قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
ترجمه کتاب الغدیر🔹 ✅ قسمت: پنجاه و چهارم 🔷واقعه غدیرخم #علامهامینی ﭘﺲ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ
ترجمه کتاب الغدیر🔹
✅ قسمت: پنجاه و پنجم
🔷واقعه غدیرخم
#علامهامینی
9- ﺍﺧﻄﺐ ﺧﻄﺒﺎ، ﺧﻮﺍﺭﺯﻣﻲ، ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ 568 ﺩﺭ " ﻣﻨﺎﻗﺐ " ﺹ 80 ﮔﻮﻳﺪ: ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩ ﻣﺎ ﺭﺍ، ﺳﻴﺪ ﺍﻟﺤﻔﺎﻅ، ﺍﺑﻮ ﻣﻨﺼﻮﺭ ﺷﻬﺮﺩﺍﺭ ﺑﻦ ﺷﻴﺮﻭﻳﻪ ﺑﻦ ﺷﻬﺮﺩﺍﺭ ﺩﻳﻠﻤﻲ، ﺩﺭ ﺿﻤﻦ ﺁﻧﭽﻪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻫﻤﺪﺍﻥ ﺑﻤﻦ ﻧﻮﺷﺖ ﮔﻔﺖ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﻣﺮﺍ ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﺘﺢ ﻋﺒﺪﻭﺱ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﻋﺒﺪﻭﺱ ﻫﻤﺪﺍﻧﻲ (ﺑﻮﺳﻴﻠﻪ ﻛﺘﺎﺑﺖ) ﮔﻔﺖ ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩ ﻣﺮﺍ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺍﺳﺤﺎﻕ ﺑﻐﻮﻱ، ﺍﺯ ﺣﺴﻦ ﺑﻦ ﻋﻠﻴﻞ ﻏﻨﻮﻱ، ﺍﺯ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﺮﺣﻤﻦ ﺯﺭﺍﻉ، ﺍﺯ ﻗﻴﺲ ﺑﻦ ﺣﻔﺺ، ﺍﺯ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺣﺴﻦ ﻋﺒﺪﻱ، ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﻫﺎﺭﻭﻥ ﻋﺒﺪﻱ، ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺳﻌﻴﺪ ﺧﺪﺭﻱ، ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: [ ﺻﻔﺤﻪ ﺭﻭﺯﻳﻜﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻏﺪﻳﺮﺧﻢ ﻃﻠﺒﻴﺪ، ﺣﺴﺐ ﺍﻟﺎﻣﺮ ﺁﻧﺠﻨﺎﺏ ﺧﺎﺭ ﻭ ﺧﺎﺷﺎﻙ ﺯﻳﺮ ﺩﺭﺧﺖ ﺑﺮﻃﺮﻑ ﺷﺪ، ﻭ ﺁﻧﺮﻭﺯ ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﺑﻮﺩ، ﺳﭙﺲ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺩﻋﻮﺕ
ﺑﺴﻮﻱ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﺎﺯﻭﻱ ﺍﻭ (ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﻧﻤﻮﺩ ﺗﺎ ﺑﺤﺪﻱ ﻛﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺯﻳﺮ ﺑﻐﻞﻫﺎﻱ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻧﺪ، ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ: " ﺍﻟﻴﻮﻡ ﺍﻛﻤﻠﺖ ﻟﻜﻢ ﺩﻳﻨﻜﻢ... " ﺍﻟﺎﻳﻪ، ﺗﺎ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺣﺪﻳﺚ ﻃﺒﻖ ﺍﻟﻔﺎﻇﻲ ﻛﻪ ﺑﻄﺮﻳﻖ ﺍﺑﻲ ﻧﻌﻴﻢ ﺍﺻﻔﻬﺎﻧﻲ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﻓﺘﺎﺩ. ﻭ ﺩﺭ " ﺍﻟﻤﻨﺎﻗﺐ " ﺹ 94 ﺑﺎﺳﻨﺎﺩ ﺍﺯ ﺣﺎﻓﻆ ﺍﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﺣﺴﻴﻦ ﺑﻴﻬﻘﻲ، ﺍﺯ ﺣﺎﻓﻆ ﺍﺑﻲ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺣﺎﻛﻢ، ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﻳﻌﻠﻲ ﺯﺑﻴﺮ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺛﻮﺭﻱ، ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺟﻌﻔﺮ ﺍﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﺰﺍﺯ ﺍﺯ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺳﻌﻴﺪ ﺭﻣﻠﻲ، ﺍﺯ ﺿﻤﺮﻩ، ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﺷﻮﺫﺏ، ﺍﺯ ﻣﻄﺮ ﻭﺭﺍﻕ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺧﻄﻴﺐ ﺑﻐﺪﺍﺩﻱ ﻧﻘﻞ ﺷﺪ. ﺍﺯ ﺣﻴﺚ ﺳﻨﺪ ﻭ ﻣﺘﻦ ﺣﺪﻳﺚ. 10- ﺍﺑﻮ ﺍﻟﻔﺘﻮﺡ ﻧﻄﻨﺰﻱ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﺧﻮﺩ " ﺍﻟﺨﺼﺎﻳﺺ ﺍﻟﻌﻠﻮﻳﻪ " ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺳﻌﻴﺪ ﺧﺪﺭﻱ ﺑﻠﻔﻈﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺝ 1 ﺹ 85 ﮔﺬﺷﺖ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﻧﻴﺰ ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺳﻌﻴﺪ ﺧﺪﺭﻱ ﻭ ﺟﺎﺑﺮ ﺍﻧﺼﺎﺭﻱ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﭼﻮﻥ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ: ﺍﻟﻴﻮﻡ ﺍﻛﻤﻠﺖ ﻟﻜﻢ ﺩﻳﻨﻜﻢ... ﺍﻟﺎﻳﻪ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ، ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻛﺒﺮ ﻋﻠﻲ ﺍﻛﻤﺎﻝ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﻭ ﺍﺗﻤﺎﻡ ﺍﻟﻨﻌﻤﻪ ﻭ ﺭﺿﻲ ﺍﻟﺮﺏ ﺑﺮﺳﺎﻟﺘﻲ، ﻭ ﻭﻟﺎﻳﻪ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﺑﻌﺪﻱ.
ﻭ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﻣﺰﺑﻮﺭ (ﺧﺼﺎﻳﺺ) ﺑﺎﺳﻨﺎﺩﺵ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﺎﻗﺮ ﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﺟﻌﻔﺮ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ (ﻳﻌﻨﻲ ﺁﻳﻪ ﺗﺒﻠﻴﻎ) ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﻧﻴﺰ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ " ﺍﻟﻴﻮﻡ ﺍﻛﻤﻠﺖ ﻟﻜﻢ ﺩﻳﻨﻜﻢ... " ﻧﺎﺯﻝ ﮔﺮﺩﻳﺪ، ﻭ ﺍﺯ ﻗﻮﻝ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﮔﻮﻳﺪ: ﻣﻌﻨﻲ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺍﻳﻨﺴﺖ: ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﻳﻦ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻛﺎﻣﻞ ﻧﻤﻮﺩﻡ ﺑﺴﺒﺐ ﺑﭙﺎ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﺁﻥ ﻭ ﻧﻌﻤﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻛﺮﺩﻡ- ﻳﻌﻨﻲ ﺑﺴﺒﺐ ﻭﻟﺎﻳﺖ ﻣﺎ، ﻭ ﺩﻳﻦ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﭘﺴﻨﺪﻳﺪﻡ ﻭ ﺑﺪﺍﻥ ﺭﺿﺎ ﺩﺍﺩﻡ، ﻳﻌﻨﻲ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺷﺪﻥ ﻧﻔﺲ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﺎﻣﺮ ﻣﺎ. ﻭ ﺑﺎﺯ ﺩﺭ ﺧﺼﺎﻳﺺ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺳﻨﺎﺩﺵ ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﻫﺮﻳﺮﻩ ﺣﺪﻳﺚ ﺭﻭﺯﻩ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﺭﺍ ﺑﻠﻔﻈﻲ ﻛﻪ ﺑﻄﺮﻳﻖ ﺧﻄﻴﺐ ﺑﻐﺪﺍﺩﻱ ﮔﺬﺷﺖ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻧﺰﻭﻝ ﺁﻳﻪ (ﻣﺰﺑﻮﺭ) ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺳﺖ. 11- ﺍﺑﻮ ﺣﺎﻣﺪ ﺳﻌﺪ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﺻﺎﻟﺤﺎﻧﻲ، ﺷﻬﺎﺏ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﺍﺣﻤﺪ ﺩﺭ (ﺗﻮﺿﻴﺢ ﺍﻟﺪﻟﺎﻳﻞ- ﻋﻠﻲ ﺗﺮﺟﻴﺢ ﺍﻟﻔﻀﺎﻳﻞ) ﺫﻛﺮ ﻧﻤﻮﺩﻩ: ﻭ ﺑﺎﺳﻨﺎﺩ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺯ ﻣﺠﺎﻫﺪ ﺭﺿﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻪ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺷﺪﻩ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ: " ﺍﻟﻴﻮﻡ ﺍﻛﻤﻠﺖ ﻟﻜﻢ ﺩﻳﻨﻜﻢ "... ﺩﺭ ﻏﺪﻳﺮ ﺧﻢ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ، ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻧﺰﻭﻝ ﺁﻥ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻮﻩ ﻭ ﺳﻠﺎﻡ ﻭ
ﺑﺮﻛﺎﺕ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﺍﻭ ﻭ ﺁﻝ ﺍﻭ ﺑﺎﺩ ﻓﺮﻣﻮﺩ: " ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻛﺒﺮ ﻋﻠﻲ ﺍﻛﻤﺎﻝ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﻭ ﺍﺗﻤﺎﻡ ﺍﻟﻨﻌﻤﻪ ﻭ ﺭﺿﻲ ﺍﻟﺮﺏ ﺑﺮﺳﺎﻟﺘﻲ ﻭ ﺍﻟﻮﻟﺎﻳﻪ ﻟﻌﻠﻲ "- ﺻﺎﻟﺤﺎﻧﻲ ﺁﻧﺮﺍ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. 12- ﺍﺑﻮ ﺍﻟﻤﻈﻔﺮ، ﺳﺒﻂ ﺍﺑﻦ ﺟﻮﺯﻱ، ﺣﻨﻔﻲ، ﺑﻐﺪﺍﺩﻱ، ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ 654 ﺩﺭ ﺗﺬﻛﺮﻩ ﺧﻮﺩ ﺹ 18 ﺭﻭﺍﻳﺘﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺧﻄﻴﺐ ﺑﻐﺪﺍﺩﻱ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﺩﺭ ﺳﻨﺪ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺣﺎﻓﻆ، ﺩﺍﺭ ﻗﻄﻨﻲ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺹ 119 ﺫﻛﺮ ﺷﺪ، ﻧﻘﻞ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. 13- ﺷﻴﺦ ﺍﻟﺎﺳﻠﺎﻡ ﺣﻤﻮﻳﻨﻲ ﺣﻨﻔﻲ، ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ 722 ﺩﺭ ﺑﺎﺏ ﺩﻭﺍﺯﺩﻫﻢ ﺍﺯ " ﻓﺮﺍﻳﺪ ﺍﻟﺴﻤﻄﻴﻦ " ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺷﻴﺦ ﺗﺎﺝ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﺍﺑﻮ ﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺣﺐ ﺑﻦ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺧﺎﺯﻥ، ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺮﻫﺎﻥ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﻧﺎﺻﺮ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺍﻟﻤﻜﺎﺭﻡ ﻣﻄﺮﺯﻱ (ﺑﺮ ﺳﺒﻴﻞ ﺍﺟﺎﺯﻩ) ﺑﺎﺧﺒﺎﺭ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﺍﺧﻄﺐ ﺧﻮﺍﺭﺯﻡ ﺍﺑﻮ ﺍﻟﻤﻮﻳﺪ، ﻣﻮﻓﻖ ﺑﻦ ﺍﺣﻤﺪ ﻣﻜﻲ ﺧﻮﺍﺭﺯﻣﻲ، ﮔﻔﺖ: ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩ ﻣﺮﺍ ﺳﻴﺪ ﺍﻟﺤﻔﺎﻅ ﺩﺭ ﺿﻤﻦ ﻣﻜﺘﻮﺑﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻫﻤﺪﺍﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻦ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ... ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺭﻭﺍﻳﺘﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﺧﻄﺐ ﺧﻄﺒﺎﻱ ﺧﻮﺍﺭﺯﻣﻲ ﺫﻛﺮ ﺷﺪ، ﺍﺯ ﺳﻨﺪ ﻭ ﻣﺘﻦ ﺣﺪﻳﺚ. ﻭ ﺍﺯ ﺳﻴﺪ ﺍﻟﺤﻔﺎﻅ، ﺍﺑﻲ ﻣﻨﺼﻮﺭ ﺷﻬﺮﺩﺍﺭ ﺑﻦ ﺷﻴﺮﻭﻳﻪ ﺑﻦ ﺷﻬﺮﺩﺍﺭ ﺩﻳﻠﻤﻲ ﺭﻭﺍﻳت ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩ ﻣﺮﺍ ﺣﺴﻦ ﺑﻦ ﺍﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﺣﺴﻦ ﺣﺪﺍﺩ
