#شرح_حکمت ۲۲۸
📌قسمت سوم
▫️وَ مَنْ أَتَى غَنِیّاً فَتَوَاضَعَ لَهُ لِغِنَاهُ ذَهَبَ ثُلُثَا دِینِهِ
💠کسى که در برابر ثروتمندى به علّت ثروتش تواضع کند، دو سوم دین خود را از دست داده است.
✍در این که چگونه تواضع کردن در برابر ثروتمندى براى غناى او سبب مى شود که دو سوم دین انسان بر باد رود، توجیهات فراوانى از سوى شارحان نهج البلاغه ذکر شده است از جمله:
همان گونه که در حکمت 227 گذشت، ایمان داراى سه رکن است: معرفت قلبى، اقرار زبانى و عمل به ارکان دین; کسى که در برابر چنین ثروتمندى خضوع مى کند در واقع اقرار زبانى به توحید را با کلمات تملق آمیزش در هم شکسته و همچنین خضوعى که باید در برابر ذات پاک پروردگار داشته باشد به وسیله خضوع در مقابل این ثروتمند، به شرک آلوده کرده است، بنابراین دو رکن از ارکان ایمان را بر باد داده، هرچند ایمان قلبى او محفوظ مانده باشد.
🔹 آنجا که فروتنى در مقابل ثروتمند براى ثروتش موجب علاقه زیاد به دنیا و خارج شدن از فضیلت عفت مى شود و همچنین سبب بیرون رفتن از دایره حکمت و دانش است که باید هر چیز را به جاى خود بگذارد به این ترتیب دو رکن از ارکان سه گانه فضلیت و ذلیلانه از بین مى رود، بنابراین هر سه رکن فضیلت
✔️به هر حال شک نیست که تواضع در برابر ثروتمندان براى ثروتشان هم موجب ذلت تواضع کننده است و هم طغیان ثروتمندى که به او تواضع شده تا آنجا که گویى خود را روزى رسان مى داند و دیگران را روزى خوار خودش و متأسفانه این رذیله اخلاقى در افراد بسیارى دیده مى شود; اما در هر حال نباید احترام ثروتمندان مؤمن و صالح را به سبب خدماتشان به نیازمندان و جامعه اسلامى را مصداق این حدیث دانست; آن در واقع فضیلتى است و اداى حقى.
🔶 @Nahj_Et
🍃🌹کَانَ علیه السلام یَقُولُ مَتَی أشَفیِ غیَظیِ إِذَا غَضِبتُ ؟
أَ حِینَ أَعجِزُ عَنِ الِانتِقَامِ فَیُقَالُ لِی لَو صَبَرتَ أَم حِینَ أَقدِرُ عَلَیهِ فَیُقَالُ لِی لَو عَفَوتَ
🍃🌹(کی می توانم خشم خود را فرو نشانم، آنگاه که خشم مرا فراگیرد؟ موقعی که از انتقام ناتوان باشم و به من بگویند اگر ایستادگی می کردی؟ و یا وقتی که قادر بر انتقام گرفتن باشم و به من بگویند اگر گذشت می کردی). استفهام امام (علیه السلام) از وقت امکان فرو نشاندن خشم، استفهام انکاری است، زیرا آن حضرت درصدد برحذر داشتن از صفت ناپسند خشم است و با عبارت احین … ؟ از آن حالت برحذر داشته است. توضیح آن که فرو خوردن خشم یا هنگام ناتوانی از انتقام است و به هنگام توانمندی و فرو نشاندن خشم در مورد اول، روا نیست، زیرا با دشنام و بدگویی و بی آبرویی و مانند آن همراه است و آن باعث سرزنش و عیبجویی مردم است و گفتار آنان درباره ی گرایش به فضیلت صبر بدین عبارت که: اگر صبر می کردی بهتر بود. و در مورد دوم نیز به این دلیل روا نیست که شروع به مجازات طرف باعث سرزنش مردم به خاطر انحراف از فضیلت بخشش است که بهتر از انتقام می باشد و همچنین گفته مردم در این باره: که اگر گذشت می کردی برای تو بهتر بود
📙شرح#حکمت_194
حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص198
🔶 @Nahj_Et
🔹وَ قَالَ علیه السلام لَم یَذهَب مِن مَالِکَ مَا وَعَظَکَ
🔹آنچه از مال تو باعث پند تو گردد، از بین نرفته است). یعنی، آن مقدار از مال تو که در راه آزمایش الهی و گرفتاری آن از بین برود اما با رفتن آن، در تو پندی حاصل شود، آن را مال از دست رفته به حساب نیاور، بلکه به دلیل بقای سود و نفعش و ارزش نتیجه اش یعنی موعظه و پند، گویی مال باقی است.
