✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
🌷شنبههاو سهشنبهها شرح 🦋خطبه ها
🌹یکشنبهها و چهارشنبههاشرح 🌴حکمتها
🌷دوشنبهها و پنجشنبهها شرح 🕊نامه ها
#روزانهتفسیرقرآن
🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
🌺🍃
@Nahjolbalaghe2
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
✨﴾﷽﴿✨
فَلَمَّا اسْتَيْأَسُوا مِنْهُ خَلَصُوا نَجِيًّا ۖ قَالَ كَبِيرُهُمْ أَلَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ أَبَاكُمْ قَدْ أَخَذَ عَلَيْكُم مَّوْثِقًا مِّنَ اللَّهِ وَمِن قَبْلُ مَا فَرَّطتُمْ فِي يُوسُفَ ۖ فَلَنْ أَبْرَحَ الْأَرْضَ حَتَّىٰ يَأْذَنَ لِي أَبِي أَوْ يَحْكُمَ اللَّهُ لِي ۖ وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ
هنگامى که (برادران) از او مأیوس
شدند، به کنارى رفتند و با هم به نجوا پرداختند. (برادر) بزرگشان گفت: «آیا نمى دانید پدرتان ازشما پیمان الهى گرفته. و پیش از این درباره یوسف نیز، کوتاهى
کردید؟! من از این سرزمین حرکت نمى کنم، تا پدرم به من اجازه دهد. یا خدا درباره من حکم کند، که او بهترین حکم کنندگان است.
(یوسف/۸۰)
*
ارْجِعُوا إِلَىٰ أَبِيكُمْ فَقُولُوا يَا أَبَانَا إِنَّ ابْنَكَ سَرَقَ وَمَا شَهِدْنَا إِلَّا بِمَا عَلِمْنَا وَمَا كُنَّا لِلْغَيْبِ حَافِظِينَ
شما به سوى پدرتان
بازگردید و بگویید: پدر (جان)، پسرت سرقت کرد. و ما جز به آنچه آگاه بودیم گواهى ندادیم. و ما از غیب با خبر نبودیم.
(یوسف/۸۱)
*
وَاسْأَلِ الْقَرْيَةَ الَّتِي كُنَّا فِيهَا وَالْعِيرَ الَّتِي أَقْبَلْنَا فِيهَا ۖ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ
(و اگر اطمینان ندارى،) از آن شهر که در
آن بودیم سؤال کن، و نیز از آن قافله که با آن آمدیم (بپرس). و ما (در گفتار خود) صادق هستیم.»
(یوسف/۸۲)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه یوسف آیات(۷۷ الی۷۹)🔹 🔷چرا فداکارى برادران یوسف پذیرفته نشد؟ برادران س
✨﴾﷽﴿✨
🔹تفسیر سوره مبارکه یوسف آیات(۸۰ الی۸۲)🔹
👨👦👦برادران سرافکنده به سوى پدر بازگشتند
برادران آخرین تلاش خود را براى نجات بنیامین کردند ولى تمام راه ها را به روى خویش بسته دیدند. از یک سو مقدّمات کار آن چنان چیده شده بود که ظاهراً تبرئه برادر امکان نداشت و از سوى دیگر، پیشنهاد پذیرفتن فرد دیگرى به جاى او نیز از طرف عزیز مصر رد شد. ازاین رو مأیوس شدند و تصمیم به مراجعت به کنعان گرفتند. قرآن مى گوید: هنگامى که (برادران) از او مأیوس شدند به کنارى رفتند و با هم به نجوا پرداختند (فَلَمَّا اسْتَیْئَسُوا مِنْهُ خَلَصُوا نَجِیًّا). خَلَصوا (خالص شدند)، کنایه از جدا شدن از دیگران و تشکیل جلسه خصوصى است.
نجّى از مادّه مناجات ، در اصل از نجوه به معنى سرزمین مرتفع گرفته شده است، زیرا سرزمین هاى مرتفع از اطراف خود جدا هستند. از آنجا که جلسات سرّى و سخنان درِ گوشى از اطرافیان جدا مى شود به آن نجوى مى گویند. بنابراین، نجوا هر گونه سخن محرمانه را اعمّ از اینکه درِ گوشى باشد یا در جلسه سرّى، شامل مى شود.