ﻣﻌﺮﻱ ﺣﺎﻓﻆ ﺍﺯ ﺍﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺍﺣﻤﺪ، ﺍﺯ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺍﺣﻤﺪ، ﺍﺯ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺷﻴﺒﻪ ﺍﺯ ﻳﺤﻴﻲ ﺣﻤﺎﻧﻲ ﺍﺯ ﻗﻴﺲ ﺑﻦ ﺭﺑﻴﻊ، ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﻫﺎﺭﻭﻥ ﻋﺒﺪﻱ. ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺳﻌﻴﺪ ﺧﺪﺭﻱ، ﻛﻪ: ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺴﻮﻱ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺩﻋﻮﺕ ﻧﻤﻮﺩ.. ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺣﺪﻳﺚ ﺑﻠﻔﻈﻲ ﻛﻪ ﺑﻄﺮﻳﻖ ﺍﺑﻲ ﻧﻌﻴﻢ ﺩﺭ ﺹ 118 ﻋﻴﻨﺎ ﺫﻛﺮ ﺷﺪ، ﺳﭙﺲ ﮔﻔﺘﻪ ﻛﻪ: ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺜﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺍﺭﺍﻱ ﻃﺮﻕ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻨﺘﻬﻲ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﺑﻪ ﺍﺑﻲ ﺳﻌﻴﺪ، ﺳﻌﺪ ﺑﻦ ﻣﺎﻟﻚ ﺧﺪﺭﻱ ﺍﻧﺼﺎﺭﻱ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🌳شجره آشوب« قسمت صد و چهل و هشتم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻آن
🌳شجره آشوب« قسمت صد و چهل و نهم »
📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام
🔻برای نمونه به چند مورد اشاره می کنیم:
1.خوارج بر سر کاسه ای که از آنان گرفته می شد، و تازیانه، علف و گیاهان به سختی می جنگیدند. آیا اگر واقعا این افراد ایمان ظاهری هم داشتند، چنین بر سر دنیا با یکدیگر می جنگیدند. این موضوع نشان میدهد جنگ آن ها بر سر مال و ثروت بود.
🔻2.عبیده بن هلال (که از سران خوارج بود ) از کسانی بود که به شناخت انواع شراب ها و روسپی ها چنان مهارتی داشت که از او در این زمینه سوال می کردند و مشاوره می گرفتند همچنین داستانی از ورود او به خانه یک زن شوهر دارد و ارتباط نامشروع با وی نیز در تاریخ نقل شده است. آیا ارتباط نامشروع با زن شوهر دار دلالت بر ایمان می کند؟!!! جالب اینکه او با طرح نقشه ای با یکی دیگر از خوارج از رسوایی این ماجرا می گریزد.
🔻 نکته دیگر اینکه، سران خوارج مانند نفوذی هایی همچون اشعث، پروژه تقدس زدایی از رهبر جامعه اسلامی را پیش می بردند. این موضوع، مطلوب معاویه بود؛ زیرا با پایین آوردن شأن امام در نزد افکار عمومی جامعه و زیر سوال بردن عصمت ایشان، به آسانی میشد با دستورات حضرت مخالفت کرد و سیاست های ایشان را به بند نقد کشید.
🔻برای مثال، عبدالله بن کوا، هنگام اقامه نماز از سوی امام علی، شروع به خواندن قرآن می کرد تا ضمن اتهام شرک به امام، حرمت امام را از بین ببرد و نماز او را به هم بریزد تا به خوبی پروژه تخریب و تقدس زدایی از امام پیش برود.
