♦️در این حکمت سخن امام اشاره به اين دارد كه پيوند محبت و دوستى را از طريق برخورد خوب و نيكى و خدمت كردن به مردم آنچنان محكم كنيد كه شما را به منزلۀ نزديكترين عزيزان خود بدانند؛ هرگاه از دست برويد جاى شما در ميان آنها خالى باشد؛ ولى در دل همواره از شما ياد كنند و بر عواطف و محبتهايى كه نسبت به آنها داشتيد اشك بريزند و در حال حيات پروانهوار گرد شما بگردند و از معاشرت با شما لذت ببرند. در واقع امام عليه السلام در اينجا مسئلۀ محبت و نيكى كردن به مردم را با دلالت التزامى و ذكر لوازم بيان فرموده است، زيرا اشك ريختن بعد از مرگ و عشق ورزيدن در حال حيات از لوازم قطعى محبت با مردم است.
#حکمت_9
🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام در اين كلام عبرتآموز به دگرگونى حال مردم در برابر كسانى كه دنيا به آنها روى مىكند يا پشت مىنمايد اشاره كرده مىفرمايد: «هنگامى كه دنيا به كسى روى آورد نيكىهاى ديگران را به او عاريت مىدهد و هنگامى كه دنيا به كسى پشت كند نيكىهاى خودش را نيز از او سلب مىنمايد»؛ (إِذَا أَقْبَلَتِ الدُّنْيَا عَلَى أَحَدٍ أَعَارَتْهُ مَحَاسِنَ غَيْرِهِ، وَ إِذَا أَدْبَرَتْ عَنْهُ سَلَبَتْهُ مَحَاسِنَ نَفْسِهِ) . اين يك واقعيت است كه شواهد فراوان تاريخى دارد؛ هنگامى كه انسانهايى چه در امر حكومت و سياست و چه در امور اجتماعى و اقتصادى و چه در علوم و دانشها مشهور و معروف مىشدند بسيارى از كارهاى خوبى را كه ديگران انجام داده بودند به آنها نسبت مىدادند. ابن ابىالحديد در شرح نهج البلاغۀ خود مىگويد: بسيارى از اشعار خوب را ديدهايم كه چون گويندهاش ناشناخته بود از او نفى مىكردند و به افراد مشهور در شعر نسبت مىدادند، بلكه كتابهايى در فنون و علوم از اشخاص غير مشهور وجود داشته كه آن را به صاحبان نبوغ و شهرت نسبت دادهاند
#حکمت_9
🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹امام در اين كلام عبرتآموز به دگرگونى حال مردم در برابر كسانى كه دنيا به آنها روى مىكند يا پشت م
💠ادامه حکمت۹
🔹نيز اشاره به داستان «جعفر برمكى» مىكند كه در آن زمان كه مورد قبول «هارون الرشيد» بود و اسم و شهرتش در همه جا پيچيد، هارون او را در كياست، سخاوت، فصاحت و مانند آن از برترينهاى روزگار مىشمرد؛ در فصاحت برتر از «قُسّ بن ساعده»، در سياست بالاتر از «عمر بن خطاب» و در زيبايى زيباتر از «مصعب بن زبير» و در عفت پاكدامنتر از يوسف و... (در حالى كه واقعاً چنين نبود.) ولى هنگامى كه نظر هارون دربارۀ او تغيير كرد صفاتى را هم كه داشت مورد انكار قرار داد. چرا چنين است؟ دليل آن چند چيز است: نخست اينكه متملقان و مداحان براى نزديك شدن به اين افراد دروغهاى زيادى به هم مىبافند و به آنها نسبت مىدهند و زبان به زبان نقل مىشود، كمكم اشخاص باور مىكنند كه واقعيتى در كار است و به عكس، كسانى كه نسبت به افرادى حسادت دارند و به هنگام قدرت آنها نمىتوانند چيزى دربارۀ آنها بگويند وقتى قدرتشان از دست رفت هر نسبت ناروايى را به آنان مىدهند و تمام فضايلشان را نيز زير سؤال مىبرند
شرح#حکمت_9
🔶 @Nahj_Et
💠🔹امير مؤمنان على بن ابىطالب عليه السلام كه مىفرمود: «وَ اللَّهِ لَوْ تَظَاهَرَتِ الْعَرَبُ عَلَى قِتَالِي لَمَا وَلَّيْتُ عَنْهَا؛ به خدا سوگند اگر تمام عرب، دست به دست هم دهند و به جنگ با من برخيزند من هرگز به ميدان جنگ پشت نخواهم كرد». همچنين در جاى ديگر مىفرمايد: «وَ اللَّهِ لَابْنُ أَبِي طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْيِ أُمِّه؛ به خدا سوگند انس و علاقۀ فرزند ابوطالب به مرگ و شهادت از علاقۀ طفل شيرخوار به پستان مادرش بيشتر است». در يك كلمه، همان على بن ابىطالبى كه در جنگ احزاب و خيبر و بدر و...