📙شرح#حکمت_196
حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص200
🔶 @Nahj_Et
حکمت 144 نهج البلاغه.mp3
3.83M
🌸🍃🌸🍃
🍃
📚شرح و تفسیر #حکمت_144(کلمات قصار)
⏮استاد_حجت الاسلام والمسلمین #محمدی_شاهرودی کارشناس برنامه های اعتقادی و معارف اسلامی
🎤بیان شیوا و روان و ساده
⏱دقایقی کوتاه در محضر نهج البلاغه
🔶 @Nahj_Et
💠وَ قَالَ علیه السلام وَ قَد مَرّ بِقَذَرٍ عَلَی مَزبَلَةٍ هَذَا مَا بَخِلَ بِهِ البَاخِلُونَ وَ روُیِ َ فِی خَبَرٍ آخَرَ أَنّهُ قَالَ هَذَا مَا کُنتُم تَتَنَافَسُونَ فِیهِ بِالأَمسِ
💠امام (علیه السلام) وقتی که به کثافتی که در مزبله ای بود گذر کرد- فرمود: (این است آنچه بخیلان بدان بخل می ورزیدند). و در روایت دیگری آمده است که آن بزرگوار فرمود: هذا ما کنتم تتنافسون فیه بالامس. (این است آنچه شما دیروز (برای به دست آوردنش) بر هم سبقت می جستید). بدین وسیله اشاره به پلیدی کرده است، زیرا آنچه بخیلان بدان بخل ورزند و مردم به خاطر آن رقابت و تلاش کنند یعنی مال و غذا همان پلیدی است،
📙شرح#حکمت_195
حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص199
🔶 @Nahj_Et
🍃🌺قَالَ علیه السلام إِنّ هَذِهِ القُلُوبَ تَمَلّ کَمَا تَمَلّ الأَبدَانُ فَابتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الحِکمَةِ
🍃🌺همانا این دلها ملول می شود، همچنان که تنها ملول می شود، پس طلب کنید برای آن سخنان حکمت آمیز تازه را.»
این سخن از سخنان مکرر در نهج البلاغه است و ما در گذشته گفتار آن حضرت را تفسیر کردیم و گفتیم مقصود این است که آدمی همه وقت خویش را صرف مباحثات عقلی و کلامی نکند، بلکه گاهی هم به مباحث اخلاقی و خوی و سرشت بپردازد که نیاز به اندیشه بسیار و رنج نفسی نیست. در مورد شوخی و مزاح هم گفتیم که بسیاری از دانشمندان و حکیمان در حد اعتدال شوخ بوده اند و زیاده روی در شوخی آدمی را به سبکی می کشاند. و چه نیکو سروده شاعری که گفته است: طبع خود را که با مسائل جدی به زحمت افتاده است دریاب، و با اندکی شوخی آن را علاج کن و سیراب گردان، ولی هرگاه چنین می کنی به اندازه نمکی باشد که در خوراک ریخته می شود.