جمله خَلَصوا نَجِیًّا همان گونه که بسیارى از مفسّران گفته اند، از فصیح ترین و زیباترین تعبیرهاى قرآنى است که در دو کلمه، مطالب فراوانى را که در چند جمله باید بیان مى شد بیان کرده است.
به هر حال برادرِ بزرگشان (در آن جلسه خصوصى) گفت: آیا نمى دانید پدرتان از شما پیمان الهى گرفته که بنیامین را بازگردانید (قَالَ کَبِیرُهُمْ أَلَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ أَبَاکُمْ قَدْ أَخَذَ عَلَیْکُمْ مَوْثِقًا مِنَ اللهِ).
و (شما همان کسانى هستید که) پیش از این نیز درباره یوسف کوتاهى کردید و سابقه خود را نزد پدر بد نمودید (وَ مِنْ قَبْلُ مَا فَرَّطتُمْ فِى یُوسُفَ).(۱)
حال که چنین است من از این سرزمین حرکت نمى کنم تا پدرم به من اجازه دهد، یا خدا درباره من حکم کند، که او بهترین حکم کنندگان است (فَلَنْ أَبْرَحَ الاَْرْضَ حَتَّى یَأْذَنَ لِى أَبِى أَوْ یَحْکُمَ اللهُ لِى وَ هُوَ خَیْرُ الْحَاکِمِینَ).
منظور از حکم در این آیه، یا فرمان مرگ است (یعنى از اینجا حرکت نمى کنم تا بمیرم)، یا راه چاره اى است که خداوند پیش بیاورد و یا عذر موجّهى است که نزد پدر به طور قطع قابل پذیرش باشد.
*
سپس برادر بزرگ تر به سایر برادران دستور داد که شما به سوى پدرتان بازگردید و بگویید: پدر (جان)، پسرت دزدى کرد (ارْجِعُوا إِلَى أَبِیکُمْ فَقُولُوا یَا أَبَانَا إِنَّ ابْنَکَ سَرَقَ).
و ما جز به آنچه مى دانستیم گواهى ندادیم شهادتى که ما مى دهیم چونان است که آگاه شدیم; همین اندازه ما دیدیم که پیمانه پادشاه را از بار برادرمان خارج ساختند که نشان مى داد او مرتکب دزدى شده، امّا باطن امر با خداست (وَ مَا شَهِدْنَا إِلاَّ بِمَا عَلِمْنَا).
و ما از غیب آگاه نبودیم (وَ مَا کُنَّا لِلْغَیْبِ حَافِظِینَ).
این احتمال نیز در تفسیر آیه وجود دارد که منظور برادران این بود که به پدر بگویند: اگر ما تعهّد کردیم که برادرمان را مى بریم و بازمى گردانیم، به خاطر آن بود که از باطن کار او خبر نداشتیم و از غیب آگاه نبودیم که کار او به اینجا مى انجامد.
*
بعد براى اینکه هر سوءِ ظنّى را از او دور سازید و به او اطمینان دهید که جریان امر همین بوده نه چیز دیگر، بگویید: از آن شهر که در آن بودیم بپرس (وَاسْئَلْ الْقَرْیَةَ الَّتِى کُنَّا فِیهَا).(۲)
و نیز از آن قافله که با آن آمدیم چون طبعاً افرادى از سرزمین کنعان و از کسانى که تو بشناسى در آن وجود دارد، مى توانى حقیقت حال را بپرسى (وَالْعِیرَ الَّتِى أَقْبَلْنَا فِیهَا).(۳)
و به هر حال مطمئن باش که ما (در گفتار خود) صادقیم و جز حقیقت چیزى نمى گوییم (وَ إِنَّا لَصَادِقُونَ).
