🔹امام علی علیه السلام :
فاتَّعِظوا عِبادَ اللّهِ بِالعِبَرِ النَّوافِعِ و اعتَبِروا بالآيِ السَّواطِعِ و ازدَجِروا بِالنُّذُرِ البَوالِغِ و انتَفِعوا بِالذِّكرِ و المَواعِظِ، فكأنْ قد عَلِقَتكُم مَخالِبُ المَنِيَّةِ و انقَطَعَت عَنكُم عَلائقُ الاُمنِيَّةِ و دَهَمَتكُم مُفظَعاتُ الاُمورِ .
🔹اى بندگان خدا! از عبرتهاى سودمند پند گيريد و از نشانههاى درخشان عبرت آموزيد و با هشدارهاى رسا باز ايستيد و از يادآورى و اندرزها بهره مند شويد؛ زيرا كه گويى چنگالهاى مرگ به شما درآويخته و رشتههاى آرزو از شما بريده شده و پيشامدهاى وحشتناك بر شما هجوم آورده است.
📙نهج البلاغه #خطبه_85
🔶 @Nahj_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📒 دنیا و آخرت فرمانبردار خداوند هستند
📌 نهجالبلاغه/ خطبه133/ قسمت1 از 18 قسمت
🎤صوتی استاد مفسر دکتر#محمدعلی_انصاری
#خطبه_133
🔶 @Nahj_Et
▫️وَرُبَّ مُنْعَمٍ عَلَيْهِ مُسْتَدْرَجٌ بِالنُّعْمَى، وَرُبَّ مُبْتَلىً مَصْنُوعٌ لَهُ بِالْبَلْوَى
🟤بسيارند افرادى كه مشمول نعمت خداوند هستند؛ اما اين نعمت مقدمه بلا و هلاكت ايشان است و چه بسيارند كسانى كه در بلا و سختى قرار دارند؛ اما اين بلا وسيله اى براى آزمايش و تكامل آنهاست.
✍خداوند نعمت هاى زيادى به افرادى كه طغيان و سركشى را از حد گذرانده اند مى دهد تا مست نعمت و غرق عيش و نوش شوند، ناگهان آنها را از ايشان مى گيرد تا عذابشان دردناكتر باشددرست همانند كسى كه از درختى غاصبانه بالا مى رود كه هرچه بالاتر برود سقوطش از فراز درخت دردناكتر و شكننده تر است. اين همان چيزى است كه به عنوان عذاب استدراجى در قرآن و روايات منعكس شده است. به عكس افرادى هستند كه خداوند روزى آنها را محدود مى كند تا صحنه آزمايش الهى كه موجب ترفيع مقام آنهاست فراهم گردد.
📘#حکمت_273
🔶 @Nahj_Et
#داستان_آموزنده
🔆اتمام حجّت على (علیه السلام )
ماجراى جنگ جمل در سال 36 ه - ق در بصره بين سپاه على (علیه السلام ) و سپاه طلحه و زبير، رخ داد كه منجر به قبل پنج هزار نفر از سپاه على (علیه السلام ) و سى زده هزار نفر از سپاه جمل شد.
در آغاز جنگ ، براى اينكه بلكه خونريزى نشود، حضرت على (ع ) كاملا اتمام حجت كرد، در اينجا به يك فراز از اتمام حجت على (علیه السلام ) توجه كنيد:
آن حضرت عمامه سياه به سر بست و پيراهن وعباى رسول خدا ( صل الله علیه وآله و سلم) را در بر كرد و بر استر سوار شد و بدون اسلحه ، به ميدان تاخت و با نداى بلند مكرر، زبير را (كه از سران آتش افروز جنگ بود) به كنيه اش كه ابو عبداللّه بود صدا زد و فرمود: اى ابا عبداللّه !اى مردم ! درميان شما، كداميك زبير است . زبير وفتى كه اين ندا را شنيد، به سوى ميدان تاخت و نزديك على (علیه السلام ) آمد به گونه اى كه گردن مركب او با گردن مركب على (علیه السلام) به همديگر متصل شد.
