مدرسه ی راهنمایی شهرزاد که هنوز حجاب را قبول نکرده بودند و با انقلاب همراه نشده بودند، به امثال زینب نمره نمی‌دادند و آنها را اذیت می‌کردند. زینب روسری و چادر می‌زد. شهلا هم در همان مدرسه بود. شهلا یک روز برای ما تعریف کرد که معلم علوم زینب، وقتی می‌خواسته درس ستون فقرات را بدهد، دست روی کمر زینب گذاشته و درس را داده است. زینب آنقدر لاغر بوده که بچه های کلاسش می‌گفتند: از زینب می‌شود در کلاس علوم استفاده کرد. زینب بعد از انقلاب، تصمیم گرفت که به حوزه‌ی علمیه برود و طلبه بشود. به رشته‌ی علوم انسانی، به درس های دینی، تاریخ، جغرافیا علاقه‌ی زیادی داشت. او می‌گفت: ما باید دین‌مان را خوب بشناسیم تا بتوانیم از آن دفاع کنیم. در آن زمان، زینب ۱۲ سال داشت و نمی‌توانست حوزه علمیه برود. قرار شد اول دبیرستان را تمام کرد، به حوزه علمیه قم برود. شاید یکی از علت های تصمیم زینب، وجود کمونیست ها در آبادان بود. بچه‌های مذهبی باید همیشه خودشان را آماده می‌کردند تا با آن‌ها بحث کنند و از آن ها کم نیاورند. زینب به همه‌ی آدم های اطرافش علاقه داشت. یکی از غصه هایش عوض کردن آدم های گمراه بود. بقیه دخترهایم به او می‌گفتند: تو خیلی خوش بین هستی. به همه اعتماد می‌کنی. فکر میکنی همه‌ی آدم ها را می‌شود اصلاح کرد. اما این حرف ها روی زینب اثر نداشت. زینب بیشتر از همه‌ی افراد خانواده به من ومادربزرگش محبت می‌کرد. دلش می‌خواست مادربزرگش همیشه پیش ما باشد. از تنهایی او احساس عذاب وجدان می‌کرد. یک سال از انقلاب گذشته بود که بیماری آسم من شدت گرفت. خیلی اذیت شدم. نمی‌توانستم نفس بکشم. تابستان که هوا گرم و شرجی می‌شد، بیشتر به من فشار می‌آمد. دکتر با بابای مهران تأکید کرد که حتما چند روزی مرا بیرون از این آب و هوا ببرد تا حالم بهتر شود. بعد از بیشتر از بیست سال که با جعفر عروسی کرده بودم، برای اولین بار پایم را از آبادان بیرون گذاشتم و به یک سفر زیارتی مشهد رفتیم. از بچه ها فقط زینب و شهرام را با خودمان بردیم. مادرم پیش بچه ها در آبادان بود که آن ها نبودمان را احساس نکنند. من که آتش زیارت کربلا از دوران بچگی توی جانم رفته بود و هنوز خاموش نشده بود، زیارت امام رضا علیه سلام را مثل رفتن به کربلا می‌دانستم.بعد از عروسی با جعفر، آرزو داشتم که ماه محرم و صفر توی خانه‌ی خودم، روضه‌ی حضرت عباس علیه سلام و امام حسین علیه سلام و علی اکبر علیه سلام🖤 بگذارم و خانه‌ام را سیاه پوش کنم... ✨🌱✨🌱✨🌱✨🌱
✨🌱✨🌱✨🌱✨🌱 🌿 سال هایِ سال، مستأجر بودیم و یک اتاق بیشتر در دست‌مان نبود. بعدش هم که خانه‌ی شرکتی به ما دادند، بابای بچه ها راضی به این کار نبود. جعفر حتی از اینکه من تمام ماه محرم و صفر را سیاه می‌پوشیدم‌، ناراحت بود، من هرچی به‌اش می‌گفتم که من نذر کرده‌ی امام حسین ام و باید تا آخر عمر، محرم و صفر سیاه بپوشم، او با نا رضایتی می‌گفت: مادرت نباید این نذر را تا آخر عمر می‌کرد.یک شب از شب‌های محرم خواب دیدم درِ خانه‌ی شرکتی، بزرگ شده و یک آقایی با اسب داخل خانه آمد. آن آقا دست و پایش قطع شده بود. با یک چوبی که در دهانش بود، به پای من زد و گفت: روسری‌ات را سبز کن. من می‌خواستم جواب بدهم که نذر کرده هستم و باید این دو ماه را سیاه بپوشم، اما او اجازه نداد و گفت: برای علی اکبر حسین، برای علی اصغر حسین، روسری‌ات را سبز کن. این را گفت و از خانه‌ی ما رفت.