#حکمت_9
🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹امير مؤمنان على بن ابىطالب عليه السلام كه مىفرمود: «وَ اللَّهِ لَوْ تَظَاهَرَتِ الْعَرَبُ عَ
💠🔹رشادتهاى بىمانندى در برابر دشمن نشان داد و شجاعان عرب را بر خاك افكند مىگويد: «هنگامى كه آتش جنگ شعلهور مىشد ما به رسول خدا صلى الله عليه و آله پناه مىبرديم و او از همه به تيررس دشمن نزديكتر بود». اين مسئله واقعاً عجيب است، فرمانده دشمن معمولاً در تيررس دشمن قرار نمىگيرد آن هم بهگونهاى كه از همه به تيررس دشمن نزديكتر باشد تا بتواند مديريت لشكر را انجام دهد. اين نشانۀ مهمى از شجاعت پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و توكل او بر ذات پاك پروردگار و آرامش بخشيدن به نفرات لشكر است تا آنها بدانند يارى خداوند در انتظارشان است و به يقين پيروز مىشوند و هرگز احتمال شكست را در وجود خود راه ندهند كه اين خود عامل مهم پيروزى در ميدان نبرد است.
#حکمت_9
🔶 @Nahj_Et
#حکمت_9
قَالَ (علیه السلام) إِذَا أَقْبَلَتِ الدُّنْيَا عَلَى [قَوْمٍ أَعَارَتْهُمْ مَحَاسِنَ غَيْرِهِمْ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ عَنْهُمْ سَلَبَتْهُمْ مَحَاسِنَ أَنْفُسِهِمْ] أَحَدٍ، أَعَارَتْهُ مَحَاسِنَ غَيْرِهِ، وَ إِذَا أَدْبَرَتْ عَنْهُ، سَلَبَتْهُ مَحَاسِنَ نَفْسِه.
فرمود (ع): وقتى كه دنيا به قومى روى آورد، خوبي هاى ديگران را به آنها عاريت دهد و چون پشت كند، خوبي هايشان را از ايشان بستاند.
اقبال و ادبار دنيا:
امام در اين کلام عبرت آموز به دگرگونى حال مردم در برابر کسانى که دنيا به آنها روى مى کند يا پشت مى نمايد اشاره کرده مى فرمايد: «هنگامى که دنيا به کسى روى آورد نيکى هاى ديگران را به او عاريت مى دهد و هنگامى که دنيا به کسى پشت کند نيکى هاى خودش را نيز از او سلب مى نمايد»; (إِذَا أَقْبَلَتِ الدُّنْيَا عَلَى أَحَد أَعَارَتْهُ مَحَاسِنَ غَيْرِهِ، وَإِذَا أَدْبَرَتْ عَنْهُ سَلَبَتْهُ مَحَاسِنَ نَفْسِهِ).
اين يک واقعيت است که شواهد فراوان تاريخى دارد; هنگامى که انسان هايى چه در امر حکومت و سياست و چه در امور اجتماعى و اقتصادى و چه در علوم و دانش ها مشهور و معروف مى شدند بسيارى از کارهاى خوبى را که ديگران انجام داده بودند به آنها نسبت مى دادند.
ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه خود مى گويد: بسيارى از اشعار خوب را ديده ايم که چون گوينده اش ناشناخته بود از او نفى مى کردند و به افراد مشهور در شعر نسبت مى دادند، بلکه کتاب هايى در فنون و علوم از اشخاص غير مشهور وجود داشته که آن را به صاحبان نبوغ و شهرت نسبت داده اند.