📚 کتاب شجره آشوب
💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
۞ وَقِيلَ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا مَاذَا أَنزَلَ رَبُّكُمْ ۚ قَالُوا خَيْرًا ۗ لِّلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هَٰذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ ۚ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ ۚ وَلَنِعْمَ دَارُ الْمُتَّقِينَ
و (هنگامى که) به پرهیزگاران گفته شد: «پروردگار شما چه چیز نازل کرده است؟»
گفتند: «خیر (و سعادت)» (آرى،) براى کسانى که نیکى کردند، در این دنیا نیکى است. و سراى آخرت از آن بهتر است.
و چه خوب است سراى پرهیزگاران!
(نحل/۳۰)
*
جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ۖ لَهُمْ فِيهَا مَا يَشَاءُونَ ۚ كَذَٰلِكَ يَجْزِي اللَّهُ الْمُتَّقِينَ
باغهاى جاویدان بهشتى که همگى وارد آن مى شوند. نهرها از پاى درختانش
جارى است. هر چه بخواهند در آن جا براى آنها فراهم است. خداوند پرهیزگاران را چنین پاداش مى دهد.
(نحل/۳۱)
*
الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ طَيِّبِينَ ۙ يَقُولُونَ سَلَامٌ عَلَيْكُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ
همان
کسانى که فرشتگان (مرگ) جانشان را مى گیرند در حالى که پاک و پاکیزه اند. به آنها مى گویند: «سلام بر شما! به
پاداش آنچه انجام مى دادید، وارد بهشت شوید.»
(نحل/۳۲)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات۲۴تا۲۹ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی اکنون که چنین است از
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات ۳۰ تا ۳۲
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
✅سرنوشت پاکان و نیکان
در آیات گذشته، اظهارات مشرکان درباره قرآن و نتائج آن را خواندیم، اما در آیات مورد بحث، اعتقاد مؤمنان را با ذکر نتائجش مى خوانیم.
نخست مى گوید: هنگامى که به پرهیزگاران گفته شد پروردگار شما چه چیز نازل کرده است؟ گفتند: خیر و نیکى (وَ قِیلَ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا ما ذا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ قالُوا خَیْراً).
در تفسیر قرطبى مى خوانیم: در آن هنگام که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در مکّه بود، در موسم حج که از اطراف جزیره عربستان مردم گروه گروه وارد مکّه مى شدند، چون جسته گریخته مطالبى درباره پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) به گوششان رسیده بود، با افراد مختلف که روبرو مى شدند از آنها پیرامون این موضوع سؤال مى کردند، هر گاه از مشرکان این سؤال را مى کردند آنها مى گفتند: چیزى نیست، همان افسانه هاى خرافى و اسطوره هاى پیشینیان.
و هر گاه با مؤمنان روبرو مى شدند و این سؤال را مطرح مى کردند و مى گفتند: پروردگار ما جز خیر و نیکى نازل نکرده است.
چه تعبیر رسا و زیبا و جامعى! خَیْر آن هم خیر مطلق، که مفهوم گسترده اش همه نیکى ها، سعادتها و پیروزیهاى مادى و معنوى را در بر مى گیرد، خَیْر در رابطه با دنیا، خَیْر در رابطه با آخرت، خَیْر براى فرد و خَیْر براى جامعه، خَیْر در زمینه تعلیم و تربیت و در زمینه سیاست و اقتصاد و امنیت و آزادى خلاصه خَیْر از هر نظر (زیرا مى دانیم هنگامى که متعلق یک کلمه را حذف کنیم مفهوم آن عمومیت پیدا خواهد کرد).
ذکر این نکته نیز لازم است که: درباره قرآن تعبیرات گوناگونى در خود قرآن وارد شده است، تعبیر به نور، شفاء، هدایت، فرقان (جدا کننده حق از باطل) حق، تذکره و مانند اینها، ولى شاید این تنها آیه اى است که: در آن تعبیر به خَیْر شده است و مى توان گفت: همه آن مفاهیم خاص، در این مفهوم عام جمع است.