از مجموع این سخن استفاده مى شود که موضوع بنیامین در سراسر مصر پیچیده بود و همه مى دانستند که کاروانى از کنعان آمده و یکى از آنها قصد داشته پیمانه پادشاه رابا خود ببرد که مأموران به موقع رسیده و او را بازداشت کرده اند.شاید اینکه برادران گفتند از سرزمین مصر بپرس، کنایه از همین است که آن قدر خبر شهرت یافته که در و دیوار هم مى داند.
نکته ها:
۱. برادر بزرگ تر که بود؟
برخى گفته اند نام او روبین (روبیل)، برخى او را شمعون دانسته اند و برخى یهودا .
در اینکه منظور بزرگ تر از نظر سن است یا عقل، در میان مفسّران گفتوگوست، ولى ظاهر آیه بزرگ تر از نظر سن است.⬇️
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه یوسف آیات(۸۰ الی۸۲)🔹 👨👦👦برادران سرافکنده به سوى پدر بازگشتند برادران
↩️۲. داورى بر اساس قرائن حال
از این آیه ضمناً استفاده مى شود که قاضى مى تواند به قرائن قطعیّه عمل کند، هرچند اقرار و شهودى در کار نباشد، زیرا در جریان کار برادران یوسف(علیه السلام) نه شهودى بود و نه اقرارى، تنها پیدا شدن پیمانه پادشاه از بار بنیامین دلیل بر مجرمیّت او شمرده شد. با توجّه به اینکه هر یک از آنها شخصاً بار خود را پر مى کرد یا لااقل به هنگام پر کردن آن حاضر بود و اگر قفل و بندى داشت کلیدش در اختیار خود آنها بود و از سویى هیچ کس باور نمى کرد در اینجا نقشه اى در کار است و مسافران کنعان (برادر یوسف) در این شهر دشمنى نداشتند که بخواهد براى آنها توطئه کند، مجموع این جهات سبب مى شد که از مشاهده پیمانه پادشاه در بار بنیامین، علم به اقدام او به چنین کارى حاصل شود.
این موضوع که دنیاى امروز در داورى هایش روى آن تکیه مى کند، از نظر فقه اسلامى نیاز به بررسى بیشترى دارد، زیرا در مباحث قضایى روز فوق العاده مؤثّر است و جاى این بحث در کتاب القضاء است.
۳. تفاوت روحیّه ها
از آیات مورد بحث برمى آید که برادران یوسف(علیه السلام) از نظر روحیّه با هم بسیار متفاوت بودند. برادر بزرگ تر سخت به عهد و میثاق خود پایبند بود، در حالى که برادران دیگر همین اندازه که دیدند گفتوگوهایشان با عزیز مصر به جایى نرسید خود را معذور دانسته، دست از تلاش بیشتر برداشتند. البتّه حق با برادر بزرگ تر بود، چون با تحصّن در مصر و مخصوصاً نزدیک دربار عزیز، این امید مى رفت که او بر سر لطف آید و به خاطر یک پیمانه که سرانجام پیدا شد، مرد غریبى را به قیمت داغدار کردن برادران و پدر پیرش مجازات نکند، لذا او به چنین امیدى در مصر ماند و برادران را براى کسب دستور به خدمت پدر فرستاد تا ماجرا را براى او شرح دهند.
✔️پی نوشت
۱. فَرَّطتُم از مادّه تفریط در اصل از فروط (بر وزن شروط)، به معنى مقدّم شدن است. هنگامى که به باب تفعیل درآید به معنى کوتاهى در تقدّم خواهد بود، امّا هنگامى که از باب افعال، افراط باشد، به معنى اسراف و تجاوز در تقدّم است.
۲ . قریة در لغت عرب به معنى روستا نیست، بلکه به آبادى ها و شهرها به طور کلّى اطلاق مى شود و منظور در اینجا مصر است.
۳ . عیر چنانکه راغب در مفردات گفته است، به معنى گروه و جمعیّتى است که شتران و چارپایان را براى حمل موادّ غذایى با خود مى برند. یعنى به مجموع آنها عیر گفته مى شود. بنابراین سؤال از آنها کاملاً امکان پذیر است زیرا انسان ها را نیز شامل مى شود و نیازى به تقدیر نیست.بعضى از مفسّران گفته اند: عیر فقط شامل چهارپایان مى شود. در این صورت آیه نیاز به تقدیر دارد، همان گونه که در قریه چنین است.