نيز اشاره به داستان «جعفر برمکى» مى کند که در آن زمان که مورد قبول «هارون الرشيد» بود و اسم و شهرتش در همه جا پيچيد، هارون او را در کياست، سخاوت، فصاحت و مانند آن از برترين هاى روزگار مى شمرد; در فصاحت برتر از «قُسّ بن ساعده»، در سياست بالاتر از «عمر بن خطاب» و در زيبايى زيباتر از «مصعب بن زبير» و در عفت پاکدامن تر از يوسف و... (در حالى که واقعاً چنين نبود.) ولى هنگامى که نظر هارون درباره او تغيير کرد صفاتى را هم که داشت مورد انکار قرار داد.
چرا چنين است؟ دليل آن چند چيز است:
نخست اين که متملقان و مداحان براى نزديک شدن به اين افراد دروغ هاى زيادى به هم مى بافند و به آنها نسبت مى دهند و زبان به زبان نقل مى شود، کم کم اشخاص باور مى کنند که واقعيتى در کار است و به عکس، کسانى که نسبت به افرادى حسادت دارند و به هنگام قدرت آنها نمى توانند چيزى درباره آنها بگويند وقتى قدرتشان از دست رفت هر نسبت ناروايى را به آنان مى دهند و تمام فضايل شان را نيز زير سؤال مى برند.
علت ديگر اين است که يکى از صفاتى که در بسيارى از افراد به طور طبيعى ديده مى شود قهرمان سازى است; سعى دارند کسانى را به عنوان قهرمان در فنون و علوم و مسائل مختلف به جهان عرضه کنند و همين امر سبب مى شود که محاسن ديگران را به حساب آنان بگذارند و در مقابل، عده اى به اصطلاح حس ضعيف کشى دارند که اگر کسى در جامعه ضعيف و ناتوان شد، هر بلايى بتوانند به سرش مى آورند.
به يقين يک جمعيت مؤمن و سالم و با انصاف از اين امر برکنارند. اقبال و ادبار دنيا نسبت به افراد در نظر آنها تأثيرگذار نيست هميشه حق را مى گويند و از حق طرفدارى مى کنند
📙حکمت9
🔶 @Nahj_Et
حکمت 9-إِذَا أَقْبَلَتِ الدُّنْیَا عَلَى أَحَدٍ أَعَارَتْهُ مَحَاسِنَ غَیْرِهِ….mp3
1.61M
🔆قَالَ علیه السلام إِذَا أَقبَلَتِ الدّنیَا عَلَی أَحَدٍ أَعَارَتهُ مَحَاسِنَ غَیرِهِ وَ إِذَا أَدبَرَت عَنهُ سَلَبَتهُ مَحَاسِنَ نَفسِهِ
🔆مقصود امام (علیه السلام) آن است که هرگاه دنیا برای فراهم آوردن وسایل خوشبختی دنیوی، با جاه و مال بر گروهی روآور شود، مردم به آنها توجه پیدا می کنند و به خاطر علاقه و دلبستگی به دنیا، با هر وسیله ی ممکن به ایشان نزدیک می شوند، و اینان در نظر مردم خوب جلوه می کنند، در نتیجه اوصاف خوبی را که در دیگران است- هر چند که در حقیقت آنطور نیستند- برای آنها به عاریه می گیرند، بطوری که نادان را به داشتن علم، و اسرافکار را به داشتن سخاوت، و بی باک را به دلاوری، می ستایند، و همچنین، آدم پررو و بی حیا را به داشتن ظرفیت و خوشخویی معرفی می کنند. و چه بسا که روآوردن دنیا به ایشان نیز باعث آمادگی آنها برای کسب کمالات نفسانی و ملکات برجسته ای می گردد که- هر چند که آنان قبلا شایستگی برای هیچ یک از اینها را نداشتند- این کمالات صفات خوبی برای افراد پیش از آنها بوده است. و احتمال دارد که مقصود از این نیکوییها، خوبیهای دنیوی از قبیل مرکب سواری، لباس، شکوه و حسن سیاست و تدبیر باشد، و این مطلب روشنی است. عاریه بودن اینها نیز به اعتبار ناپداری اینهاست. و همچنین وقتی که دنیا- برحسب فراهم آمدن وسایل بدبختی- بر گروهی پشت کند، در برابر چشم مردم بد جلوه کنند، بطوری که اگر فردی از آنها دارای فضیلتی هم باشد، مردم آن فضیلت را انکار و او را برخلاف آن معرفی کنند، اگر در دنیا پارسا باشد، او را به ریا و سمعه نسبت دهند، و اگر خوشخوی باشد به سبکی و بی حیایی معرفی کنند، و اگر شجاع و دلیر باشد او را به بی باکی و دیوانگی نسبت دهند. و این برگشت دنیاست که در حقیقت خوبیهای خود را از آنان سلب کرده است، چه بسا که بدین وسیله شخص دارای فضیلتی آماده ی رها کردن و یک سو نهادن فضیلت شود و متخلق به خوبی مخالف آن گردد، به حدی که بطور کلی فضیلت از او رخت بربندد.