عايشه وقتى كه از اين موضوع ، آگاه شد، گفت : اى بيچاره خواهرم اسماء (همسر زبير) او بيوه شد.
به او گفتند: نترس على (علیه السلام) با اسلحه به ميدان نيامده ، بلكه با زبير گفتگو مى كنند.
على (علیه السلام ) در اين گفتگو به زبير (كه پسر عمّه اش بود ) فرمود: اين چه كارى است كه برگزيده اى ، و اين چه انديشه اى است كه در ضمير دارى كه مردم را بر ضد ما مى شورانى .
زبير گفت : خون عثمان را مى طلبم .
على (علیه السلام ) فرمود: دست تو و طلحه در ريختن خون عثمان ، در كار بود، و اگر بر اين قيده هستى ، دست خود را برگردنت ببند و خويش را به ورثه عثمان بسپار تا قصاص كنند.
اس زبير! من تو را به اينجا خواندم تا سخنى از پيامبر (صل الله علیه وآله و سلم ) را به ياد تو آورم ، تو را به خدا سوگند مى دهم كه آيا ياد دارى آن روزى را كه رسول خدا (صل الله علیه وآله و سلم ) از خانه بنى عمرو بن عوف ) مى آمد و دست تو را در دست داشت ، وقتى به من رسيد، بر من سلام كرد و با روى خندان به من نگريست ، من نيز جواب سلامش را دادم و با روى خندان به او نگريستم اما سخنى نگفتم ولى تو گفتى : اى رسول خدا على (علیه السلام ) داراى (فخر) است ، آنحضرت در پاسخ تو فرمود: مه انّه ليس بذى زهو امّا انّك ستقاتله و انت له ظالم : آهسته باش قطعا در على (علیه السلام ) فخر نيست ، و بزودى تو براى جنگ با او (على ) بيرون شوى ، در حالى كه تو ظالم باشى .
ونيز آيا به ياد دارى آن روزى را كه : رسول خدا (صل الله علیه وآله و سلم ) به تو فرمود: آيا على (علیه السلام ) را دوست دارى در پاسخ گفتى : چگونه على را دوست ندارم با اين كه او برادر من است و پسر دائى من مى باشد فرمود: اى زبير بزودى با او مى جنگى و در اين جنگ ، تو ظالم هستى ؟!.
زبير گفت : آرى يادم آمد، سخن رسول خدا (صل الله علیه وآله و سلم ) رافراموش كرده بودم ، اى ابوالحسن از اين پس ، هرگز با تو ستبز نكنم و با تو جنگ نمى نمايم ...
حضرت على (علیه السلام ) به صف سپاه خود باز گشت ، و زبير نيز به سپاه جمل باز گشت و كنار هودج عايشه ايستاد و گفت : اى ام المؤمنين ! هرگز در ميدان جنگى نايستادم جز اين كه از روى بصيرت مى جنگيدم ، ولى در اين جنگ ، در حيرت و ترديد هستم !
عايشه گفت : اى يكه سوار قريش ! چنين نگو، تو از شمشيرهاى على بن ابيطالب (علیه السلام ) ترسيده اى ... و چه بسيار از افرادى كه قبل از تو از اين شمشيرها ترسيده اند.
عبداللّه پسر زبير، نيز پدر را ملامت كرد، ولى زبير سخن آنها را گوش نداد و از جنگ كنار كشيد و از بصره بيرون رفت (گرچه وظيفه او اين بود كه به سپاه امامش على (علیه السلام) بپيوندد).
امير مؤمنان على (علیه السلام ) در جنگ جمل با افراد ديگر نيز گاهى عمومى و گاهى خصوصى اتمام حجت نمود، ولى سرانجام سپاه دشمن جنگ را شروع كرد، و آنگاه على (علیه السلام ) فرمان دفاع را صادر نمود، و درجنگهاى ديگر نيز على (علیه السلام ) نخست ، حجت را بر دشمن تمام كرد، و آغازگر جنگ نبود، و در اين اتمام حجت ها افرادى پشيمان شدند واز جنگ پشت كردند.
📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى
🔶 @Nahj_Et
14-nemidanam.mp3
755.5K
🟤اگر نمیدانی بگو نمیدانم
🎤 آیت الله #جوادی_آملی
🔶 @Nahj_Et
شرح_صوتی_حکمت_۵۹_و_۶۰_و_۶۱.mp3
5.62M
شرح حكمت ۵۹
بهتر جبران کنید
اکرام و احترام را پاسخ میباید اگر بیشتر نمی توانی لااقل برابر
إِذَا حُيِّيتَ بِتَحِيَّةٍ فَحَيِّ بِأَحْسَنَ مِنْهَا
شرح حكمت ۶۰
شفیع شهپر پرواز
شفاعت شهپر پروازت میدهد دیگر مسیر در جا زدن و برجا ماندن است
الشَّفِيعُ جَنَاحُ الطَّالِبِ
شرح حكمت ۶۱
اهل دنیا بازی خورده اربابان
دام برچین و برنامه کنار بگذار ، ملکوتیان هوشیار و چشم بازند
أَهْلُ الدُّنْيَا كَرَكْبٍ يُسَارُ بِهِمْ وَ هُمْ نِيَامٌ
📙مجازی و تالیفات استاد #میرزامهدی_صادقی
#حکمت_59
#حکمت_60
#حکمت_61
#شرح_صوتی
🔶 @Nahj_Et
🔹برآورده شدن آرزوها
💠((....فَكَأَنَّكُمْ قَدْ تَكَامَلَتْ مِنَ اللهِ فِيكُمُ الصَّنَائِعُ وَأَرَاكُمْ مَا كُنْتُمْ تَأْمُلُونَ))
در آخرین بخش از خطبه ۱۰۰ نهج البلاغه امیرالمومنین به نکته ای اشاره می نمایند که به نوعی نتیجه گیری کلام ایشان میباشد حضرت در این بخش میفرمایند: ...گویا (میبینم در پرتوی خاندان پیامبر نعمتهای الهی بر شما کامل شده و
آنچه را آرزو داشته اید خداوند به شما ارزانی داشته است.
امام علی علیه السلام در این بخش با اشاره به این که پیروی از اهل بیت باعث میشود مردم به تمام آرزوهای خود برسند و نعمتهای خداوند برای آنها به کمال برسد، همچنین بر نقش مؤثّرِ اهل بیت در تکامل دینی و دنیوی در همه زمانها نیز تاکید دارند.
قطعاً با توجه به کلام ایشان؛ تکامل نعمتهای الهی در هر مقطع از تاریخ در پرتوی وجود اهل بیت است که حاصل میشود و اوج این تکامل در عصر ظهور و با برپایی حکومت جهانی امام مهدی عج است که رخ خواهد داد.
📙#خطبه_100
🔶 @Nahj_Et
🎉 شرح نهجالبلاغه توسّط حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای(مدّظلّهالعالی)
📚 کتابهای:
- منشور حکومت علوی
- راه روشن مدیران
- نبوتّها
- گنجینهی بیپایان
📌 تهیّه از نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران
- حضوری:
شبستان اصلی ورودی ۱۸ راهروی ۶
- مجازی:
- book.icfi.ir
📌 ثبت سفارش از پایگاه الکترونیکی #انتشارات_انقلاب_اسلامی
shop.khameneibook.ir
🔶 @Nahj_Et
🔰به نام دین
💠پیامبر اکرم (صل الله علیه وآله وسلم) به امیر المومنین امام علی (علیهالسلام)فرمودند: اُمّت اسلام، پس از من، به وسیله ثروت، دچار لغزش مىشوند و با دین خود، بر پروردگارشان منّت مىگذارند و با این حال، باز هم رحمت خداوند را آرزو مىکنند و خود را از عذاب او در اَمان مىدانند. این در حالى است که حرامِ خدا را با توسّل به توجیههاى ناصحیح، حلال مىشمارند؛ آنها به نام آب انگور، شراب مینوشند؛ و به نام هدیه، رِشوه میگیرند و به نام خرید و فروش، رِبا را جایز مىدانند.