📙شرح#حکمت_197
حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص201
🔶 @Nahj_Et
🍃🌹قَالَ علیه السلام لَمّا سَمِعَ قَولَ الخَوَارِجِ لَا حُکمَ إِلّا لِلّهِ کَلِمَةُ حَقّ یُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ
🍃🌹موقعی که حضرت یعقوب فرزندان خود را بسوی مصر اعزام داشت به آنان گفت برای مصون بودن از چشم زخم از یک دروازه وارد نشوید. شما ظاهر را رعایت کنید ولی من خواسته خدا را نمی دانم. حکم، قضاوت و قدرت مخصوص خداست. یعقوب برای اینکه به فرزندانش بفهماند که نباید از خواسته خدا غافل بود گفت: حکم مخصوص خداست. آنگاه که علی (علیه السلام) در داستان صفین ناگزیر شد قضاوت و حکم ابوموسی اشعری و عمرو بن عاص را بپذیرد وقتی نتیجه قضاوت به ضرر علی (علیه السلام) درآمد آنانکه مخالف قضاوت ابوموسی و عمرو بن عاص بودند و به طرفداران این انتخاب که امام (علیه السلام) را تحت فشار قرار داده بودند که انتخاب را بپذیر به اعتراض برخاستند. موافقین و مخالفین قضاوت به جان یکدیگر افتادند در نتیجه جبهه جدیدی به وجود آمد بنام خوارج و شعارشان این کلمه بود: (لا حکم الالله): قضاوت و حکومت مخصوص خداست. همان جمله ای که حضرت یعقوب به فرزندانش به خدا توجه کنند ولی مخالفین علی (علیه السلام) با این شعار، می خواستند آن حضرت را محکوم کنند که قبول قضاوت (که از روی ناچاری بوده) خلاف شرع بوده و علی (علیه السلام) (العیاذ بالله) کافر شده است. امام علی (علیه السلام) شعار آنها را که شنید فرمود: (مطلب حقی است (که یعقوب در مورد خود صحیح فرمود) ولی اینان برای مقصد باطل به کار می برند و می گویند تمام قضاوتها و قبول آن باطل است چون حکم مخصوص خداست در صورتی که حکم مخصوص خدا نیست بشر هم اراده دارد.
📙شرح#حکمت_198
حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص202
🔶 @Nahj_Et
💬 | #پیام_جدید
متن پیام:
سلام شعری در مدح حضرت علی علیه السلام سروده خودم
سلام علیکم لطف کنید شعر را با همین لینک ناشناس همراه با اسمتون بفرستید اگر مناسب بود حتما در کانال قرار میدهیم
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌱شرح حکمت 199
🌱🌼امام (علیه السلام) درباره ی اوباش فرمود: مهنه: پیشه و صنعت- بقیه مطالب واضح است، (آنان افرادی هسند که اگر جمع شوند غلبه یابند، و چون پراکنده شوند، شناخته نمی شوند). بعضی گفته اند که امام (علیه السلام) فرمود: آنان کسانی هستند که اگر جمع شوند زیانبخشند و هرگاه پراکنده باشند، سودمندند گفتند: زیان اجتماعشان را می دانیم اما سود پراکنده بودنشان چیست؟ فرمود: پیشه وران سر کارشان برمی گردند و مردم از آنها بهره مند می شوند، چنان که بنا، سر ساختمان و بافنده به کارگاه، و نانوا به مغازه ی نانوایی برمی گردد.
📙شرح#حکمت_199
حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص203
🔶 @Nahj_Et
🔹قَالَ علیه السلام وَ أُتِیَ بِجَانٍ وَ مَعَهُ غَوغَاءُ فَقَالَ لَا مَرحَباً بِوُجُوهٍ لَا تُرَی إِلّا عِندَ کُلّ سَوأَةٍ
🔹امام (علیه السلام) فرمود: (در حالی که جنایتکاری را آوردند و اوباش هم دور او را گرفته بودند) (خوش مباد چهره هایی که جز هنگام وقوع تبهکاریها دیده نمی شوند). یعنی هیچگاه به صورت دسته جمعی دیده نمی شوند زیرا توده ی مردم غالبا جز در چنین مواردی جمع نمی شوند چه آن که سخن گوینده به اغلب حالات متوجه است. سوءه بر وزن فعله از ریشه ی سوء است.
📙شرح#حکمت_200
حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص204
🔶 @Nahj_Et