📙شرح#حکمت_9
حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص14
🔶 @Nahj_Et
🍃قَالَ علیه السلام إِذَا أَقبَلَتِ الدّنیَا عَلَی أَحَدٍ أَعَارَتهُ مَحَاسِنَ غَیرِهِ وَ إِذَا أَدبَرَت عَنهُ سَلَبَتهُ مَحَاسِنَ نَفسِهِ
🌼امام علیه السلام (در نکوهش دنیا) فرموده است: هر گاه دنیا به گروهی رو آورد نیکوئیهای دیگران را به ایشان به عاریه (نسبت) دهد، و هر گاه از آنها پشت گرداند نیکوئیهاشان را از آنان می گیرد (چون کسی توانگر شود و به جائی برسد دنیاپرستان نیکوئیها به او بندند، و اگر ناتوان و بینوا گردد کمالاتش را هم از یاد می برند)
📙شرح#حکمت_9
حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص14 فیض الاسلام
🔶 @Nahj_Et
شرح_صوتی_حکمت_۸_و_۹_و_۱۰.mp3
6.49M
💠شرح حکمت ۸
تا کی کار از دیگران نام از تو ؟ این نام عاریه ای را ننگ خواهد کشت
إِذَا أَقْبَلَتِ الدُّنْيَا عَلَى أَحَدٍ أَعَارَتْهُ مَحَاسِنَ غَيْرِهِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ عَنْهُ سَلَبَتْهُ مَحَاسِنَ نَفْسِهِ
💠شرح حکمت ۹
صفا و وفا
چنان مردمدار و با صفا باش ، که در انتظار لذت دیدار تو باشند و با شنیدن خبر مرگت گریه بی اختیار کنند
خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَكَوْا عَلَيْكُمْ- وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَيْكُمْ
💠شرح حکمت ۱۰
در کیش عشق عفو به ز انتقام
چونکه قدرت یافتی از خصومت دم مزن ، شکر آن ،عفو است نزد عاشقان
إِذَا قَدَرْتَ عَلَى عَدُوِّكَ- فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُكْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَيْهِ
📙سایت بنیاد مجازی نهج البلاغه در فضای مجازی و تالیفات استاد #میرزامهدی_صادقی
#حکمت_8
#حکمت_9
#حکمت_10
#شرح_صوتی
🔶 @Nahj_Et
▫️إِذَا أَقْبَلَتِ اَلدُّنْیَا عَلَی أَحَدٍ أَعَارَتْهُ مَحَاسِنَ غَیْرِهِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ عَنْهُ سَلَبَتْهُ مَحَاسِنَ نَفْسِهِ
🟠 هنگامی که دنیا به کسی روی آورد نیکی های دیگران را به او عاریت می دهد و هنگامی که دنیا به کسی پشت کند نیکی های خودش را نیز از او سلب می نماید.»
✍مقصود امام علیه السلام آن است که هرگاه دنیا برای فراهم آوردن وسایل خوشبختی دنیوی، با جاه و مال بر گروهی روآور شود، مردم به آنها توجّه پیدا میکنند و به خاطر علاقه و دلبستگی به دنیا، با هر وسیله ممکن به ایشان نزدیک میشونددر نتیجه اوصاف خوبی را که در دیگران است هر چند که در حقیقت آن طور نیستند برای آنها به عاریه میگیرن و وقتی که دنیا بر حسب فراهم آمدن وسایل بدبختی بر گروهی پشت کند، در برابر چشم مردم بد جلوه کنند، به طوری که اگر فردی از آنها دارای فضیلتی هم باشد، مردم آن فضیلت را انکار و او را بر خلاف آن معرّفی کنند.
📘#حکمت_9
🔶 @Nahj_Et