📚 شرح نهج البلاغه ،ج9، ص205
🔶 @Nahj_Et
▫️مَنْ تَرَکَ قَوْلَ «لاَ أَدْرِی» أُصِیبَتْ مَقَاتِلُهُ
🟤کسى که جمله «نمى دانم» را ترک کند مواضع آسیب پذیر خود را در معرض ضربه هاى خطرناک (مخالفان) قرار داده است
✍اشاره به این که با این کار خود را به هلاکت مى افکند و این هلاکت ممکن است جنبه دنیوى داشته باشد در آنجا که سخنان نسنجیده و خطرآفرین است و یا جنبه اخروى، در آنجا که سخنانش لطمه به حیثیت و آبروى اشخاص وارد مى کند یا مردم را به گمراهى مى کشاند.
📘#حکمت_85
🔶 @Nahj_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📒آسمان و زمین، کلیدهای خود را به خدا سپرده اند
📌 نهجالبلاغه/ خطبه133/ قسمت2 از 18 قسمت
🎤صوتی استاد مفسر دکتر#محمدعلی_انصاری
#خطبه133
🔶 @Nahj_Et
شرح_صوتی_نامه_۲۹.mp3
7.66M
📙سایت بنیاد مجازی نهج البلاغه در فضای مجازی و تالیفات استاد #میرزامهدی_صادقی
#نامه_29
#شرح_صوتی
🔶 @Nahj_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️دینداری که عقل ندارد ارزش ندارد
#دکتر_رفیعی
🔶 @Nahj_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 "هیچ طوفانی نمیتونه پرچمت رو بندازه" با نوای حسین طاهری
🗓 نماهنگ "هیچ طوفانی نمیتونه پرچمت رو بندازه" با نوای حسین طاهری به مناسبت #دهه_کرامت
◀️ مشاهده با کیفیت بالاتر
🔶 @Nahj_Et
🔆كشتن ذوالرّياستين در حمام
مرحوم علىّ بن ابراهيم قمّى از خادم حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليه السلام - به نام ياسر - حكايت كند:
روزى ماءمون - خليفه عبّاسى - به همراه امام رضا عليه السلام و نيز وزير دربارش - به نام فضل بن سهل معروف به ذوالرّياستين - به قصد بغداد از خراسان خارج شدند و من نيز به همراه حضرت رضاعليه السلام حركت كردم .
در بين راه ، در يكى از منازل جهت استراحت فرود آمديم ، پس از گذشت لحظاتى نامه اى براى فضل بن سهل از طرف برادرش ، حسن ابن سهل به اين مضمون آمد:
من بر ستارگان نظر افكندم ، چنين يافتم كه تو در اين ماه ، روز چهارشنبه به وسيله آهن دچار خطرى عظيم مى گردى ؛ و من صلاح مى بينم كه تو و ماءمون و علىّ بن موسى الرّضا در اين روز حمّام برويد و به عنوان احتجام يكى از رگ هاى خود را بزنيد تا با آمدن مقدارى خون ، نحوست آن از بين برود.
وزير نامه را به ماءمون ارائه داد و از او خواست تا با حضرت رضاعليه السلام مشورت نمايد، وقتى موضوع را با آن حضرت در ميان نهادند، امام عليه السلام فرمود: من فردا حمّام نمى روم و نيز صلاح نمى دانم كه خليفه و وزيرش به حمّام داخل شوند.
مرحله دوّم كه مشورت كردند، حضرت همان نظريّه را مطرح نمود و افزود: من در اين سفر جدّم ، رسول خدا صلى الله عليه و آله را در خواب ديدم ، كه به من فرمود: فردا داخل حمّام نرو؛ و به اين جهت صلاح نمى دانم كه تو و نيز فضل ، به حمّام برويد.