با دیدن این خواب فهمیدم که خدا و امام حسین راضی نیستند که من بدون رضایت شوهرم دو ماه سیاه بپوشم. خواب را برای مادرم تعریف کردم. مادرم گفت: "حالا که شوهرت راضی نیست و ناراحت است، روسری سیاه را در بیاور." خودش هم رفت و برای من روسری سبز خرید. سفر به مشهد برای من مثل سفر به کربلا بود. دخترم زینب هم که برای اولین بار مسافر امام رضا علیه سلام شده بود، سر از پا نمی‌شناخت. من بارها و بارها برایش قصه‌ی رفتنم به کربلا در سن پنج سالگی و نه سالگی را گفته بودم؛ از قبر شش گوشه حسین علیه سلام، از قتلگاه، از حرم عباس علیه سلام. زینب هم شیفته‌ی زیارت شده بود. او می‌گفت: مامان، حاضر نیستم در مشهد یک لحظه هم بخوابم؛ باید از همه‌ی فرصت برای زیارت استفاده کنیم. زینب در حرم طوری زیارت می‌خواند که دل سنگ آب می‌شد. زن ها دورش جمع می‌شدند وزینب برای آن‌ها زیارت‌نامه و قرآن می‌خواند. نصف شب در مسافرخانه مرا از خواب بیدار می‌کرد و می‌گفت: مامان، پاشو، اینجا جای خوابیدن نیست. باید به حرم برویم. من و زینب آرام و بی سر و صدا می‌رفتیم و نماز صبح را در حرم می‌خواندیم و تا روشن شدن هوا به خواندن قرآن و زیارت مشغول می‌شدیم. زینب از مشهد یک سری کتاب‌های مذهبی خرید؛ کتاب‌هایی درباره‌ی علائم ظهور امام زمان 'عجل‌الله‌فرجه‌شریف'. کلاس دوم راهنمایی بود، اما دل بزرگی داشت. دخترها که کوچک بودند، عروسک ‌های کاغذی داشتند. روی تکه‌های روزنامه عکس عروسک را می‌کشیدند و آن را می‌چیدند و با همان عروسک کاغذی بازی می‌کردند... ✨🌱✨🌱✨🌱✨🌱
مگـہ‌نیسـت‌ڪہ‌آدم‌بـایـدواسـہ‌هـرڪاریش و داشتـہ‌بـاشـہ؟! خـب‌دلیل‌نفـس‌ڪشیدنـت‌چیـہ؟؟ بگـوخـدایـانفـس‌میڪشم‌تـاایـن‌نفـس‌رو ڪنم‌یـار ... ایـن‌روح‌بشـہ‌لبخنـدروی‌لبـای‌آقا... ایـن‌جسـم‌بشـہ‌مرحـم‌دردای‌مولـا.... •••┈✾°🌱°✾┈••• @Nahelah •••┈✾°🌱°✾┈•••
4_5830104060606286838.mp3
964.4K
خیلی وقت‌ها مذهبی‌ها ┋ساکت و خاموشن، ┋اصلا معلوم نیست هستن! ┋این‌همه در فضای مجازی ┋وقت میذاری، ┋چقدر از صفحات مذهبی ┋حمایت میکنی؟ [ . 🌿 ‌•────•❁•────• @Nahelah ‌•────•❁•────•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قلب‌ما‌صاحب‌دارد! و‌صاحبش‌تویے... 🌿♥️ •••┈✾°🌱°✾┈••• @Nahelah •••┈✾°🌱°✾┈•••
در برابر توهینات تو توهین نڪن ! تو سڪوت ڪن باشعور بودن و احترام حداڪثری قشنگ تره ...🙂🌿
💚:💚💚⁦⁦ ♡السَّلامُ‌ علیکَ‌ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی♡ 🌱أللَّھُـمَ؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪَ‌ألْـفَـرَج🌱 ・ 🌒قࢪاࢪ‌شبانہ🌒 شبتون‌مهدوے🌙
✨️🤍بسم الله الرحمن الرحیم🤍✨️ إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیک الْمُشْتَکی وَ عَلَیک الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اَللَّــهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَینَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِک مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِیبا کلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِی یا عَلِی یا مُحَمَّدُ اِکفِیانِی فَإِنَّکمَا کافِیانِ وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکمَا نَاصِرَانِ یا مَوْلانَا یا صَاحِبَ الزَّمَانِ اَلْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِکنِی أَدْرِکنِی أَدْرِکنِی السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ 🌿«قرار روزانــه»🌿 •••┈✾°🌱°✾┈••• @Nahelah •••┈✾°🌱°✾┈•••