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح نامه(۷۱)🔹 🔶عزل کارگزار نالایق 🔷نامه در یک نگاه: این نامه زمانى به «منذر بن جار
✨﴾﷽﴿✨
🔹ترجمه و شرح نامه (۷۲)🔹
🔷نامه در یک نگاه:
این نامه که دقیقاً معلوم نیست امام در چه شرایطى آن را براى (عبدالله بن عباس) مرقوم داشت، حاوى نصایح مهمى است و در مجموع هدف آن بازداشتن مخاطب آن که در واقع همه انسان ها هستند از حرص و آز و دنیاپرستى است و نیز پیام آن تسلیم مقدرات بودن و بى تابى و جزع و فزع نکردن در برابر حوادث ناخواسته و بیرون از قدرت ماست.
ابن عباس! غمگين مباش:
به نظر مى رسد حادثه ناگوارى براى «عبد الله بن عباس» روى داده بوده و يا انتظار مهمى داشته و برآورده نشده و از اين جهت غمگين بوده است; امام(عليه السلام) اين نامه را براى دلدارى او و توجّه دادنش به طبيعت زندگى دنيا و مقدرات الهى مى نگارد تا آرامش پيدا کند.
امام(عليه السلام) در اين نامه کوتاه به پنج نکته مهم اشاره مى کند:
نخست مى فرمايد: «اما بعد (از حمد و ثناى الهى بدان) تو هرگز بر اجل و سرآمدت پيشى نمى گيرى»; (أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّکَ لَسْتَ بِسَابِق أَجَلَکَ).
اشاره به اينکه تا اجل قطعى انسان فرا نرسد، حوادث خطرناک نمى تواند او را در کام خود فرو برد و هنگامى که فرا رسد تأخير در آن ممکن نيست. همان گونه که قرآن فرموده است: «(ما تَسْبِقُ مِنْ أُمَّة أَجَلَها وَما يَسْتَأْخِرُونَ); هيچ گروهى از اجل خود پيشى نمى گيرد و از آن عقب نخواهد افتاد».
البته اين اشاره به اجل حتمى است و به آن معنا نيست که انسان در مقابل اجل معلق بى پروايى به خرج دهد و خود را گرفتار کند و بى دليل در کام خطر فرو رود.
در دومين نکته مى فرمايد: «(و نيز) آنچه قسمت تو نيست روزى تو نخواهد شد»; (وَلاَ مَرْزُوق مَا لَيْسَ لَکَ).
اشاره به اينکه اگر انتظار نعمتى داشتى و به سبب عوامل ناخواسته از آن محروم شدى نگران نباش، چون روزى تو نبوده است و حتى با تلاش و کوشش هم به آن نمى رسيدى، هرچند گمان مى کردى امکان وصول به آن وجود دارد. اين سخن تسلى خاطرى است براى تمام کسانى که گرفتار محروميت هايى ناخواسته در زندگى مى شوند و چه بسا صفحه زندگى آنها را تيره و تار مى سازد. اگر به اين نکته توجّه داشته باشند که چنين چيزى هرگز براى آنها مقرر نشده بوده و امکان دسترسى به آن حاصل نبوده، نگرانى آنها برطرف مى شود، هرچند اين سخن به آن معنا نيست که انسان سعى و تلاش و مديريت و تدبير را براى رسيدن به نعمت هاى بيشتر فراموش کند.
قرآن مجيد مى فرمايد: «(أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّکَ نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعيشَتَهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا); آيا آنان رحمت پروردگارت را تقسيم مى کنند؟! ما معيشت آنها را در زندگى دنيا در ميان آنها تقسيم کرديم».
در سومين اندرز به نکته مهم ترى اشاره مى کند و مى فرمايد: «بدان دنيا دو روز است: روزى به سود توست و روزى به زيان تو»; (وَاعْلَمْ بِأَنَّ الدَّهْرَ يَوْمَانِ: يَوْمٌ لَکَ وَ يَوْمٌ عَلَيْکَ).