ماءمون پيشنهاد حضرت را پذيرفت و گفت : من نيز حمّام نمى روم و فضل مختار است .
ياسر خادم گويد: چون شب فرا رسيد، حضرت رضا عليه السلام به همراهان خود دستور داد كه اين دعا را بخوانند:
((نعوذ باللّه من شرّ ما ينزل فى هذه اللّيلة )) يعنى ؛ از آفات و شرور اين شب به خدا پناه مى بريم .
پس آن شب را سپرى كرديم ، هنگامى كه نماز صبح را خوانديم ، حضرت به من فرمود: بالاى بام برو و گوش كن ، ببين آيا چيزى احساس مى كنى و صدائى را مى شنوى ، يا خير؟
وقتى بالاى بام رفتم ، سر و صداى زيادى به گوشم رسيد.
در همين اثناء، ناگهان ماءمون وحشت زده و هراسان وارد منزل حضرت رضا عليه السلام شد و گفت : اى سرور و مولاى من ! شما را در مرگ وزيرم ، ذوالرّياستين تسليت مى گويم ، او به حرف شما توجّه نكرد و چون حمّام رفت ، عدّه اى مسلّح به شمشير بر او حمله كرده و او را كشتند.
و اكنون سه نفر از آن افراد تروريست ، دست گير شده اند كه يكى از آن ها پسرخاله ذوالرّياستين مى باشد.
پس از آن ، تعداد بسيارى از سربازان و افسران و ديگر نيروها - كه زير دست ذوالرّياستين بودند - به بهانه اين كه ماءمون وزير خود را ترور كرده است و بايد خون خواهى و قصاص شود، به منزل ماءمون يورش بردند.
و عدّه اى هم مشعل هاى آتشين در دست گرفته بودند تا منزل ماءمون را در آتش بسوزانند.
در اين هنگام ، ماءمون به حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام پناهنده شد و تقاضاى كمك كرد، كه حضرت آن افراد مهاجم را آرام و پراكنده نمايد.
لذا امام عليه السلام به من فرمود: اى ياسر! تو نيز همراه من بيا.
بدين جهت ، از منزل خارج شديم و به طرف مهاجمين رفتيم ، چون نزديك آن ها رسيديم ، حضرت با دست مبارك خويش به آن ها اشاره نمود كه آرام باشيد و متفرّق شويد.
و مهاجمين با ديدن امام رضا عليه السلام بدون هيچ گونه اعتراض و سر و صدائى ، پراكنده و متفرّق شده و محلّ را ترك كردند؛ و ماءمون به وسيله كمك و حمايت حضرت رضا عليه السلام سالم و در امان قرار گرفت .
📚اصول كافى : ج 1، ص 490، ح 8.
🔶 @Nahj_Et
🤲دعاى سید الساجدین علیه السلام
هنگامى كه امر مهمى برايش رخ مى داد:
🔹يا مَنْ تُحَلّ بِهِ عُقَدُ الْمَكَارِهِ، وَ يَا مَنْ يَفْثَأُ بِهِ حَدّ الشّدَائِدِ، وَ يَا مَنْ يُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَجِ.
♦️ذلّتْ لِقُدْرَتِكَ الصّعَابُ، وَ تَسَبّبَتْ بِلُطْفِكَ الْأَسْبَابُ، وَ جَرَى بِقُدرَتِكَ الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَى إِرَادَتِكَ الْأَشْيَاءُ.
🔹فهِيَ بِمَشِيّتِكَ دُونَ قَوْلِكَ مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِكَ دُونَ نَهْيِكَ مُنْزَجِرَةٌ.
♦️أنْتَ الْمَدْعُوّ لِلْمُهِمّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِي الْمُلِمّاتِ، لَا يَنْدَفِعُ مِنْهَا إِلّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا يَنْكَشِفُ مِنْهَا إِلّا مَا كَشَفْت
🔹و قَدْ نَزَلَ بِي يَا رَبّ مَا قَدْ تَكَأّدَنِي ثِقْلُهُ، وَ أَلَمّ بِي مَا قَدْ بَهَظَنِي حَمْلُهُ.