ضمناً تفاوت تعبیرى که مشرکان و مؤمنان درباره قرآن مى کردند، قابل ملاحظه است: مؤمنان مى گفتند: خَیْراً یعنى أَنْزَلَ خَیْراً (خداوند خیر و نیکى نازل کرده است) و به این وسیله، ایمان خود را به وحى بودن قرآن آشکار مى ساختند.
اما هنگامى که از مشرکان سؤال مى کردند: پروردگارتان چه چیز نازل کرده، آنها مى گفتند: اینها اساطیر الاولین است، و به این ترتیب، وحى بودن قرآن را به کلى انکار مى کردند.
آن گاه، همان گونه که در آیات گذشته، نتیجه اظهارات مشرکان، به صورت کیفرهاى مضاعف دنیوى و اخروى، مادى و معنوى، بیان شد، در آیه مورد بحث، نتیجه اظهارات مؤمنان به این صورت بیان شده است: براى کسانى که نیکى کردند در این دنیا نیکى است (لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةٌ).
جالب این که حَسَنَة که پاداش آنها همانند خیر که اظهار آنها بوده، مطلق گذاشته شده است و انواع حسنات و نعمتهاى این جهان را در بر مى گیرد.
این پاداش دنیاى آنها است، سپس اضافه مى کند: سراى آخرت از این هم بهتر است، و چه خوبست سراى پرهیزکاران ؟ (وَ لَدارُ الآخِرَةِ خَیْرٌ وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقِینَ).
باز در این تعبیر به کلمه خَیْر و جمله لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقِینَ برخورد مى کنیم که هر دو، مطلقند با مفهوم گسترده شان، و باید هم چنین باشد چرا که پاداشها، بازتابهائى هستند از اعمال انسانها، در کیفیت و کمیت آنها!.
ضمناً از آنچه گفتیم، روشن شد که: جمله لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا... تا آخر آیه ظاهراً کلام خدا است، و قرینه مقابله میان این آیات و آیات گذشته، این معنى را تقویت مى کند، هر چند بعضى از مفسران، در تفسیر آن دو احتمال داده اند: نخست این که: کلام خدا باشد، و دیگر این که: دنباله کلام پرهیزکاران است.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝ترجمه و شرح حکمت (۲۸۹) ↩️سپس در هشتمين وصف مى فرمايد: «همواره سخنى مى گفت كه خود انجام مى داد و چي
📝ترجمه و شرح حکمت ۲۸۹
✅ ویژگی های الگوی شایسته
آنگاه فرمايد: «او چنان بود كه هرگاه دو كار برايش پيش مى آمد انديشه مى كرد كه كدام به هوا و هوس نزديكتر است، با آن مخالفت مى ورزيد.(وَكَانَ إِذَا بَدَهَهُ أَمْرَانِ يَنْظُرُ أَيُّهُمَا أَقْرَبُ إِلَى الْهَوَى فَيُخَالِفُهُ ). بسيار مى شود كه انسان در زندگى خود بر سر دو راهى قرار مى گيرد كه كارى را انجام دهد يا نه و گاه به ترديد مى افتد كه كدام يك از فعل و ترك يا كدام يك از دو كار متضاد، به رضاى خدا نزديكتر است. امام عليه السلام در بيان اين وصف برادر الهى معيارى بيان فرموده و آن اينكه بنگرد كدام طرف موافق هواى نفس است، آن را رها سازد و به سراغ طرفى برود كه برخلاف هواى نفس اوست و اين معيارى است براى شناخت حق از باطل در موارد شك و ترديد و قرار گرفتن بر سر دو راهى هاى زندگى.
در پايان، امام عليه السلام در مقام نتيجه گيرى كلى از مجموع اين صفات برجسته انسانى كه اين برادر الهى واجد همه آنها بود مى فرمايد: بر شما باد كه اين صفات را تحصيل كنيد، پيوسته با آن باشيد و از يكديگر در داشتن آنها سبقت بگيريد و اگر نمى توانيد همه آنها را انجام دهيد و بدانيد انجام مقدار كم بهتر از ترك بسيار است»؛ (فَعَلَيْكُمْ بِهَذِهِ الْخَلائِقِ فَالْزَمُوهَا وَتَنَافَسُوا فِيهَا فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِيعُوهَا فَاعْلَمُوا أَنَّ أَخْذَ الْقَلِيلِ خَيْرٌ مِنْ تَرْکِ الْكَثِيرِ).