سراسر تاريخ بشر گواه اين معناست که غالب انسان ها به خصوص شخصيت ها و صاحبان مقامات برجسته دوران هاى مختلفى در زندگى داشته اند; گاهى در اوج قدرت بودند و گاه در نهايت ضعف و ناتوانى. به هنگامى که در اوج قدرت بودند هرگز باور نمى کردند روزى گرفتار چنان زندگى نکبت بارى شوند و گاه که ضعيف و ناتوان بودند به فکرشان خطور نمى کرد که روزى بر اوج قدرت بنشينند.
توجّه به اين حقيقت سبب مى شود که انسان از حوادث روزگار و فراز و نشيب آن هرگز نگران نشود و کاسه صبرش لبريز نگردد و زمام اختيار از دست ندهد و بداند که هيچ يک از حوادث روزگار پايدار نيست.
اين جمله به قدرى در کلمات دانشمندان و ادبا مشهور شده که به صورت ضرب المثلى در آمده است.
شاعر فارسى زبان مى گويد:
روزگار است آن که گه عزت دهد گه خوار دارد * چرخ بازيگر از اين بازيچه ها بسيار دارد
شاعر بلندآوازه ديگر مى گويد:
چرخ گردون گر دو روزى بر مراد تو نگشت * دائماً يکسان نماند حال گردون غم مخور
ابويعقوب خريمى در اين زمينه اشعارى دارد که مطلعش اين است:
هَلِ الدَّهْرُ إلاّ صَرْفُه وَنَوائِبُهُ * وَسَرّاءُ عَيْش زائِل وَمَصائِبُهُ
يَقُولُ الْفَتى ثَمَّرْتُ مالي وَإنَّما * لِوارِثِهِ ما ثَمَّرَ الْمالَ کاسِبُهُ
يُحاسِبُ فِيهِ نَفْسَهُ في حَياتِهِ *** وَيَتْرُکُهُ نَهْباً لِمَنْ لا يُحاسِبُهُ
آيا دوران زندگى جز تغييرات و حوادث ناگوار و شادى هاى زوال پذير و مصيبت ها چيز ديگرى هست؟
جوان مى گويد: اموالم را به ثمر رساندم در حالى که آنچه را به ثمر رسانده براى وارث مى نهد.
خودش با دقت در حيات خود اموالش را محاسبه مى کند; ولى آن را به صورت اشياى غارت شده اى براى کسانى مى گذارد که حساب و کتابى در آن ندارند.
سپس در چهارمين نکته براى تأکيد بر نکته قبل مى فرمايد: «اين دنيا سراى متغير و متحولى است (و هر روز به دست گروهى مى افتد)»; (وَأَنَّ الدُّنْيَا دَارُ دُوَل)⬇️
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح نامه (۷۲)🔹 🔷نامه در یک نگاه: این نامه که دقیقاً معلوم نیست امام در چه شرایطى آ
↩️همان گونه که قرآن مجيد مى فرمايد: «(وَتِلْکَ الاَْيّامُ نُداوِلُها بَيْنَ النّاسِ); و ما اين روزها (ى پيروزى و شکست) را در ميان مردم مى گردانيم (و اين طبيعت زندگى دنياست)».
تاريخ جهان و حتى تاريخ معاصر و آنچه با چشم خ همود در زندگى کوتاهمان ديده ايم گواه اين معناست; پيرمردهايى را سراغ داريم که گاه چندين شاه، نخست وزير و رئيس جمهور را در عمر خود ديده اند که يکى پس از ديگرى بر اريکه قدرت تکيه زده اند.
آن گاه در پنجمين و آخرين اندرز مى فرمايد: «آنچه از مواهب دنيا، قسمت توست به سراغ تو مى آيد، هرچند ضعيف باشى و آنچه بر زيان توست گريبانت را خواهد گرفت (هرچند قوى باشى) و نمى توانى با قدرتت آن را از خود دور سازى»; (فَمَا کَانَ مِنْهَا لَکَ أَتَاکَ عَلَى ضَعْفِکَ، وَمَا کَانَ مِنْهَا عَلَيْکَ لَمْ تَدْفَعْهُ بِقُوَّتِکَ).