♦️و بِقُدْرَتِكَ أَوْرَدْتَهُ عَلَيّ وَ بِسُلْطَانِكَ وَجّهْتَهُ إِلَيّ.
🔹فلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَ لَا مُيَسّرَ لِمَا عَسّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ.
♦️فصَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِي يَا رَبّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِكَ، وَ اكْسِرْ عَنّي سُلْطَانَ الْهَمّ بِحَوْلِكَ، وَ أَنِلْنِي حُسْنَ النّظَرِ فِيمَا شَكَوْتُ، وَ أَذِقْنِي حَلَاوَةَ الصّنْعِ فِيمَا سَأَلْتُ، وَ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِيئاً، وَ اجْعَلْ لِي مِنْ عِنْدِكَ مَخْرَجاً وَحِيّاً.
🔹و لَا تَشْغَلْنِي بِالِاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِكَ، وَ اسْتِعْمَالِ سُنّتِكَ.
♦️فقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِي يَا رَبّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَيّ هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى كَشْفِ مَا مُنِيتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِيهِ، فَافْعَلْ بِي ذَلِكَ وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْكَ، يَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِيمِ.
✳️ اى كسى كه گرههاى سختيها بوسيله او گشوده مىشود، و اى كسى كه تندى شدائد با او مىشكند، و اى كسى كه بيرون شدن از تنگى به راحتى فرج از او طلبيده مىشود. دشواريها به قدرت تو هموار شده و سلسله اسباب به لطف تو بر قرار گشته، و قضا به قدرت تو جريان يافته و اشياء بر وفق اراده تو روان شدهاند، پس همه چيز به مجرد خواست توبىگفتنت فرمان پذيرند، و به محض اراده تو بدون نهى كردنت، باز داشته شدهاند.
✳️ توئى خوانده شده براى حل مشكلات و توئى پناه در بليات. جز بلائى كه تواش دفع كنى بلائى دفع نمىشود، و غير از آنچه تواش بر طرف سازى بر طرف نمىگردد هم اكنون، اى پروردگار من بلائى بر من فرود آمده كه سنگينيش مرا به زانو در افكنده و گرفتاريئى به من رو آورده كه تحملش مرا از پا در آورده، و آن را تو به قدرت خود وارد آوردهاى و به اقتدار خود بر من متوجه ساختهاى، پس براى آنچه تو وارد كردهاى برگردانندهاى، و براى آنچه تو پيش آوردهاى تغيير دهندهاى، و براى آنچه تو فرو بستهاى گشايندهاى، و براى آنچه تو مشكل ساختهاى آسان كنندهاى، و براى آنكه تو خوار كردهاى، يارى دهندهاى نيست؛
✳️ پس بر محمد و آلش رحمت فرست، و به رحمت خود در آسايش را اى پروردگار من به رويم بگشاى، و به قوت خود سلطان غم را از هجوم بر من منهزم ساز، و مرا در شكوايم به توجه كامل نائل فرماى، و در آنچه مسئلت كردهام شيرينى احسان خود را به من بچشان، و از نزد خود رحمت و گشايش آسان ارزانى دار
✳️ و از لطف خود نجات و خلاصى سريع مقرر ساز و مرا به سبب غلبه غم از رعايت واجبات و به كار بستن مستحبات خود باز مدار زيرا كه من اى پروردگار به علت آنچه برسرم آمده بى تاب و توان شدهام و قلبم از تحمل آنچه بر من رخ داده لبريز از غم شده است و تو بر رفع گرفتارى من و دفع آنچه در آن افتادهام قادرى. پس قدرتت را در باره من به كار بر، اگر چه از جانب تو سزاوار آن نباشم. اى صاحب عرش عظيم.
📙دعای هفتم صحیفه سجادیه
🔶 @Nahj_Et