*
نكته ها:
1. مجموعه اى از صفات برجسته انسانى:
آنچه امام عليه السلام در اين كلام نورانى آورده مجموعه اى است از صفات برجسته انسانى كه هم جنبه هاى فكرى را فرا مى گيرد و هم مسائل اخلاقى و عملى را. تقريبآ نيمى از اين مجموعه، نفى رذائل است و نيمى از آن كسب فضايل. نخست امام عليه السلام از مسئله وسعت فكر و علو همت و جهان بينى صحيح سخن مى گويد و سپس به مسائل مثبتى مانند تواضع و شجاعت و سكوت و تسلط بر نفس و نيز پرهيز از رذائلى همچون سلطان بطن و پرخورى و پيشداورى هاى بى مورد و ترك گفتار بدون عمل و سرزنش نكردن عذرخواهان و عدم ناله وشكايت از دردها اشاره مى كند. در بعضى جنبه مثبت و منفى هر دو با هم آمده است. در يك مورد نخست از سكوت سخن مى گويد و سپس از سخن گفتن نيكو و مفيد و سازنده و درمورد ديگر نخست از تواضع و ضعف ظاهرى دم مى زند و آنگاه از شجاعت ودلاورى. درمورد ديگر از قول توأم با عمل به ضميمه ترك قول بدون عمل. به يقين، اين مجموعه مى تواند سعادت دنيا و آخرت و فرد و اجتماع را تضمين كند و انسان را در طريق سير و سلوك الى الله يارى نمايد تا از نيكان وپاكان گردد و در صف اولياء الله قرار گيرد.
2. اين برادر كه بود؟
همانگونه كه در ابتدا گفتيم، شارحان نهج البلاغه در اين موضوع اختلاف نظر دارند كه آيا اين سخن اشاره به شخص معينى است كه امام عليه السلام به عنوان يك برادر الهى از او ياد كرده است؟ و اين شخص كيست؟ به يقين پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله نمى تواند باشد، زيرا بعضى از صفاتى كه در اين بيان آمده در شأن پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله نيست. آيا اين شخص ابوذر يا مالك اشتر و يا عثمان بن مظعون و يا ديگرى است؟ آن نيز محل گفتگو است. يا اينكه اساسآ اين سخن به عنوان تمثيل ذكر شده است؟ شايد نخستين كسى از شارحان نهج البلاغه كه اين احتمال را مطرح كرده و آن را به گروهى نسبت داده است ابن ابى الحديد باشد. او مى گويد: در نظم و نثر، چنين كارى عادت عرب بوده. و اين احتمال را قوى تر مى شمرد. مرحوم «كمره اى» در بخش تكميلى كه براى منهاج البراعة نگاشته به اينجا كه مى رسد مى گويد: بنابر آنچه ابن ابى الحديد آن را مناسب ترين وجه شمرده امام عليه السلام در اين گفتار خود مبتكر فن مهمى در ادب عربى است كه فن انشاء تمثيلات است و شبيه به چيزى است كه در عصر اخير به عنوان فن رمان نويسى يا روايات تمثيليه شايع شده است و اساس آن بر اين است كه داستانى را ابداع مى كنند كه تصويرى از هدفى آموزشى يا انتقادى و جز آن دارد و هنگامى كه به قرن چهارم هجرى بازگرديم مشاهده مى كنيم كه اين روش در آن قرن شايع شده بود. از كسانى كه در آن مهارت داشتند «بديع الزمان همدانى» است كه از او نقل شده چهارصد داستان ابداع كرد كه پنجاه بخش از آن چاپ و منتشر شده است. سپس مى افزايد: «هريرى، ابو محمد قاسم بن على» نيز از كسانى است كه در اين فن مهارت داشت. در پايان مى افزايد: استاد اين فن در رشته هاى ادبيات عرب اميرمؤمنان على عليه السلام بوده است، همانگونه كه استاد ساير فنون ادبى مانند نحو و بلاغت نيز وى است. از جمله امورى كه اين تفسير را تقويت مى كند اين است كه شبيه همين تعبير در كلام امام حسن عليه السلام نيز آمده است كه مى فرمايد: «كان لى اخ...».
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2