اين سخن در واقع برگرفته از قرآن مجيد است که مى فرمايد: «(وَإِنْ يَمْسَسْکَ اللهُ بِضُرّ فَلا کاشِفَ لَهُ إِلاّ هُوَ وَإِنْ يُرِدْکَ بِخَيْر فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ يُصيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ); و اگر خداوند (براى امتحان و مانند آن) زيانى به تو رساند، هيچ کس جز او نمى تواند آن را بر طرف کند، و اگر اراده خيرى براى تو کند هيچ کس مانع فضل او نخواهد شد، آن را به هر کس از بندگانش بخواهد مى رساند و او آمرزنده و مهربان است».
اشتباه نشود. همه اين تعبيرات براى اين است که از حرص و آزمندى انسان پيش گيرى کند و در محروميت ها به او دلدارى دهد، زيرا بخش مهمى از زندگى انسان در مسير حرص و آز صرف مى شود و بخش ديگرى صرف تأسف بر پاره اى از محروميت ها مى گردد. اين نصايح عامل بازدارنده اى در برابر اين حالات است.
امام(عليه السلام) در موارد ديگرى نيز همين معنا را به صورت هاى مختلفى بيان فرموده از جمله در کلمات قصار حضرت در نهج البلاغه آمده است: «الرِّزْقُ رِزْقَانِ رِزْقٌ تَطْلُبُهُ وَرِزْقٌ يَطْلُبُکَ فَإِنْ لَمْ تَأْتِهِ أَتَاکَ; روزى دو گونه است: روزى که تو به سراغ آن مى روى و روزى که آن به سوى تو مى آيد حتى اگر به سوى او نروى به سراغ تو خواهد آمد».
شاعر عرب در اين باره مى گويد:
لِکُلِّ امْرِئ رِزْقٌ وَلِلرِّزْقِ جالِبٌ *** وَلَيْسَ يَفُوتُ الْمَرءَ ما خَطَّ کاتِبُهُ
هر انسانى روزى دارد و هر روزى روزى رسان و آنچه را دست تقدير براى انسان نوشته است از بين نخواهد رفت و به او خواهد رسيد.
اين در حالى است که در آيات و روايات ديگر به تلاش و کوشش معتدل و عاقلانه براى تأمين نيازمندى هاى زندگى دعوت شده است تا افراد به اميد اينکه روزى مقدر شده و تقسيم دقيقى براى آن است تن به بيکارى و وادادگى ندهند و دست از تلاش و کوشش باز ندارند، سربار جامعه نشوند و جامعه را به رکود و عقب افتادگى نکشانند.
قرآن مجيد مى فرمايد: «(وَأَنْ لَيْسَ لِلاِْنْسانِ إِلاّ ما سَعى); اينکه براى انسان چيزى جز (حاصل) سعى و کوشش او نيست».
در روايت معروفى نيز آمده است: «از کسانى که دعايشان مستجاب نمى شود کسى است که سالم و قادر باشد، در خانه بنشيند و عرضه دارد خدايا به من روزى ده. به او گفته مى شود: مگر به تو دستور تلاش معاش داده نشد; «ثَلاَثَةٌ تُرَدُّ عَلَيْهِمْ دَعَوْتُهُمْ ... وَ رَجُلٌ جَلَسَ فِي بَيْتِهِ وَقَالَ يَا رَبِّ ارْزُقْنِي فَيُقَالُ لَهُ أَ لَمْ أَجْعَلْ لَکَ السَّبِيلَ إِلَى طَلَبِ الرِّزْقِ».
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۞«الَّذِینَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»۞
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 هدیه آسمانی ۲۴
🌺 سوره مبارکه الانفطار
🔊 قاری استاد منشاوی و تکرار کودک
🎈 #فرزندان_علی
💌 #نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@Nahjolbalaghe2